هفته وحدت؛ اختلافي مبارك

 هجرت پيامبر (ص) از مكه به مدينه، فصلي نو در تاريخ ما مسلمانان بود كه مبدا سال قمري قرار گرفت و نيز به علت بنيانگذاري حكومتي كه معيارهاي اسلامي را مدنظر قرار داد، سياستي را پايه‌ريزي نمود كه در اين ساختار، أشداءُ علي الكفّارِ رُحماءُ بينهُم؛ اصلي مهم و خلل‌ناپذيري مورد تاكيد قرار گرفت. از آنجا كه چنين اختلافي مبارك بين برادران اهل سنت و تشيع در تاريخ دقيق ولادت پيامبر (ص) به وجود آمد، موجب طرح هفته‌اي به نام هفته وحدت گرديد، حال بايد براساس سيره اسلامي و نبوي از اين اختلافِ نظر مبارك، كمال بهره‌برداري را استفاده كرده و سعي در رفع كدورت‌هاي سياسي در بين نخبگان اسلامي كنيم. دو كشور بزرگ و مهم جهان اسلام، ج.ا. ايران و عربستان سعودي، به عنوان پرچمداران دنياي اسلام، بايد اختلافات و كدورت‌هاي سياسي را كنار گذاشته و با نزديكي و پيوند مجدد، باعث تقويت جبهه اسلام گردند.  دو كشور نامبرده با توجه به نيازهاي‌شان (رهايي از بن‌بست يمن، فروش نفت، خنثي‌سازي تحريم، خالي‌شدن منطقه از انبار باروت‌هاي غربي-شرقي، افزايش مشروعيت داخلي) و همچنين رهايي از موانعي كه در سر راه رشد و پيشرفت خويش دارند (وابستگي به دنياي غرب و شرق، عدم حمايت از يكديگر در نهادهاي بين‌المللي و سازمان ملل متحد، افزايش هزينه‌هاي سرسام‌آور در تامين امنيت سرزميني، مبتلا شدن به تفرقه‌افكني از سوي بيگانگان در راستاي تضعيف دنياي اسلام، رهايي از جنگ نيابتي و...)، شايسته است مانند دوره مرحوم هاشمي‌رفسنجاني، روابطي عميق و راهبردي، به دور از اختلافات مذهبي را در پيش گرفته و در حل معضلات سياسي، ملي، مذهبي، منطقه‌اي، بين‌المللي و حتي ميانجي‌گري مشترك مابين كشورهاي منطقه و جهان اسلام مبادرت ورزند تا از نفوذ هر چه بيشتر بيگانگان و هزينه تراشيدن جهت عدم منافع سرزمين‌هاي اسلامي جلوگيري شود.  بر اين اساس، به نظر بنده، در هفته وحدت، (كه تنها اختلاف مبارك دنياي اسلام محسوب مي‌گردد)، بايد دو كشور ج.ا.ايران و عربستان سعودي نسبت به بازگشايي سفارتخانه‌ها و كنسولگري‌هاي خويش در اين هفته اقدام كرده و روابط سياسي خويش را بيش از پيش تقويت كرده و سريعا به معضلات دنياي اسلام (جنگ يمن، مساله طالبان، مساله آذربايجان، كمك به لبنان، گفت‌وگو با تركيه، رفع مشكلات مذهبي در بحرين، كمك به بازپس‌گيري قبله اول مسلمانان، بازسازي سوريه و...) بپردازند.