کرونا و پاندمی «اختلال پس‌سانحه‌ای» مرکب

کرونا و پاندمی «اختلال پس‌سانحه‌ای» مرکب علی‌احمد رفیعی‌راد - کارشناس مؤسسه رحمان  اختلال پس‌سانحه‌ای (Post traumatic stress disorder) که در زبان علمی به اختصار PTSD خوانده می‌شود، ناظر بر اختلال و آسیب روانی ناشی از تجربه سانحه استرس‌زا، فقدان و ناکامی، مورد تجاوز و سوءاستفاده واقع‌شدن، هرگونه تجربه رفتارهای پرخطر و سایر موارد آسیب‌زای شدید است. این اختلال برای هفته‌ها و ماه‌ها ذهن فرد را به خود مشغول می‌کند و در صورت درمان‌نشدن کیفیت زندگی فرد را مختل کرده و حتی او را به خودکشی و مرگ می‌کشاند. طلاق فرد یا نزدیکان او، بیماری، تصادف، مرگ عزیزان، تجربه خودکشی، تهدیدشدن جایگاه و هرگونه تجاوز به دارایی فرد، تجربه خشونت، قلب‌شدن ناگهانی امور، تصورات، انتظارات و امیدها مانند شکست عشقی، شکست تحصیلی، شکست کاری و اقتصادی مانند اخراج از کار، بی‌کاری، طرد، تنزل موقعیت، خیانت و... ازجمله مواردی هستند که تجربه آنها، فرد، خود یا نزدیکانش را در معرض اختلال پس‌سانحه‌ای قرار می‌دهد. این موارد در تمام جوامع معمول هستند و به قول جامعه‌شناسان به دلیل واقعیت‌های مرتبط با انسان، زندگی جمعی، ناکامی‌ها، فشارها و تضاد منافع و البته زندگی در دنیای مدرن وجود آنها تا حدی طبیعی است. هر کدام از موارد آسیب‌زای پیش‌گفته، توان ایجاد اختلال پس‌سانحه‌ای را دارند ولی با فراگیرشدن یک عنصر و پیداکردن حالت مرضی و مسئله‌مند، بخش عظیمی از جامعه در معرض اختلال قرار می‌گیرند و فراتر از وجه فردی، زندگی اجتماعی را با اختلال مواجه می‌کنند. حالت بدتر، انباشتگی و تجمع حوادث منجر به اختلال پس‌سانحه‌ای است. به گونه‌ای که فرد هم‌زمان تعدادی از این آسیب‌ها را تجربه کرده باشد. به‌طور مثال خانم خانه‌داری که همسر بی‌کارش اعتیاد دارد و مورد خشونت او واقع شده و هم‌زمان از پسر معلولش نیز نگهداری می‌کند و به تازگی پدرش را در یک تصادف رانندگی از دست داده است. در زبان علمی به ترکیب تعدادی از اختلال‌های پس‌سانحه‌ای «اختلال پس‌سانحه‌ای مرکب» (Complex Post traumatic stress disorder) گفته می‌شود که به میزان حداکثری کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار داده و او را در آستانه از‌کارافتادن و حذف از زندگی قرار می‌دهد. مشابه با اختلال پس‌سانحه‌ای تک‌موردی در این وضعیت نیز به هر میزانی که چنین اختلال‌هایی در سطح جامعه گسترده شوند، وضعیت بسیار پیچیده و بغرنج می‌شود. شوربختانه برخی از این مشکلات در جامعه ما به میزان نگران‌کننده‌ای زیاد شده‌اند. به‌طور مثال می‌توان از میان ده‌ها آسیبِ بسیار پررنگ جامعه که مولد اختلال پس‌سانحه‌ای هستند، به سوءمصرف مواد، تصادفات و پدیده کرونا در تمام ابعاد آن اشاره کرد. 
