منظورمان موفقيت در كنترل پيك اول بود

گروه اجتماعي
درس هشتم كتاب مطالعات اجتماعي پايه هشتم (متوسطه اول) در مورد «بي‌عدالتي و نابرابري در جهان» است. ذيل همين درس است كه در مورد علل نابرابري در جهان توضيح داده و تعريف «شاخص توسعه انساني» به دانش‌آموزان ارايه شده است: «اين شاخص براي پي بردن به وضعيت و كيفيت زندگي در كشورها و مقايسه آنها با يكديگر با توجه به سه عامل اقتصادي، بهداشتي و فرهنگي مطرح شده است كه در آن موارد زير اندازه‌گيري مي‌شود: 1. درآمد و رفاه، 2. اميد به زندگي يا متوسط طول عمر و 3. سواد و آموزش.» يكي از عكس‌ها و پانويس‌هاي مربوط به همين عامل «اميد به زندگي يا متوسط طول عمر» بود كه دست به دست در شبكه‌هاي اجتماعي چرخيد و انتقادات تند و گزنده‌اي را به همراه داشت و روز گذشته هم وزارت آموزش و پرورش را ناچار به پاسخگويي و دفاع از خود كرد. 
در صفحه 52 كتاب مطالعات اجتماعي در تعريف اميد به زندگي آمده است: «اميد به زندگي يا متوسط طول عمر در يك كشور يعني تعداد سال‌هايي كه انتظار مي‌رود كودكي كه در آن كشور به دنيا آمده است، عمر كند و زنده بماند. ميزان طول عمر يا اميد به زندگي در يك جامعه نشان‌دهنده وضعيت سلامت و بهداشت در آن جامعه است. در كشور‌هايي كه مردم در محيطي پاك و بدون آلودگي زندگي مي‌كنند، به غذاي كافي و آب سالم دسترسي دارند و درصورت بيماري يا روبه‌رو شدن با حوادث، از امكانات درماني و مراقبت‌هاي پزشكي پيشرفته برخوردارند، متوسط طول عمر بيشتر است. به عكس، در كشورهايي كه مردم دسترسي كافي به غذا يا آب آشاميدني سالم ندارند و با كمبود پزشك و دارو و امكانات درماني مواجهند و همچنين در كشورهايي كه گرسنگي و سوء تغذيه وجود دارد، اميد به زندگي يا متوسط طول عمر پايين است.» پس از اين توضيح در زير دو عكس از آفريقا و هند، دو عكس از ايران به عنوان يكي از كشورهاي با شاخص توسعه انساني بالا منتشر شده. يكي از عكس‌ها يك دستگاه ام‌آرآي است كه زيرش نوشته شده: «ايران، توليدكننده تجهيزات پزشكي پيشرفته». 
روزهاي آخر مرداد جنجال‌ها بر سر عكس و شرح دوم به پا شد: عكسي از كادر درمان در پوشش‌هاي مرسوم اين يك سال و نيم كرونايي منتشر شده با اين شرح: «جمهوري اسلامي ايران با در اختيار داشتن امكانات و تجهيزات بهداشتي و توليد‌كننده تجهيزات پزشكي پيشرفته درماني و كادر درماني متخصص، دلسوز و پرتلاش، توانست فعاليت‌هاي بسيار خوبي را در مقابله با بيماري كرونا انجام دهد. اين در حالي است كه در برخي كشورهاي غربي حتي از پذيرش و درمان بيماران سالمند نيز خودداري مي‌شد.» تصوير اين عكس و اين پانوشت درست در روزهاي اوج درگيري كشورمان با كرونا، در روزهايي كه هر روز تنها براساس آمار رسمي بين 600 تا 700 نفر جان خود را بر اثر ابتلا به كوويد از دست مي‌دهند در شبكه‌هاي اجتماعي منتشر شد. براي بسياري از كساني كه هنوز در انتظار نوبت واكسن مانده‌اند يا در دو ماه گذشته تجربه كمبود داروهاي لازم براي بهبود مبتلايان به كرونا يا سرم را تجربه كردند، يا عزيزان‌شان را به خاطر نبود واكسن و سرريز شدن ظرفيت بيمارستان‌ها از دست دادند، اين تصوير و توضيح خشم بسيار به دنبال آورد. پس از انتشار عكس كتاب مطالعات اجتماعي، اين نوشته كنايه‌آميز دست به دست در شبكه‌هاي اجتماعي چرخيد: «تاريخي كه خودمون با چشممون ديديم و لمس كرديم رو اينجوري نشون ميدن، واي به حال تاريخي كه نديديم.»
