رييسي و آموزش و پرورش

فضاي انتخابات رياست‌جمهوري نشان از اين داشت كه بايد انتظار چه دولتي را داشته باشيم و همه مي‌دانستيم كه كابينه برآمده از آن هم متناسب با آن فضا خواهد بود اما در برخي وزارتخانه‌ها از جمله آموزش و پرورش آنچه كه گزينه معرفي شده نمايانگر آن است حكايت از فاصله غيرمنتظره نگاه رييس دولت سيزدهم با اولويت‌ها دارد. كارشناسان حوزه آموزش و پرورش و فعالان رسانه‌اي و صنفي و مدني كه سال‌هاست ناكارآمدي نظام آموزشي را فرياد مي‌كنند در ارزيابي ريشه اين ناكارآمدي تقريبا همه اتفاق نظر دارند كه در اولويت نبودن آموزش و پرورش فصل مشترك بيشتر دولت‌ها بوده است، واقعيتي كه بيش از همه و در گام نخست ابراهيم رييسي خودش را به روشني نشان داد. در سيستم بروكراتيك اداري ما و در دستگاه‌هاي متمركز و در نگرش‌هاي مديريتي هرمي، بالاترين شخص كه در راس هرم، مديريت مجموعه را دارد نماد اهميت و جايگاه و نشان‌دهنده سمت و سوي مديريت و سياست‌ها است. لذا معرفي حسين باغگلي نشان از اين واقعيت دارد كه در منظر رييس دولت سيزدهم آموزش و پرورش اولويتي ندارد حتي به نسبت ساير دولت‌ها با ارزيابي متكي بر همين شاخص جايگاه پايين‌تري هم دارد. اين واقعيت تلخ زماني تلخي‌اش نمايان‌تر مي‌شود كه گزينه ناشناخته نه تنها موجب تعجب بدنه فرهنگيان و كارشناسان و فعالان حوزه آموزش و پرورش و نه تنها با انتقاد و مخالفت طيف‌ها و جريان‌هاي فكري و سياسي منتقد و مخالف ابراهيم رييسي، بلكه با مخالفت شديد حاميان جدي و مجلس همسو ايشان هم مواجه شد. مخالفت صريح كميسيون آموزش و تحقيقات و فناوري مجلس و فراكسيون فرهنگيان و چهره‌هاي فرهنگي شاخص داخل و خارج از آموزش و پرورش نشان داد كه آش خيلي شور شده است كه حتي صداي سرآشپز هم درآمده است. ترديدي نيست كه قد و قامت مديريتي و علمي و تجربي هر مديري آيينه تمام نماي آن دستگاه به ويژه در سيستمي مثل سيستم‌هاي اداري كشور ماست به همين دليل همه افراد از جريان‌هاي مختلف حسين باغگلي را آنقدر ضعيف و ناتوان تشخيص دادند كه نزديك‌ترين ياران رييسي هم جرات موافقت و حمايت از او را نداشتند هر چند ايشان در مجلس با اعتماد به نفسي كه كاذب به نظر مي‌رسيد از خود دفاع كرد و از موضع بالا نمايندگان را مورد خطاب قرار داد كه انتخاب سختي دارند و براي‌شان دعا مي‌كند و بعد هم هشدار داد كه اگر به او هم راي ندهند نفر بعدي از جنس او خواهد بود، اما اين دفاع و هشدار گويا تاثير چنداني در تغيير نظر نمايندگان نگذاشت.
حالا صرف‌نظر از فرد، آنچه كه نگران‌كننده است نگرش رييس دولت سيزدهم به حوزه مهم و سرنوشت‌ساز نظام آموزشي است كه مسووليت تربيت دوازده سال از بهترين دوره رشد كودكان و نوجوانان را برعهده دارد؛ مسووليتي كه دولت بايد آموزش را حق كودكان و نوجوانان بداند و ارايه خدمات آموزشي متناسب با نيازها و خواسته‌هاي امروز و فرداي فرزندان و والدين آنها را وظيفه خود بداند.
 و در اين راستا بايد متكي بر يافته‌هاي علمي علوم تربيتي نوين و تجربه‌هاي موفق كشورها به دنبال قرار دادن آموزش و پرورش روي ريل كارآمدي باشد همان چيزي كه مطالبه مشترك خانواده‌ها و دانش‌آموزان و فرهنگيان است.