‌اعتیاد به مواد مخدر در تمام قرن حاضر یکی از مسائل اجتماعی ماندگار جامعه ما بوده است. آمار چندمیلیونی مصرف‌کنندگان مواد مخدر باعث شده است که دفتر مواد و جرم سازمان ملل متحد به نسبت جمعیت، کشور ما را در مقام نخست این آسیب قرار دهد. طبق گزارش سالانه دفتر مواد مخدر (۲۰۲۱)، در سال ۲۰۱۹؛ ایران کشفیات ۹۰ درصد از تریاک، ۲۰ درصد از هروئین، ۷۲ درصد از مورفین و پنج درصد از حشیش جهان را به خود اختصاص داده است. درباره آمار تصادفات نیز باید اشاره کرد؛ به نسبت جمعیت با چندده هزار فوتی سالانه و مجروح و معلولیت چندصد هزار در سال یکی از بالاترین میزان آسیب‌های ناشی از تصادفات در جهان را داریم. در سالیان اخیر با اینکه آمار تلفات جاده‌ای کاهش چشمگیر داشته است ولی هنوز روزانه به طور میانگین 45 فوتی، صد معلول دائمی و 500 مجروح در جاده‌ها داریم که خود فرد یا اطرافیان او به شدت درگیر اختلال پس‌سانحه‌ای می‌شوند. تلفات، آسیب‌ها و شرایط کرونا هم با وجود تمام تلاش‌ها و ادعاها بسیار سهمگین‌تر از کشورهای مشابه به ما آسیب رسانده است. طبق آمار رسمی بیش از 83 هزار نفر فوتی که وفق دیدگاه سازمان جهانی بهداشت تا چندین برابر هم ممکن است باشند، تعلیق سوگواری‌ها، چندصد هزار بیمار، مشاغل پرتعداد ازبین‌رفته، مشاغل تضعیف‌شده، روابط گسسته، موج‌های اپیدمی در فضای تعلیق واکسیناسیون و... شرایط بغرنجی پدید آورده که جامعه را از اساس به خمودگی برده است. در دو سال اخیر و هم‌زمان با پاندمی کرونا و متأثر از شرایط آن، فرض پاندمی اختلال پس‌سانحه‌ای مرکب در جامعه ما به‌شدت تقویت شده است. به تازگی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفته است از 13 میلیون دانش‌آموز کشور حدود پنج میلیون نفر آنها مشکل سلامت روانی دارند. البته به همین تناسب و شاید با درصد بیشتر را بتوان برای جمعیت کل متصور بود. وابسته به چنین واقعیاتی است که دوست روان‌پزشکی به طنز می‌گفت: چاره و درمان افسردگی گسترده در کشور تنها با ریختن داروهای ضد افسردگی در منابع توزیع آب شرب ممکن است. آن‌گونه که نامزدهای ریاست‌جمهوری اخیر که خود از مسئولان معتمد و باسابقه نظام هستند، اذعان کرده‌اند، در یک دهه اخیر کشور ما از لحاظ شاخص‌های اقتصادی در بدترین وضعیت ممکن بوده است. جامعه‌شناسان نیز در سال‌های اخیر از فرسایش شدید سرمایه اجتماعی و کاهش پایبندی به نُرم‌های اجتماعی، حقوق‌دانان از تضعیف قانون و پایبندی به آن و روان‌شناسان و روان‌پزشکان از گسترش اختلالات فردی سخن می‌گویند. وابسته به این شرایط با زیان‌دیدن مقومه‌های زندگی، اضطراب و بار روانی زیادی به جامعه تزریق خواهد شد. هم‌زمانی پاندمی کرونا به دلیل تعلیق مناسبات اجتماعی و درهم‌ریختگی تحرکات اقتصادی که در فضای تحریم و انزوای جهانی حادث شده است، مشکل را به سطح عمیق‌تری برده که در هر صورت برای سالیان متمادی با پیامدهای آن مواجه خواهیم شد. همان‌گونه که اشاره شد؛ هراس از کرونا، تجربه زیسته بیماری خود و عزیزان، درگذشت خویشان و کسان، تعلیق سوگواری‌ها، انگ‌های اجتماعی کرونا و مانند آن بر دشواری دردها و رنج‌ها افزوده و برای طیف عظیمی از افراد جامعه به اختلال پس‌سانحه‌ای مرکب انجامیده است. ازاین‌رو چه آمادگی داشته باشیم یا نه، برای سالیان متمادی با طیفی از بیماری‌های مزمن نوپدید مواجه هستیم که بخشی از توان و طاقت جامعه بحران‌زده باید به آنها اختصاص داده شود.