برنامه بُرد- بُرد مقاومت(یادداشت روز)

  مقاومت یک بار دیگر نشان داد که می‌تواند معادله دشمن را به هم زده و ابتکار عمل را به دست بگیرد. اعزام نفتکش‌های ایرانی به سمت لبنان و عبور آن از اقیانوس هند، دریای سرخ، کانال سوئز و مدیترانه نشان داد، مقاومت در برابر فشارها و دسیسه‌ها دست ‌بسته نیست. اینکه مقاومت لبنان درخواست علنی کند و پاسخ ایران نیز سریع و علنی باشد یک معنای جالب متبادر می‌کند؛ ایران عمق لبنان و لبنان عمق ایران است. بنابراین همان‌طور که ایران می‌تواند در دفع تهدیدات و دسیسه‌های دشمن خود و نیز رفع مشکلات، روی حزب‌الله و لبنان حساب کند، لبنان هم می‌تواند در رفع تهدیدات و دسیسه‌ها روی ایران حساب کند و جواب بگیرد. درخصوص این موضوع نکات مهمی وجود دارد:
1- محور آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان، برای کنار زدن مقاومت لبنان به عنوان یک کلید رمز در مقاومت فلسطینی‌ها، تشدید فشار اقتصادی را به همراه فشل کردن دولت لبنان در دستور کار خود قرار ‌دادند. آنان در این طرح، در گام اول خلع سلاح و در گام دوم خلع سیاسی مقاومت لبنان را مدنظر داشتند. به گمان آنان بالا رفتن نرخ خدمات عمومی و به خصوص در سه موضوع محوری سوخت، دارو و نان، لبنان را بر سر دوراهی قرار می‌دهد و در نهایت آن را ناگزیر می‌سازد تا بین مقاومت و معیشت، دومی را برگزیند. این طرح یک پیوست هم داشت که در واقع وجه ایجابی آن به حساب می‌آید. این مثلث شوم در کنار فشار روزافزون اقتصادی به لبنان، از امکان راه افتادن کمیته مشترک اقتصادی بین لبنان و رژیم صهیونیستی خبر داده و می‌گفتند انعقاد توافق بر سر میدان مشترک گازی در دریای مدیترانه میان لبنان و رژیم جعلی اسرائیل می‌تواند برای یک دوره 30 ساله به درآمد ثابت - حدود -
9 میلیارد دلار در سال منجر شده و به یکباره درآمد لبنان را از کمتر از دو میلیارد دلار در سال به حدود چهار و نیم برابر برساند و وضع فعلی را کاملاً دگرگون کند. بر این اساس در حین شکل‌گیری اعتراضات خیابانی دو سال اخیر، دائماً بحث کوتاه بودن زمان برای حل و فصل اختلافات گازی و مرزی بین اسرائیل و لبنان مطرح و از آن به عنوان تنها راه برون‌رفت لبنان از شرایط بسیار شکننده اقتصادی یاد می‌شد. این در حالی است که به تجربه ثابت شده است، رژیم صهیونیستی تنها در شرایطی به دادن امتیاز تن می‌دهد که طرف مقابل اهرم قدرت داشته باشد. در این صحنه اگر لبنانی‌ها مقاومت را که فعلاً تنها سلاح برتری‌شان بر رژیم غاصب است، کنار بگذارند، اسرائیل در حوزه‌های مورد اختلاف فیمابین حاضر به پذیرش برداشت یک متر گاز هم از سوی دولت لبنان نخواهد بود.
