بهایی که برخی زنان شاغل باید بپردازند!

شبیه وانتی‌های کنار خیابان که هندوانه یا طالبی می‌فروشند و با صدای بلند درباره کیفیت بارشان تبلیغ می‌کنند و هر رهگذری را به خرید هندوانه یا خربزه و طالبی فرا می‌خوانند، او هم متاعش را که بیمه‌نامه است با صدایی آنچنان بلند که در شلوغی تردد صد‌ها نفر داخل فضای مترو شنیده شود، فریاد می‌کشد و با نگاه مسافران رهگذر می‌گوید: «خانم بفرمایید درباره شرایط بیمه‌نامه‌هامون براتون توضیح بدم. شما آقا بیمه‌نامه عمر می‌خواید. بفرمایید اینجا.» وقتی افراد نگاهشان را بر می‌گیرند و می‌روند دوباره با صدایی فریادگونه می‌گوید: «بیمه عمر، بیمه زنان خانه‌دار با بازنشستگی.» در قطار‌های مترو هم با وجود کرونا و افزایش روزافزون آمار بیماران کرونایی زنان دستفروش حضور دارند. از دختران جوان با تیپ‌های امروزی و آرایش غلیظ تا زنان مسنی که به سختی خودشان را می‌کشند چه برسد به باری که می‌خواهند بفروشند! از مترو بیرون می‌آیم و به سمت خیابان راهم را ادامه می‌دهم. در طول مسیر به یک مغازه پروتئینی برمی‌خورم؛ مغازه‌ای که فروشندگان آن زن هستند! چند دختر جوان با پیشبند و کلاهی بر سر به خواسته مشتری‌ها که اغلب مرد هستند، مرغ و گوشت می‌کشند و کله و پاچه را داخل پلاستیک می‌گذارند و مشتری‌ها را به صندوق هدایت می‌کنند. برای انجام کاری باید به شرکتی خصوصی مراجعه کنم. یک آپارتمان اداری در میانه شهر، زنگ در آپارتمان را می‌زنم. دختری جوان با مو‌های دم‌اسبی و روسری دور گردنش در را به رویم باز می‌کند! بعد هم که داخل می‌روم همان دختر که گویا منشی شرکت است و طبق برخی از آگهی‌های استخدامی ظاهری آراسته دارد! با سینی چای وارد اتاق می‌شود و چای را در مقابلم می‌گیرد. متوجه می‌شوم این خانم منشی با ظاهر آراسته‌اش علاوه بر اینکه کار‌های اداری شرکت را انجام می‌دهد، نقش آبدارچی شرکت را هم بازی می‌کند و برای مهمانان چای می‌ریزد! همین گشت و گذار چند ساعته کافیست تا دستم بیاید در حوزه اشتغال زنان با چه حجمی از آسیب‌ها مواجهیم؛ آسیب‌هایی متنوع که هر کدام گریبان بخشی از زنان و دختران شاغل را گرفته و در مجموع با تأثیر بر امنیت روانی و اجتماعی زنان و دختران جامعه، امنیت روانی کل جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
روابط عمومی بالا مزیتی است که برای بسیاری از مشاغل و حتی زندگی شخصی خود ما مورد نیاز است، اما وقتی گزینه روابط عمومی بالا با ظاهر آراسته یا حتی به صراحت خوش‌پوش و خوش‌صحبت و شرایط سنی خاص مثلاً زیر ۲۲ یا ۳۵ سال همراه شد، ماجرا کمی مشکوک می‌شود. اغلب این آگهی‌های استخدام هم نیاز به مدرک و توانمندی خاصی ندارد و سابقه کار هم نمی‌خواهد. این مشاغل که اغلب بازاریابی است به صورت پورسانتی با افراد کار می‌کنند و در نهایت سر ماه مبلغ ناچیزی به عنوان حقوق به دختران و زنان جوان و خوش‌پوش و خوش‌صحبتی داده می‌شود که ساعت‌ها از پشت تلفن یا حتی مراجعه حضوری توانسته‌اند مراجعه‌کنندگان را سرگرم کنند و در نهایت آن‌ها را به خرید خدمت یا کالایی ترغیب کرده باشند و در این مسیر کلی راست و دروغ به هم بافته باشند و حتی گاهی با رفتار و گفتارشان شخصیت خود را زیر سؤال برده باشند. بگذریم از اینکه برخی از شرکت‌های خصوصی و آگهی‌دهندگان اینچنینی مقاصدشان از چنین آگهی‌ها و استخدام‌هایی حتی فراتر از این حرف‌هاست. اغلب این مشاغل تحت نظارت وزارت کار نیستند و حقوق مصوب وزارت کار و بیمه ندارند و در نهایت هیچ دستاوردی برای زنان و دختران جوان به همراه نخواهند داشت. این در حالی است که بسیاری از زنان و دختران به خصوص آن‌هایی که تحصیلات دانشگاهی دارند به شدت مشتاق ورود به بازار کار هستند، اما هیچ برنامه‌ریزی مدونی برای این اشتیاق و بهره‌گیری از توانمندی و نیروی کار آنان پیش‌بینی نشده است. بگذریم از اینکه درصد قابل توجهی از این افراد اصلاً توانمندی خاصی ندارند و همین مسئله هم موجب شده تا به مشاغل کاذب یا مشاغل دون شأن زنانه‌شان روی بیاورند.
