کمیسیون هیچ و پوچ!

تشکیل کمیسیون ورزشکاران مثل بارقه امید بود چراکه برای کمیته بین‌المللی هم اهمیت بسیاری داشت و هم می‌توانست امتیاز‌های قابل توجهی را از این نهاد مهم ورزشی بگیرد، اما با وجود تمام انتظاراتی که ورزشکاران از این کمیسیون داشتند، هیچ اتفاق خاصی طی چهار سال گذشته رخ نداد و قدم مثبتی برای ورزشکاران حتی در سال منتهی به المپیک نیز برداشته نشد و تنها عایدی آن حاشیه‌های پرتعداد و جنجال‌های پرسروصدا برای کسب ریاست این کمیسیون بود و بس.
چندی بعد از تشکیل این کمیسیون بود که دو تن از اعضای آن با علم به اینکه قرار نیست اتفاق خاصی رخ دهد، خود را کنار کشیدند و یک سال بعد نیز رئیس آن کناره‌گیری کرد، اما نه برگزاری دوباره انتخابات پر‌سر‌وصدا برای انتخاب رئیس جدید تأثیر مثبتی در روند خنثای این کمیسیون داشت و نه تغییرات ایجاد شده در آیین‌نامه‌ای که به سختی به تصویب IOC رسید.
تشکیل کمیسیونی از بدنه خود ورزش و از بین ورزشکارانی که خود سرد و گرم چشیده بودند و به مشکلات واقف، در ابتدای راه برای ورزشکاران امید زیادی ایجاد کرده بود که گرهی هر اندازه کوچک از مشکلاتشان باز شود، با وجود این طی چهار سال گذشته کوچک‌ترین قدمی برای ورزشکاران برداشته نشد، به طوری که تعداد زیادی از نفرات این کمیسیون ۱۵ نفره که بعد از مدتی تعداد آن‌ها به ۱۷ نفر رسید در مقطعی به طور دسته‌جمعی و به این دلیل که نه جلسه‌ای برگزار و نه برنامه‌ها پیگیری می‌شود، استعفا کردند؛ استعفایی که البته پذیرفته نشد تا با دخالت کمیته ملی المپیک اوضاع دستخوش تغییرات شود، اما همانطور که اعضای معترض این کمیسیون نیز به آن اشاره داشتند، برخی افراد پس از گرفتن پست مدنظر خود کلاً کمیسیون را به دست فراموشی می‌سپردند و کوچک‌ترین قدمی در راستای اهداف آن که حمایت از ورزشکاران بود بر نمی‌داشتند، در حالی که قرار بر رخ دادن اتفاقات خوب برای ورزشکاران به واسطه نماینده‌های خود آن‌ها بود، اما این کمیسیون طی چهار سال نه فقط نتوانست انتظارات را برآورده کند که صراحتاً می‌توان گفت اعضای آن به خصوص آن‌ها که صاحب پست و مقامی در این کمیسیون می‌شدند، دقیقاً به همان راهی می‌رفتند که پیش از آن آقایان مدیر و مسئول رفته بودند، اتفاقاً مورد انتقاد شدید خود این حضرات قرار گرفته بود، اما خود با رسیدن به کوچک‌ترین جایگاهی شبیه همان‌هایی شدند که سالیان سال مورد انتقاد قرارشان می‌دادند!
نداشتن برنامه می‌تواند بزرگ‌ترین دلیل منفعل بودن کمیسیونی باشد که عملاً بعد از برگزاری هر دوره انتخابات تعطیل می‌شد، اما شاید مهم‌تر از همه ناآگاهی ورزشکارانی باشد که با وجود آنکه در جریان ریز مشکلات، معضلات، دغدغه‌ها و خواسته ورزشکاران هستند، اما به دلیل نداشتن دانش لازم برای مدیریت و همچنین ناتوانی در رایزنی و لابی کردن برای گرفتن امتیازات لازم بعد از آنکه به ظاهر دستشان به جایی می‌رسد هم از عهده حل مشکلات عاجز هستند.
بدون شک کمیسیون ورزشکاران می‌تواند سود و منفعت بسیاری برای ورزشکارانی داشته باشد که سالیان سال است دیگر امیدشان از مدیران و مسئولان قطع شده است؛ کمیسیونی که حتی می‌تواند از ioc نیز امتیاز‌های خوبی بگیرد و شاید به همین دلیل نیز بسیار مورد توجه کمیته بین‌المللی المپیک است، با وجود این، اما نداشتن دانش لازم برای پیشبرد اهداف این کمیسیون و نداشتن برنامه و ناآگاهی از الگوی راه باعث شده است طی چهار سال گذشته حاشیه و جنجال تنها بازدهی کمیسیونی باشد که می‌توانست حامی خوبی برای ورزشکاران باشد، با وجود این، چهار سال منفعل گذشته با عملکردی در حد هیچ و پوچ می‌تواند تجربه خوب و گرانبهایی باشد برای آبان ماه که با به پایان رسیدن دوره چهار ساله این کمیسیون می‌تواند الگوی تعریف شده آن دستخوش تغییرات شود، البته به شرط آنکه ورزشکاران با درس گرفتن از آنچه طی چهار سال گذشته تجربه کردند، این بار نفراتی را برگزینند که علاوه بر داشتن برنامه، توانایی‌های لازم را نیز در مدیریت و لابی کردن داشته باشند تا بتوانند باری از دوش ورزشکاران بردارند نه آنکه اندک امید آن‌ها را نیز با منفعل بودن و حاشیه‌سازی‌ها ناامید کنند.