2- لبنان در وضعیت وخیم اقتصادی به سر می‌برد. بعضی گفته‌اند این وضع در 150 سال اخیر بی‌سابقه بوده است. میزان بدهی لبنان دست‌کم


120 میلیارد دلار است در حالی که میزان صادرات آن به زیر دو میلیارد دلار نزول کرده است. از این رو دسترسی مردم به ارز بسیار سخت شده و این در حالی است که حداقل 95 درصد کالاهای مورد نیاز مردم از خارج وارد می‌شود. لبنان در سال 2018، هجده میلیارد دلار واردات داشته است و الان برای تأمین ارز مورد نیاز سوخت، دارو و گندم ناتوان است. معدل تورم در این کشور 400 درصد است. به عنوان مثال حقوق یک استاد دانشگاه در بیروت که در سال 2018 حدود 5000 دلار در ماه بوده، هم‌اینک به ماهانه 350 دلار رسیده است. براساس آمارهای بانک جهانی 65 درصد مردم لبنان زیر خط فقر به سر می‌برند و 35 درصد از نظر امنیت غذایی دچار مشکل می‌باشند. در این میان قیمت سوخت، با توجه به نقش محوری آن در تأمین آب و برق لبنان به طور ویژه افزایش یافته است؛ به گونه‌ای که طی کمتر از یک سال گذشته، قیمت یک گالن بنزین از 25 هزار لیر به 75 هزار لیر رسیده است. گفته می‌شود لبنان فقط برای تأمین سوخت خود به 4/5 میلیارد دلار ارز احتیاج دارد و حال آنکه کل درآمد ارزی آن در سال زیر دو میلیارد دلار است. هم‌اینک ذخائر بانک مرکزی لبنان به حدود 15 میلیارد دلار رسیده که این هم مربوط به سپرده‌گذاران لبنانی است که بانک‌های لبنانی از یک‌سو قادر به پرداخت این سپرده‌ها به سپرده‌گذاران نیستند؛ چرا که با خالی شدن بانک‌ها از این مبالغ، کشور به بن‌بست کامل می‌رسد و هرج و مرج بر آن حکم‌فرما می‌گردد؛ از سوی دیگر قادر به اجرای سیاست‌های مالی دولت نیستند چرا که اجرای سیاست‌های دولت هم منجر به خالی شدن بانک‌ها از پشتوانه‌ مالی می‌گردد. در این میان شبکه فساد و احتکار هم بیکار ننشسته است. یک گزارش بیانگر آن است که چند روز پس از آنکه مشخص شد ارسال سوخت از سوی ایران حتمی است، مراکز احتکار از ترس ضرر، چند میلیون لیتر سوخت احتکار شده - شامل بنزین، گازوئیل و مازوت - را وارد مراکز عرضه سوخت کردند!
3- در این میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان مطمئن بودند، ایران به دلیل تحریم نمی‌تواند به درخواست دبیرکل حزب‌الله پاسخ دهد و لذا لبنان می‌ماند و همان یک راه یعنی پیوستن به جریان عادی‌‌سازی با رژیم صهیونیستی! اما وقتی با پاسخ جدی ایران مواجه گردیده و در عمل مشاهده کردند که نفتکش‌های ایران یکی پس از دیگری از بندرعباس به سمت مدیترانه به حرکت درآمده‌اند، به دست و پا افتادند. موضوع ارسال سوخت اولین شکاف را در درون جریان ضدمقاومتی 14 مارس لبنان ‌انداخت. در حالی که سعد حریری درخواست آیت‌الله سیدحسن نصرالله از ایران برای ارسال سوخت و دارو را فتنه نامید و آن را عامل فشار بیش‌تر اقتصادی غرب بر لبنان خواند، نجیب میقاتی چهره شاخص 14 مارس که از سوی رئیس‌جمهور میشل عون، مأمور تشکیل کابینه می‌باشد، اعلام کرد، اگر این کمک‌ها از جای دیگر نرسد، ما ناگزیر به پذیرش آن از سوی ایران خواهیم بود. از آن طرف مسیحی‌های مارونی اعلام کردند از این کشتی‌ها به عنوان بخشی از خاک لبنان دفاع خواهند کرد.