نگاه آماری به اشتغال زنان
طبق آخرین گزارش مرکز آمار در رابطه با وضعیت، در حال حاضر جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر به ۶۲میلیون و ۴۴۴ هزار نفر رسیده که ۴/۴۱ درصد آن‌ها از نظر اقتصادی فعال بوده‌اند، یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفته‌اند.


در بین جمعیت فعال ۲۳ میلیون و ۴۱۳ هزار نفر شاغل و حدود ۲ میلیون و ۴۳۵ هزار نفر بیکار هستند. بر این اساس نرخ بیکاری پاییز به ۴/۹ درصد رسیده بود که در مقایسه با فصل مشابه سال قبل ۱/۲ درصد کاهش داشت.
اما بررسی جزئیات گزارش بیکاری نشان می‌دهد که در پاییز امسال تعداد زنان بیکار حدود ۷۰۰ هزار و ۱۵۳ نفر اعلام شده و نرخ بیکاری در بین آن‌ها به ۱۵/۹ درصد رسیده است. در حالی که در پاییز سال گذشته جمعیت زنان بیکار ۹۳۶ هزار نفر با نرخ ۱۷/۳ درصد بوده است. همچنین در پاییز پارسال از جمعیت بیکار یک میلیون و ۹۵۶ هزار و ۷۲۴ نفر مرد بوده‌اند که نرخ بیکاری در بین آن‌ها ۸/۹ درصد گزارش شده بود، ولی در پاییز سال جاری جمعیت مردان بیکار به یک میلیون و ۷۳۵ هزار و ۵۳۶ نفر رسیده است که در این حالت نرخ بیکاری بین آن‌ها ۸/۱ درصد اعلام شده است.
بیکاری در زنان فاقد تحصیلات دانشگاهی نسبت به زنان تحصیلکرده پایین‌تر است، شاید به این خاطر که آنان حاضرند به هر کاری تن در دهند، اما زنان و دختران تحصیلکرده به واسطه تحصیلاتشان به دنبال کار‌های سطح بالاتر هستند. بگذریم از اینکه با افزایش بیکاری در بین زنان کم نیستند زنان تحصیلکرده‌ای که به راحتی جذب کار‌هایی همچون فروش بیمه‌نامه، منشی شرکت برای تایپ و پاسخگویی تلفن می‌شوند و به انجام کار‌های خدماتی همچون ریختن چای، نظافت یا کارمند آژانس هواپیمایی اقدام می‌کنند؛ مشاغلی که انجامشان نیازمند تحصیلات دانشگاهی نیست و حتی یک دیپلم یا زیردیپلم هم می‌تواند تلفن جواب دهد، چای بریزد و برای فروش بیمه‌نامه، اینترنت پرسرعت، دستگاه تصفیه آب و مواردی از این قبیل بازاریابی کند. اما حضور زنان و دختران جوان با مدرک فوق‌دیپلم و لیسانس در چنین مشاغلی انتظارات کارفرمایان را هم بالا برده و آنان در کنار خوش‌پوشی و خوش‌صحبتی و شرایط سنی خاص، بدشان نمی‌آید کارمندشان تحصیلات بالا هم داشته باشد!