روز گذشته وزارت آموزش و پرورش عاقبت به اين تصوير و نقدهايي كه برانگيخت واكنش نشان داد. سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي با صدور اصلاعيه‌اي توضيح داد: «در پي درج موفقيت جمهوري اسلامي ايران در كنترل كرونا، در كتاب درسي مطالعات اجتماعي پايه نهم، چاپ 1399 انتقادها و گاه مواضع تندي توسط برخي افراد اتخاذ شده است. اين سازمان با استناد به اظهارات و گزارش‌هاي ارايه‌شده از سوي مسوولان وزارت بهداشت و ستاد مقابله با كرونا و تلاش‌هاي علمي جمهوري اسلامي ايران در كنترل كرونا و گزارش‌هايي كه مستندات آن در رسانه‌ها نيز موجود است؛ در پي اقدامات موثر پيك اول كرونا طي سال 1398 كه منجر به كاهش آمار فوتي‌ها به دو رقم شد؛ در آن مقطع زماني و با توجه به اينكه تحولات اجتماعي و موفقيت‌هاي جامعه در كتاب‌هاي درسي بايد منعكس شود؛ اين دستاورد كشورمان در كنترل كرونا به دليل همزماني با روزآمدسازي كتاب درسي به اختصار در كتاب مذكور قيد شده و در سال تحصيلي 1399 نيز در اختيار دانش‌آموزان قرار گرفت.» در ادامه اين توضيح آمده است: «ازآنجا كه به هيچ‌وجه تداوم انتشار و جهش‌‌هاي ويروس كرونا در پيك‌هاي متعدد قابل پيش‌بيني براي هيچ كشوري نبوده و نيست، متاسفانه اين بيماري همچنان جان بسياري از انسان‌هاي جهان را تهديد مي‌كند؛ با مشاهده اوج‌گيري بيماري كرونا و عدم پيش‌بيني زمان و كيفيت مهار كامل اين بيماري، اين مطلب قبل از شروع انتقادهاي اخير و همزمان با روزآمدسازي سالانه مطالب، توسط كارشناسان اين سازمان از كتاب درسي سال 1399 اصلاح و تعديل و در چاپ جديد 1400 اعمال شده است. شايان ذكر است؛ تعديل اين مطلب دليل بر ناديده گرفتن تلاش‌هاي كادر درمان، پزشكان و دانشمندان كشورمان نيست و قطعا نتايج و مستندات مجاهدت‌هاي آنها در كتاب‌هاي درسي درج خواهد شد.»
كتاب درسي: موضوع هميشگي جنجالي 


موضوع كتاب‌هاي درسي، آنچه در آنها گنجانده مي‌شود، آنچه از آنها حذف مي‌شود و نحوه پرداختن به موضوعات روز، موضوعات تاريخي و مذهبي و ادبي همواره در سال‌هاي گذشته محل بحث بوده‌اند. هر از گاهي موجي خبري براساس بخشي از كتاب‌هاي درسي به راه مي‌افتد. موضوع خالي ماندن كتاب‌هاي ادبيات از نام‌ و آثار بزرگان ادبيات ايران مانند احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سياوش كسرايي شايد يكي از قديمي‌ترين بحث‌هاي مربوط به كتاب‌هاي درسي باشد و البته نحوه پرداختن به چهره‌هاي تاريخ معاصر ايران؛ از مصدق گرفته تا حذف نام‌ها در جريان روايت تاريخ انقلاب اسلامي. سال 96، زماني كه محي‌الدين بهرام محمديان، رييس سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش بود روزنامه اعتماد در گفت‌وگويي به صورت متمركز بر كتاب‌هاي درسي و حذف و اضافه شدن‌ها از او