از سوی دیگر وقتی حرکت نفتکش‌ها شروع شد، سفیر آمریکا در بیروت با رئیس‌جمهور لبنان دیدار کرد و به وی گفت از طریق مصر، اردن و سوریه مشکل برق لبنان را حل خواهد کرد و بر این اساس دو روز پیش‌ یعنی پس از دو هفته از این ملاقات، یک هیئت لبنانی در چارچوب طرح سفیر وارد سوریه شد تا این توافق را اجرایی کند. البته در اینکه بتوان با این سرعت ارسال برق از مصر به لبنان را عملیاتی کرد و اینکه اصلاً چنین توانی در مصر وجود داشته باشد، تردیدهایی وجود دارد. آنچه مهم است این است که با ارسال سوخت از سوی ایران گویا معجزه‌ای در لبنان رخ داده است. اگر آمریکا پروژه تأمین برق لبنان از سوی یک کشور عربی را عملیاتی کند و به نتیجه برساند، معنایش این است که اجرای طرح «تحریم کمرشکن» موسوم به قیصر را درباره لبنان کنار گذاشته است و از آنجا که این موضوع پس از آن کلید خورده که آقای سیدحسن نصرالله، نفتکش‌های ایرانی را به حرکت درآورده، یک پیروزی مهم سیاسی و اجتماعی برای حزب‌الله به حساب آمده و پیوند مردم - مسلمان، مسیحی و دروز - با حزب‌الله را تحکیم بیشتری بخشیده است و اگر طرح ارسال برق از مصر به لبنان به نتیجه نرسد و یا اصولاً از اول تبلیغاتی و ریاکارانه بوده باشد، لبنان در پیگیری طرح سیدحسن نصرالله برای برون‌رفت از بحران فعلی عزم جزم‌تری پیدا می‌کند و این به معنای آن است که آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولت سعودی حضور ناوگان‌های ایران در دریای سرخ، کانال سوئز و مدیترانه را پذیرفته‌اند و نیز قبول کرده‌اند که رابطه جمهوری اسلامی ایران و جنبش انقلابی حزب‌الله با کشور لبنان به موارد امنیتی و سیاسی محدود نشده و به ابعاد اقتصادی و اجتماعی هم گسترش یابد. پس می‌توانیم بگوییم حزب‌الله در این طرح هوشمندانه، یک «بازی
دو سر برد» برای لبنانی‌ها رقم زده است. آمریکا، رژیم اسرائیل و عربستان در این معرکه هر موضعی بگیرند به نفع حزب‌الله و مقاومت خواهد بود چه با طرح او همراه شوند و چه با آن مقابله نمایند.
4- نفتکش‌های ایرانی در حال رسیدن به مقصد خود هستند. هم ایران و هم حزب‌الله با صراحت از عزیمت این نفتکش‌ها که گفته می‌شود هر کدام به طور متوسط حامل 45 هزار تن گازوئیل و مازوت می‌باشد، خبر دادند و نیز با صراحت اعلام کردند که تعرض به این نفتکش‌ها را بلافاصله پاسخ خواهند داد. بر این اساس در همان روزها بعضی از رسانه‌های آمریکایی، نفتکش‌های ایرانی را در قامت یک ناو جنگی به تصویر کشیده و نوشتند حمله به این نفتکش‌ها، پای موشک‌های نقطه‌زن ایران و حزب‌الله را به میان می‌آورد و از این طریق ماجراجویان اسرائیلی را از هرگونه تقابل با این نفتکش‌ها پرهیز دادند.
این نفتکش‌ها در حالی راهی شدند که این جمع‌بندی دقیق در ایران وجود داشت که اتفاقی برای این نفتکش‌ها نخواهد افتاد و آمریکا و رژیم اسرائیل اصولاً در شرایطی نیستند که بتوانند علیه آنها وارد عمل شوند. اولین نفتکش‌ بعد از طی 14 روز، به مقصد رسیده و بقیه در پایان این هفته و اواسط هفته آینده به مقصد می‌رسند و ارسال سوخت به لبنان، قرار نیست به این سه نفتکش‌ محدود بماند. نیاز لبنان به سوخت لااقل یک نفتکش در هر هفته است. بنابراین سیاست اعزام نفتکش‌ها ادامه می‌یابد. در این صحنه ایران و لبنان به صورت تهاتری وارد معامله‌ای پرسود شده‌اند. ایران به طور هفتگی 45 هزار تن سوخت به لبنان می‌فروشد و این سوخت در شبکه خصوصی لبنان توزیع می‌شود و وجه آن پس از فروش به ایران بازمی‌گردد. این مسئله به غیر از آنکه سود سرشاری را نصیب ایران می‌کند، باعث تقویت پایه پولی لبنان و بالا رفتن ارزش آن نیز می‌گردد. ضمن آنکه ارسال سوخت از سوی ایران می‌تواند دریچه ارسال دارو و مواد غذایی ایران به این کشور را هم
باز کند. داروهای ساخت ایران که در موقعیت صادرات قرار دارند و فراتر از نیاز بازار جمهوری اسلامی می‌باشند، می‌تواند به شبکه بهداشت و درمان لبنان جانی دوباره بدهد. ارسال منظم سوخت ایران مشکل کنونی قطع برق و قطع آب لبنان را هم حل می‌کند. چرا که این دو وابسته به سوخت می‌باشند. در یک کلام ارسال سوخت از سوی ایران می‌تواند فضای کنونی بحث‌های تحریم ایران و مقاومت لبنان را دگرگون کند. چیزی به این روز نمانده است. سعدالله زارعی