گزاره‌های ارزشی زن شاغل نسبت به زن خانه‌دار
بیکاری بیشتر در جامعه زنان نسبت به مردان از این منظر که طبق شرع و عرف جامعه ما، وظیفه تأمین نیاز‌های مالی خانواده بر عهده مردان است خارج از انتظار نیست، اما آمار دو برابری این بیکاری بیشتر از حد انتظار است. از سوی دیگر تغییر شرایط اقتصادی، اجتماعی و افزایش آمار زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار و همچنین چالش‌های اقتصادی زنان را ناگزیر از این کرده تا برای تأمین مخارج زندگی همدوش مردان کار کنند. اما تمام زنان و دختران شاغل یا جویای اشتغال از سر ناچاری و برای حل و فصل دو دوتا چهارتای زندگی و چالش‌های اقتصادی کار نمی‌کنند. تغییر ارزش‌های اجتماعی موجب شده تا اشتغال زنان به این پرستیژ اجتماعی تبدیل شود و زن خانه‌دار نمادی از زنی کم‌سواد و کم‌توان باشد و در مقابل زن شاغل نمادی از زن مستقل امروزی شود که توانایی نقش آفرینی در عرصه‌های گوناگون را دارد و غالب شدن این گزاره اجتماعی فرهنگی موجب شده تا برخی از زنان و دختران حاضر شوند به هر قیمتی شده شاغل باشند و نه خانه‌دار. این در حالی است که فارغ از کلیشه‌های جنسیتی، توانمندی در ایفای نقش‌های اجتماعی و اقتصادی و چرخاندن چرخ‌های اقتصاد خانواده و جامعه حضور زنان در مشاغل گوناگون را به عنوان نیمی از پیکره جامعه اجتناب‌ناپذیر می‌کند، اما ویژگی‌های جنسیتی و لزوم حفظ کرامت زن در کنار لزوم برقراری امنیت روانی وی در محل کار، موجب می‌شود تا برای حضور و اشتغال زنان و دختران در محیط‌های کاری شرایط و باید و نباید‌هایی در نظر گرفته شود و اگر در محیط‌های کاری کرامت و شخصیت زنانه آن‌ها دچار چالش شود، آسیب‌هایی دامنگیر آنان خواهد شد که با هیچ قیمتی قابل جبران نخواهد بود. در چنین شرایطی است که اشتغال زنان و دختران می‌تواند پیش از آنکه فایده‌ای را نصیب آنان و خانواده‌هایشان کند، برای آنان ضرر به همراه آورد.
نظارتی که باید باشد و نیست!
اشتغال زنان و دختران باید‌ها و نباید‌هایی دارد و لازم است تا نهاد‌های نظارتی علاوه بر سرکشی به شرکت‌ها و کارگاه‌های مختلف برای تخطی نکردن این بنگاه‌های اقتصادی از قوانین کار روی آگهی‌های استخدام و به خصوص استخدام زنان و دختران نظارت مناسبی داشته باشند. بیان شروطی همچون خوش‌پوش، خوش‌صحبت و تعیین شرط سنی حداکثر ۳۳ سال برای استخدام یک منشی یا کارمند زن و حتی ورود به مسائل خصوصی‌تر زندگی کارمندان از جمله تأهل یا تجرد و در مواردی تأکید بر مجرد بودن خانم منشی گزاره‌هایی نیست که روی کار اثرگذار باشد و بیشتر از آسیب‌هایی حکایت دارد که چنین محیط‌های کاری می‌توانند برای زنان و دختران جوان به همراه داشته باشد. اما وقتی این نظارت‌ها وجود ندارد باید تاوان این کم‌کاری‌ها را با افزایش آسیب‌های اجتماعی در تمام جامعه پرداخت کرد. نظرات کارشناس
ارزش شناخته شدن اشتغال نسبت به خانه‌داری زنان را به بازار کار کشانده است
تغییر در سبک زندگی، مهم‌ترین عامل اشتغال زنان است. در فضای کنونی جامعه اشتغال زنان ارزش شناخته می‌شود. این مسئله متأثر از سه عامل است؛ تغییر در سبک زندگی به عنوان اولین عاملی است که زنان را روانه بازار کار می‌کند. همچنین گرایش افراد به زندگی مدرن که از آنان می‌خواهد به یک نیروی کار آموزش‌دیده و متخصص تبدیل شوند و در افزایش گرایش زنان به اشتغال نقش مهمی دارد. این تغییر در سبک زندگی، همسو با خواست شرایط موجود است و در آن افراد به‌عنوان هدف اصلی رشد اجتماعی قلمداد می‌شوند. تبعیض مثبت در مسئله آموزش زنان دومین عامل این مسئله است. اما با افزایش زنان تحصیلکرده، مطالبات آنان برای ورود به بازار کار و اشتغال بیرون از منزل هم افزایش می‌یابد. گسترش این مطالبات در کنار بی‌توجهی به خانواده‌محوری در ارائه الگوی اشتغال زنانه، کم شدن فرصت‌های شغلی برای مردان به‌عنوان سرپرستان خانوار و مشکلات مربوط به تشکیل خانواده و ازدواج، از جمله از بین رفتن فرصت‌های مناسب ازدواج برای برخی از زنان تحصیلکرده یا بالا رفتن سن ازدواج، چالش‌هایی را ایجاد کرده است.