پرسيد. آن زمان روند بسيار دقيقي براي ورود مطالب به كتاب‌هاي درسي شرح داده شد. محمديان مي‌گفت: «در اين سال‌هاي اخير در هيچ دولتي، هيچ شخصيتي و هيچ وزيري مستقيما به ما نگفته است كه چه موضوعي در كتاب‌هاي درسي بيايد يا نيايد، حذف بشود يا نشود، اساسا شأن كتاب درسي اين نيست. همه محتواهاي آموزشي مبتني است بر همان‌ها كه گفتم و با نظرات كارشناسي و اولويت‌ها. وقتي محتواي مورد نظر با توجه به اينها توليد شد، اعتباربخشي مي‌شود يعني بايد مشخص شود كه منطبق با برنامه است، متناسب با نيم‌رخ رواني آموزشي دانش‌آموزان است. آيا متن‌ها آموزشي هست يا نه. بعد از همه اينها مي‌رود براي اجراي آزمايشي و بعد در طول يك سال معلمان نظر مي‌دهند كه آيا قابليت يادگيري و اثربخشي دارد يا نه؟ بعد از 5 سال دوباره اين برنامه ارزيابي تكرار مي‌شود تا ببينيم پاسخ مناسب از برنامه گرفته‌ايم يا خير. آمد و رفتن دولت‌ها تاثير مستقيم روي كتاب‌هاي درسي ندارد مگر اينكه در قالب مصوبات باشد، مثلا دولت محترم در بررسي مساله كلاني به اسم آلودگي شهرهاي بزرگ مي‌گويد بخشي از آن بايد به صورت آموزشي و ترويجي در متون درسي بيايد، اين را در قالب يك نياز مطرح مي‌كنند اما اينكه چه موضوعي و چه مطلبي و در چه حجمي در كتاب‌ها بيايد دست دولت نيست.» با همه اين توضيحات اما بارها شده است موضوعي كه هنوز نه تاريخ قابل توجهي از آن گذشته و نه نحوه ورود آن به كتاب‌هاي درسي سنجيده شده، سر از كتاب‌هاي يكي از مقاطع درآورده‌اند. اين آخرين موضوع مربوط به نحوه اداره كرونا در كشور را هم مي‌توان يكي از همين موارد تلقي كرد. پانوشتي كه بدون ذكر هيچ مدرك و دليلي وارد كتاب درسي شده و در اختيار دانش‌آموزاني قرار گرفته است كه خود شاهد اين روزها بوده‌اند. 
حذف تصوير دختر از كتاب رياضي سوم دبستان: شهريور 99 و پس از توزيع كتاب‌هاي درسي بود كه عكس جلد كتاب رياضي سوم دبستان و مقايسه‌اش با كتاب‌ سال‌هاي قبل ناگهان خبرساز شد. در چاپ‌هاي پيشين دو دختر و سه پسر زير درختي از اعداد مشغول بازي بودند، در كتاب جديد روي جلد تنها سه پسر مانده بودند. موضوع حذف دختران از روي جلد بالا گرفت اما واكنش سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي اين بود كه اين حذف از اين رو انجام شده كه «تصوير قبلي بسيار شلوغ بود و تعداد مفاهيم رياضي مطرح‌شده در آن تصوير بسيار زياد بود». اما در نهايت وزير آموزش و پرورش وقت به خاطر اين اتفاق عذرخواهي كرد. محسن حاجي‌ميرزايي گفت: «يك بي‌سليقگي در حذف تصوير دختران از كتاب سوم ابتدايي انجام ‌شده است لذا از اين بابت عذرخواهي مي‌كنيم و آن را اصلاح مي‌كنيم. اعتقاد داريم كه در اين شرايط سخت به تمام فعاليت‌هايي كه آموزش‌وپرورش با تمركز بر دختران انجام مي‌دهد، توجه شود.»
