گوگلی‌شدن فرایند توسعه

گوگلی‌شدن فرایند توسعه مهدی قدیمی* با فراز‌و‌‌نشیب‌های فراوان، انتخابات دوره سیزدهم ریاست‌جمهوری در ایران انجام شد و طبق قوانین، دولت جدید کار خود را از نیمه دوم مرداد 1400 آغاز خواهد کرد. در همین راستا، در جهت تشکیل دولت جدید، رئیس‌جمهور منتخب به نظر‌‌خواهی از صاحب‌نظران درباره مشکلات اساسی جامعه و نحوه حل آنها پرداخته است. در این ارتباط، عده‌ای از صاحب‌نظران نیز از طریق جراید و فضای مجازی پیشنهادهایی را برای حل مشکلات جامعه ارائه کرده‌اند. بااین‌حال، به نظر می‌رسد این نظرخواهی چندان ضرورتی ندارد؛ زیرا مشکلات جامعه و نحوه حل آنها مشخص است. در واقع اگر هدف اداره یک جامعه، توسعه پایدار باشد که قاعدتا باید چنین باشد، فرایند توسعه پایدار یک امر گوگلی‌ شده است و نیازی به نظریه‌پردازی و پرس‌وجو از این و آن نیست و اگر در گوگل جست‌وجو شود، همه لوازم، الزامات، پیش‌نیازها و عوامل توسعه پایدار آورده می‌شود. به عبارت دیگر، تمامی این مشکلات در کشورهای پیشرفته و در‌حال‌توسعه، راه‌حل‌های یقینی و اثبات‌شده دارند. جالب‌تر اینکه عده‌ای از افراد، ساده‌انگارانه شروع به ارائه پیشنهادهایی برای حل مشکلات جامعه می‌کنند؛ درحالی‌که علومی مانند اقتصاد، سیاست، جامعه‌شناسی و... مانند همه علوم طبیعی، مهندسی و پزشکی یافته‌های یقینی و اثبات‌شده‌ای دارند؛ یعنی برای همه مشکلات اجتماعی راه‌حل‌های اثبات‌شده‌ای وجود دارد که بیشتر کشورهای توسعه‌یافته آنها را تجربه کرده‌اند. در اینجا به‌عنوان نمونه به چند مسئله اساسی جامعه اشاره کرده و راه‌حل‌های گوگلی آن را ارائه می‌کنیم.
1- تجارب کشورهای توسعه‌یافته و در‌حال‌توسعه همگی نشان می‌دهد برای توسعه پایدار و پیشرفت یک جامعه، باید در سیاست خارجی تنش‌زدایی انجام شود؛ زیرا در تنش با کشورهای بزرگ جهان و همسایگان نمی‌توان به توسعه و پیشرفت دست یافت. برای توسعه و پیشرفت به یک ثبات در سیاست خارجی احتیاج است؛ برای مثال کشور اندونزی حتی یک دشمن خارجی هم ندارد و از همه سرمایه‌ها، تکنولوژی‌های نوین جهانی و امکانات کشورهای بزرگی مانند چین، ژاپن، هندوستان، اروپا و آمریکا استفاده می‌کند و رشد اقتصادی نسبتا خوبی دارد و در آینده از اقتصادهای بزرگ جهان خواهد بود. کشورهایی مانند کره‌جنوبی، سنگاپور، مالزی، هنگ‌کنگ، ویتنام، تایوان و... نیز همگی از این روش و مدل استفاده کرده و سعی می‌کنند از تنش با کشورهای دیگر بپرهیزند.
2- همه تجارب کشورهای توسعه‌یافته و در‌حال‌توسعه و نظریه‌های اقتصاددانان بزرگ مؤید این امر است که برای توسعه و پیشرفت هر جامعه‌ای با هر خصوصیات ژئوپلیتیکی، اقلیمی، نژادی، قومی، فرهنگی و... نیازمند سرمایه‌گذاری اقتصادی است که این سرمایه یا باید در داخل کشور شکل بگیرد یا از سرمایه‌های خارجی استفاده شود. در ایران ما نمی‌توانیم این سرمایه عظیم را تولید کنیم و لزوما باید از سرمایه‌گذاری‌های خارجی استفاده شود. ما حتی در صورت رفع تحریم‌ها برای تولید و صادرات 2.5 میلیون بشکه نفت در روز، نیازمند سرمایه‌گذاری 200 میلیارد دلاری در صنعت نفت هستیم؛ زیرا صنایع استخراج نفت ایران و حتی صنعت برق ایران، در سال‌های طولانی تحریم و عدم بازسازی، فرسوده و کهنه شده است و ضرورت دارد به تکنولوژی جدید جهانی تجهیز شود. شایان ذکر است که همه بخش‌های اقتصادی ایران کم‌وبیش چنین حال‌و‌روزی دارند.
3- یکی دیگر از مشکلات بزرگ جامعه ایران، بحث تورم است. در سه سال گذشته جامعه ما تورم حدود 50 درصدی را تحمل کرده و این امر گروه‌های بزرگی از جامعه را به فقر نسبی و فقر مطلق کشانده است. این تورم ناشی از افزایش نقدینگی ناشی از کسری بودجه است. همه شاخص‌های اقتصادی نشان می‌دهند که در سال 1400 نیز دولت 300 تا 400 هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواهد داشت که به ناچار باید از طریق چاپ اسکناس این کسری بودجه را تأمین کند. پیش‌بینی می‌شود امسال نیز جامعه ایران حداقل تورم 50‌درصدی را تحمل خواهد کرد. راه‌حل دراز‌مدت آن، کوچک‌شدن دامنه دولت، کم‌شدن کسری بودجه و مستقل‌شدن بانک مرکزی از دولت است که از چاپ پول بدون پشتوانه خودداری کند. راه‌حل دیگر کسری بودجه، این است که بخش خصوصی داخلی و خارجی تقویت شده و بتواند ایجاد اشتغال کند و دولت با استخدام بی‌مورد تحصیل‌کردگان دانشگاه، دامنه خود را بزرگ‌تر نکند؛ کاری که در پنج دهه گذشته همواره رخ داده و دامنه دولت را بزرگ و بزرگ‌تر کرده است.
