روزنامه ایران ورزشی
1400/04/29
منش بیمارگونه در اقتصاد فوتبال ایران
سرمقاله فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad اینکه تیمهای بدون هوادار لیگ یک در کورس صعود به لیگ برتر قرار گرفتند و فقط فجرسپاسی در این رقابت عدهای از دوستداران فوتبال در شیراز را در غیاب تیم پرطرفدار این شهر دور خود جمع کرده است، برای فوتبال ایران پیام روشنی دارد: اقتصاد فوتبال چندان رابطهای با تماشاگر ندارد. تیمهایی مثل بادران و هوادار در این کورس صعود به لیگ برتر خلقالساعه شکل گرفتهاند. تهران قدرت ساختن تیم با تماشاگر غیر از استقلال و پرسپولیس را با این شیوه باشگاهداری ندارد اما پایتخت است و ثروت را بهتر از هر کجا برای تیم فوتبال مهیا میکند. این بنیه اقتصادی برگرفته از اقتصاد فوتبال نیست، بلکه از محلی بیربط به فوتبال پیدا میشود و کمکی هم به پویایی اقتصاد فوتبال نمیکند، همانطور که ثروت باشگاههای دیگری مثل سایپا و پیکان ارمغانش برای فوتبال برگزاری بازیهای بیتماشاگر است. آنها برای سکوهای خالی دههها فوتبال بازی کردهاند و چنین فوتبالی از معنا تهی است. ساز و کار حضور تماشاگر برای بادران را میشناسیم که اسمش هواداری فوتبال نیست. نیروی انسانی که در این شرکت فعالیت میکنند، نه برای فوتبال بلکه برای تبلیغ این فعالیت بحثبرانگیز گاهی به ورزشگاه میروند. این جریان نه طرفداری فوتبال، بلکه پیوند عجیب و غریبی با فوتبال است که نمیتواند سرانجام تجربه جذابی باشد. در فوتبال ایران سرمایه به سوی تیمهای پرطرفدار نمیرود، بلکه سرمایهگذارانی هستند که بدون نیاز به رابطه با هوادار فوتبال تیمداری میکنند، به دلایلی نامعلوم و غیرمتعارف در فوتبال حرفهای. تهران پاس را داشت که طی بیش از ۴ دهه هرگز نتوانست تماشاگری را جذب کند و عمری برای سکوهای خالی بازی کرد. وقتی تعطیل شد فقط پیشکسوتانش پرسیدند که خاطرات ما چه شده است؟ اما این منطقی نیست که برای حفظ خاطرات پیشکسوتان سالیانه چند ده میلیارد خرج تیمداری شود و شهروندان علاقهمند به فوتبال هرگز رابطه حرفهای هوادار - باشگاه را برقرار نکنند. باشگاههای دیگری اما ابایی ندارند که این کار عجیب را ادامه دهند، مثل سایپا و پیکان. حتی شایعه شده بود که سایپا در صورت سقوط قصد خرید امتیاز در لیگ برتر دارد. این اصرار به بازی برای صندلیهای خالی، حیرتآور است. در فوتبال ایران، ملوان انزلی، شاهین بوشهر، استقلال اهواز، چوکای تالش و نشانهای ماندگار دیگر در فوتبال ایران که جمعیت یک شهر را طی تاریخ فوتبال در ایران همراه خود کردهاند، بختی برای بزرگتر شدن، متمول شدن و درخشیدن ندارند اما سرمایهگذاری روی باشگاههای بیتماشاگر انگار خوشایند است. این را منش بیمارگونهای در اقتصاد فوتبال بدانید. تیمهای پرتماشاگر بسیاری که مردم به آنها تعلق خاطر دارند، آنچنان گرفتار تنگدستی شدهاند که هر بار تا مرز تعطیلی میروند و با نفس تماشاگران خود ادای زنده ماندن را در میآورند. اما کسی از بقای ۳۰ یا ۴۰ ساله تیمهای بیتماشاگر متعجب نیست و بیتماشاگرهای دیگری هم از دل فعالیتهای اقتصادی مثل شرکتهای هرمی و رمزارز پیدا میشوند تا یاران جدید خودروسازهای باشگاهدار باشند. این جریان یک اقتصاد زنده و سالم را برای فوتبال نمیسازد. رشد و صعود یا بقای این تیمها نشان پویایی اقتصاد فوتبال نیست. اما کمتر کسی در این فوتبال خیال دارد که به زوایای داستان بیتماشاگرهای قدیمی و بیتماشاگرهای جدید نگاه کند.