  حذف بزرگان از كتاب‌هاي ادبيات: آبان سال 98 ليستي از شاعران و نويسندگاني كه آثار آنها از كتب درسي حذف شده بود در فضاي مجازي پخش شد و دست به دست چرخيد. حذف دروسي مانند «غزل در اين سراي بي‌كسي» اثر سايه، «غزل جواني» رهي معيري، شعر «به كجا چنين شتابان» شفيعي‌كدكني، شعر «باغ بي‌برگي» اخوان‌ثالث، يك داستان از غلامحسين ساعدي، يك داستان از بزرگ علوي، داستان «موسي و شبان»، رباعيات خيام، داستان «هديه سال نو» اثر ا. هنري و داستان «سياحت‌نامه ابراهيم‌بيگ» در شبكه‌هاي اجتماعي خبرساز شد. حسين قاسم‌پور مقدم، مدير گروه تاليف كتب‌ درسي ادبيات فارسي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش همان زمان در خصوص اين تغييرات (كه از سال‌هاي پيش شروع شده بود) به همشهري گفت: «ما يك سيستم دولتي هستيم و بايد طبق چارچوب سند برنامه درسي ملي حركت كنيم. ضمن اينكه كسي قسم نخورده كه يك اثر ادبي براي همه نسل‌ها مناسب است؛ مثلا درباره داستان «گاو» غلامحسين ساعدي نمي‌توان گفت كه دانش‌آموزان مثل گذشته از آن لذت مي‌برند يا درباره «باغ بي‌برگي» اخوان‌ ثالث سال‌هاي سال معلمان براي دفتر تاليف كتب درسي نامه مي‌نوشتند كه مضمون يأس و نااميدي دارد. همچنين من قبول ندارم كه ايدئولوژي خاصي پشت عدم‌ تكرار برخي اشعار و آثار در كتاب جديدالتاليف وجود دارد. تنها موضوع اين است كه وقتي شما در يك نظام ارزشي زندگي مي‌كنيد براي حفظ كيان آن موظفيد كه بين دو متن آن را انتخاب كنيد كه به اعتقادات و باورهاي نظام نزديك باشد اما من اسم اين را تبعيت از يك ايدئولوژي خاص نمي‌گذارم. دقيقا بر همين اساس مي‌گويم بعضي متن‌هاي زيبايي در ادبيات داريم كه چون متعلق به افرادي هستند كه در دايره نظام ارزشي ما قرار نمي‌گيرند، نمي‌توانيم از آنها اثري بياوريم.»
  حذف شاهان، افزودن به متن نويسندگان: در اين دو، سه سال اخير كه حساسيت عمومي وتغييرات كتاب‌هاي درسي بالا رفته است، بيشتر پيش مي‌آيد كه تغييرات حتي اگر ابتدا كوچك به نظر برسند هم سر از ميان‌تيتر اخبار درآورند. خبرآنلاين دي‌ماه سال گذشته فهرستي از اين دسته تغييرات را درآورد: در كتاب فارسي سوم دبستان، صفحه ۵۷، داستان «كار نيك» كه درباره انوشيروان و پيرمردي است كه درخت گردو مي‌كاشت، نام انوشيروان ساساني حذف شده و به جاي آن عنوان «فرمانروايي» قرار داده شده است. از حذفيات ديگر، حذف تصوير مقبره كوروش از كتاب عربي يازدهم بود. چندي پيش نجات بهرامي، معاون سابق مركز اطلاع‌رساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش در اين باره در توييتي نوشت: «در ادامه دستكاري‌هاي مشكوك و متحجرانه در كتب درسي، عكس مقبره كوروش از كتاب عربي يازدهم چاپ ۹۹ حذف شده است! آن وقت عده‌اي از همين جريان‌ها در مواقع خاصي ادعاي ميهن‌دوستي هم مي‌كنند و بر امواج سوار مي‌شوند». داستان «قلب كوچك را به چه كسي بدهيم» نادر ابراهيمي، نويسنده فقيد با تغييراتي در كتاب هفتم دبستان منتشر شد كه مورد تاييد خانواده او نبود و اعتراض همسرش را در پي داشت؛ در متن اصلي اثر آمده است: «قلبم را مي‌بخشم به همه‌ آنهايي كه جنگيدند و دشمن را از خاك ما، از سرزمين‌ ما و از خانه ما بيرون انداختند.» اما در كتاب درسي اين متن اين‌گونه تغيير پيدا كرده است: «قلبم را مي‌بخشم به همه آنهايي كه به‌ خاطر اسلام جنگيدند.»