4- یکی دیگر از مشکلات جامعه ایران، بحران مشارکت است. در واقع یک اقلیت محدود، جامعه را مدیریت کرده و یک اکثریت چند‌‌ده‌میلیونی تنها نظاره‌گر مدیریت این اقلیت کوچک هستند که چنین حالتی لزوما منتهی به توسعه و پیشرفت نخواهد شد. تجارب کشورهای پیشرفته و در‌حال‌توسعه نشان می‌دهد که همگان باید در اداره جامعه و در بخش‌های سیاسی، اقتصادی، رسانه، فرهنگ و هنر و... مشارکت داشته باشند. کاهش مشارکت مردم در درازمدت باعث کاهش اعتماد مردم و کاهش مقبولیت حکومت می‌شود؛ برای مثال در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری حدود 52.2 درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکردند که این آمار خوبی برای مشارکت نیست.
5- یکی دیگر از مشکلات عمده جامعه ایران، انحصارگرایی است؛ انحصارگرایی در حیطه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و رسانه و... منجر به توسعه پایدار و پیشرفت نخواهد شد. انحصارگرایی در سیاست باعث فقدان احزاب سیاسی و مشارکت‌نداشتن آحاد مردم در سیاست می‌شود. در اقتصاد نیز انحصارگرایی باعث عقب‌ماندگی صنعت و تکنولوژی می‌‌شود؛ مانند صنعت اتومبیل‌سازی، صنعت برق، صنعت نفت و... . انحصارگرایی در حیطه فرهنگ و رسانه نیز کاهش اعتماد مردم به رسانه‌های داخلی و استفاده از رسانه‌های خارجی را در پی دارد. کشورهایی مانند افغانستان، ترکیه، قطر، امارات و... از شبکه‌های متعدد رادیو و تلویزیون در بخش خصوصی برخوردار هستند؛ در ایران حتی یک شبکه خصوصی نیز وجود ندارد و این مقدار عقب‌افتادگی اصلا شاخص خوبی برای توسعه‌یافتگی نیست.


6- یکی دیگر از مشکلات اساسی و ساختاری نظام اجتماعی ایران، مشکلات محیط‌زیستی از‌جمله کم‌آبی، از‌بین‌رفتن جنگل‌ها، کاهش آب‌های زیر‌زمینی، کاهش چراگاه‌ها، آلودگی هوای شهرها و... است. نکته جالب‌تر در این زمینه این است که ما بعد از پنج دهه هنوز نتوانسته‌ایم مزیت نسبی جامعه ایران را به لحاظ توسعه صنعتی یا توسعه مبتنی بر کشاورزی مشخص کرده و تصمیم قاطعی اخذ کنیم؛ درحالی‌که وزیر جهاد کشاورزی از خودکفایی در تولیدات کشاورزی دفاع می‌کند، ریاست سازمان محیط زیست از کمبود آب کشاورزی و حدود 700 هزار حلقه چاه آب غیر‌مجاز صحبت می‌کند که باید جمع‌آوری شوند. لازم است دولت جدید یک استراتژی درست بلندمدت بر‌اساس نظر کارشناسان امر و تحلیل‌های علمی برای محیط زیست اتخاذ کند تا مردم و مسئولان از این بلاتکلیفی در ارتباط با سیاست‌های محیط‌زیستی خلاص شوند.
7- یکی دیگر از معضلات اساسی و ساختاری نظام اجتماعی ایران، قیمت‌های حامل انرژی است؛ مانند قیمت بنزین، برق، آب، گاز و... که در چهار دهه پس از انقلاب هنوز نتوانسته‌ایم سر‌و‌سامانی به قیمت‌های حامل انرژی بدهیم. وقتی در جامعه‌ای قیمت بنزین پایین‌تر از آب‌ معدنی باشد، معلوم است که این جامعه در حیطه نظام اقتصادی با مشکلات اساسی و ساختاری مواجه است که باید به نوعی این مسئله حل شود؛ در غیر این صورت مشکلات عدیده ناشی از آن همچنان گریبان‌گیر جامعه خواهد بود.
نمونه‌های ذکرشده نشان می‌دهند علوم مختلف جواب‌ها و راه‌حل‌های قطعی، یقینی و اثبات‌شده برای چنین مشکلاتی دارند و همه مشکلات با نسخه‌های اقتصاددانان، متخصصان علم سیاست، جامعه‌شناسی، محیط زیست و... قابل حل هستند و راه‌حل و روش دیگری غیر از علم و تجارب علمی ندارند. بنابراین دولت بعدی اگر بخواهد درصدد حل این مسائل باشد، باید از این روش‌های علمی استفاده کند. باید برای جامعه پارادایم‌های اقتصادی، سیاسی، جامعه‌شناختی و... مشخص شود؛ در غیر این صورت آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود و در بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید که در چهار دهه گذشته چرخیده است و هیچ‌کدام از مشکلات ذکرشده حل نخواهد شد.
* عضو بازنشسته هیئت‌ علمی دانشگاه