در عین حال با نگاه واقع‌بینانه ملاحظه می‌کنیم که تعدادی از زنان که اندک هم نیستند در زندگی روزمره با احساس محرومیت و فقر روبه‌رو هستند و بهترین راه را برای فرار از این وضعیت و مشکلات دیگر، در گرایش به آموزش و اشتغال می‌بینند. تحصیلات زن، اشتغال زن، ساختار اداری و… در جهت تحکیم خانواده نیست و باید به دنبال ارائه الگوی اشتغال زنان در راستای تحکیم خانواده بود و به ارائه الگو‌های ارتباطی به‌طور عام و الگو‌های ارتباطی زناشویی به‌طور خاص و الگوی حل تعارضات بر مبنای گذشت و ایثار نیز اقدام کرد.
دکتر مجید ابهری
رفتار‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
مدل غربی اشتغال زنان مانع تحقق الگوی زن نه شرقی، نه غربی است  از دولت سازندگی به بعد، جایگاه زن و خانواده در نگاه انقلابی، از هدف اصلی خود خارج و دولت‌ها دغدغه شان توسعه شد و با نگاه غربی به آموزش و اشتغال زنان مفهوم توسعه را دال مرکزی خود کردند. با طراحی نظام آموزش عالی، زنان ملزم به ورود در این سیستم شدند و با تحصیلات عالیه مطالبه‌ای جدید به نام اشتغال داشتند. در فضای اشتغال هم ساختار‌های اجتماعی جامعه ایران، زنان را وادار به ورود به عرصه‌ای از اشتغال می‌کند که عموماً به عنوان جنس دوم مطرح هستند. اکثر زنان شاغل در کشور ما در شغل‌های ثانویه خدماتی و دست چندم به خدمت گرفته می‌شوند و اشتغال آن‌ها در جامعه، اغلب با نماد‌ها و نشانه‌های غربی تعریف می‌شود. امروز با سپری شدن ۴۰ سال از انقلاب، زنانی داریم که مجبورند در این ساختار اشتغال وارد شوند. این در حالی است که تئوریسین‌های ما در بحث اقتصاد مقاومتی، باید از اهمیت حضور زنان در حوزه خانواده بگویند. باید مشخص شود حضور زن در خانه چقدر در راستای خدمت به اقتصاد مقاومتی است تا زنان خانه‌دار را از آسیب مصرف‌گرایی و سبک زندگی غربی خارج کنیم و به زنان خانه‌دارمان کرامت بدهیم. باید زنان خانه‌دار ما متوجه شوند آن‌ها هم اثرگذارند و در حوزه اقتصاد نقش‌آفرینی دارند، حتی اگر نخواهند در ساختار اشتغال موجود قرار بگیرند. اما در مقابل در انقلاب اسلامی، هم‌اکنون زنی الگو شده که تحصیلات دانشگاهی داشته و شاغل باشد و نگاه به توسعه‌گرایی و نسبت به ارزش‌ها و هنجار‌ها انفعال داشته باشد. قدر مسلم تحصیلات و حضور در عرصه اقتصاد امری نامطلوب نیست، اما وقتی سیستم آموزشی طوری طراحی می‌شود که هیچ نسبتی با اقتضائات و ظرافت‌های روحی زن ندارد و از آن بدتر زنان را وارد اشتغالی می‌کنیم که به اقتضائات زن بودن ضربه می‌زند و او را از اولویت‌هایش خارج و در پارادایم دیگری می‌کشاند، این انتزاع موجب می‌شود ما نتوانیم الگوی سوم زن نه شرقی نه غربی را در داخل کشور محقق کنیم.
عاطفه خادمی
دکترای سیاستگذاری فرهنگی