جشن بدون سور و سات!

امید مافی‪-‬ زیر نورافکن‌های روشن آزادی سوهان بر روح خود کشیدیم اما به هر جان کندنی که بود بذر پیروزی را افشاندیم و از سیاهچاله سوری‌ها به سختی جان سالم
به در بردیم.
خلوت اندوهناک یوزهای سفید در شب تب‌آلود شهریوری فرجام تلخی نداشت و با یک گل همراه شد تا زندگی را بر مرگ ترجیح دهیم و با اتکا به تحقیر حریفان اصلی خود در دو سوی قاره لژنشین شویم.
تیمی که درست در ابتدای جاده دوحه نزار محروس و شاگردانش را به مسلخ فرستاد شباهت چندانی به ارتش باصلابتی که مدتی قبل با تانک‌ها


و بمب افکن‌های خود منامه را تسخیر کرد نداشت.
غیبت موسیو دراگان از یک سو و ناهماهنگی توپچی‌هایی که بی‌تمرین و بی‌اردو در کارزار ظاهر شده بودند و مدام یکدیگر را در زمین گم می‌کردند موجب شد که صف محشر شکل نگیرد و مردان ما با یک برد اقتصادی دست در دست خویش به ملاقات با عراق بیندیشند. عراقی که با دیک ادوکات در زنگ اول با متوقف کردن چشم فندقی‌های کره جنوبی پالس مهمی برای رقیبان فرستاد.
یک ترکیب سردرگم و فاقد هارمونی و نداشتن ایده مشخص برای شعله‌ور کردن سنگر سوری‌ها نزدیک بود ما را به سرانجام نرساند و حسرت شبی توفانی را بر دل مردانمان بگذارد، اما انگار خدا دوستمان داشت که با شلیک حساب شده پسر جیرنده به گل رسیدیم تا سرخ‌ها شرمسار و خجل تهران را به مقصد دمشق ترک کنند. حالا با سه امتیاز در جیب به کویر دوحه قدم خواهیم گذاشت تا خواب‌های گوارای یوزها را تعبیر شده نظاره کنیم و با کسب سه امتیاز دیگر سور این شب‌هایمان را فراهم کنیم. سوری آکنده از سور و سات.
در این میان تعجیل و تزلزل، ما را از اهدافمان دور خواهد کرد تا عراقی‌ها با بهره‌گیری از فرصت ایجاد شده تفنگداران وطن را به سلول‌های انفرادی رهنمون کنند.
پس پایان گاف‌ها را نقطه می‌گذاریم و بی‌اعتنا به نمایش کسل‌کننده آزادی برای گذر از خاکریز دوم و استشمام بوی جام جهانی‌خیز بلندی بر می‌داریم. بهتر از این نخواهد شد.