بدون داشتن جمعیت جوان و فعال رشد اقتصادی و توسعه به یک شوخی شبیه است

پخش صدای تپش قلب جنینش با تکان خوردن او در دلش همزمان می‌شود. حالا تصاویر فرار جنین از چنگال دستگاه کورتاژ که سال‌ها پیش در مستندی دیده بود، جلوی چشمانش زنده می‌شود و با تصاویری که از نوزاد و صدای گریه‌اش هنگام تولد پخش می‌شود در هم می‌آمیزد. به یکباره از جا بلند می‌شود و از تصور اینکه عزمش را جزم کرده بود جنینش را بکشد تنش می‌لرزد. حالا دیگر مطمئن است می‌خواهد فرزندش را نگه دارد. پخش صدای قلب و تصاویری از آینده جنینی که قرار است سقط شود برای مادر اقدامی است که در ایالت تگزاس امریکا انجام می‌شود و تاکنون با این روش مادران زیادی را از سقط جنینشان منصرف کرده‌اند. در این ایالت و بسیاری از ایالت‌های دیگر امریکا، قانون مانع از سقط جنین می‌شود و تلاش‌های مخالفان این قانون در تگزاس تاکنون به نتیجه نرسیده و طرفداران سقط جنین در امریکا و حتی جو بایدن رئیس‌جمهور این کشور که از حامیان سقط جنین است تاکنون نتوانسته قانون منع سقط جنین در برخی ایالت‌های امریکا از جمله ایالت تگزاس را لغو کند. در این ایالت با ایده خلاقانه پخش صدای قلب جنین برای مادرانی که می‌خواهند جنینشان را سقط کنند، آن‌ها را از انجام این کار منصرف می‌نمایند. قوانین محدود‌کننده سقط جنین تنها مختص امریکا نیست و بسیاری از کشور‌ها چنین قوانینی را اجرایی می‌کنند. در ایران هم آمار سقط جنین که اتفاقاً بخش عمده آن به صورت غیرقانونی و خارج از سیستم بهداشت و درمان کشور صورت می‌گیرد بسیار قابل تأمل است. به خصوص اینکه در کشور ما هم سقط جنین در قانون جرم انگاری شده و قوانین از سقط جنین حمایت نمی‌کند. آمار ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار سقط در سال نشان می‌دهد حدود یک سوم آمار موالید در کشور سقط می‌شوند! این آمار نشان می‌دهد ما در قوانین مرتبط با سقط جنین، اجرای این قوانین و یا بحث‌های فرهنگی پیرامون این مسئله با خلأ‌هایی مواجه هستیم. به سراغ صالح قاسمی، مسئول کارگروه جمعیت مرکز ارزیابی اجرای سیاست‌های کلی نظام و نویسنده مجموعه کتاب «جنگ جهانی جمعیت» رفته و درباره پدیده سقط جنین در کشور و آثار آن بر ابر بحران امروز جامعه یعنی جمعیت با وی به گفتگو نشسته‌ایم. آقای قاسمی! به‌رغم منع قانونی و فقهی سقط جنین، آمار‌های قابل تأملی از این پدیده ارائه می‌شود. شما به عنوان پژوهشگر حوزه جمعیت آمار و ارقامی از سقط جنین دارید؟
حدود یک سوم تعداد تولد‌های کشور در پدیده سقط جنین از بین می‌رود و این نکته بسیار مهمی است. تا پایان سال ۹۹ ما سالانه حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار تولد داشته‌ایم و در مقابل به طور میانگین حدود ۵۵۰ هزار مرگ و میر داریم. در واقع سود جمعیتی سالانه ما حدود ۵۰۰ تا ۵۵۰ هزار نفر می‌شود. اما در مقابل این موضوع پدیده سقط‌جنین سالانه بین ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار جنین را از بین می‌برد و در واقع مانع تولد آن‌ها می‌شود.
پس پدیده سقط جنین می‌تواند بر مسئله رشد جمعیت و بحرانی که در این حوزه با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم تأثیر گسترده‌ای داشته باشد، درست است؟
دقیقاً سقط جنین یا به تعبیری اسقاط جنین یکی از موضوعات بسیار مهم امروز کشور ماست که روی شاخص‌های جمعیتی تأثیر جدی می‌گذارد. وقتی سالانه بین ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار جنین سقط می‌شود، اگر این‌ها به دنیا می‌آمدند، ببینید آمار موالید ما چقدر بالا می‌رفت! به این ترتیب می‌بینید که مسئله سقط جنین بسیار مهم است.


با توجه به اینکه سقط جنین‌ها اغلب غیر قانونی هستند آمار سقط‌ها چگونه به دست می‌آید و چقدر قابل اعتناست؟
آمار‌ها درباره سقط جنین متفاوت است. با توجه به اینکه بخش مهمی از سقط جنین، سقط جنین‌های غیرقانونی و خارج از شبکه بهداشت و درمان است و داشتن آمار‌های دقیق درباره آن کمی دشوار است، اما به هر حال به روش‌های خاصی می‌شود برای آن تخمین قابل قبولی زد. آنچه امروز مطرح است و وزارت بهداشت هم آن را می‌پذیرد حدود ۳۵۰ هزار سقط جنین در سال است که بعضاً تا ۵۰۰ هزار هم گفته می‌شود. به این ترتیب سقط جنین مانع تولد جنین‌هایی می‌شود که ما به شدت با آن‌ها نیاز داریم و با کاهش آمار تعداد تولد‌ها نیاز ما به اینکه جنین‌های سقط شده بیشتر هم هست.
همانطور که مستحضر هستید در ایالت تگزاس امریکا قانون منع سقط جنین سر و صدای زیادی به پا کرده و تاکنون بایدن موفق به لغو این قانون نشده است. بر این اساس صدای قلب جنین برای زنانی که قصد سقط جنین دادند گذاشته می‌شود تا آن‌ها را از این کار منصرف کنند. البته قانون منع سقط جنین تنها به ایالت تگزاس محدود نمی‌شود و در برخی دیگر از ایالت‌های امریکا هم هست. آیا در دیگر کشور‌های دنیا هم قوانین مشابهی وجود دارد که مانع از سقط جنین شود یا آن را محدود کند؟
بله ببینید نه تنها در برخی ایالت‌های امریکا بلکه در بسیاری از کشور‌های دنیا ما قوانین محدود‌کننده سقط جنین داریم؛ قوانینی که برای این کار منع ایجاد می‌کند. مثلاً در استرالیا در بخش‌هایی از کانادا و در رژیم اشغالگر قدس به طور جدی قوانین محدودکننده سقط جنین وجود دارد. همچنین در برخی کشور‌های دیگر هدفگذاری این قوانین وجود دارد. هدفگذاری این قوانین و سیاست‌های محدود‌کننده سقط جنین هم به این صورت است که موانع اقتصادی و نگرشی والدینی که می‌خواهند فرزندشان را از بین ببرند، برطرف می‌کند. این والدین اگر نگرانی اقتصادی داشته باشند، نیازمندی‌های اقتصادی آن‌ها را تأمین می‌کنند و اگر نگرانی‌های نگرشی و ناظر به آینده داشته باشند، نسبت به آن‌ها تضمین ایجاد می‌کنند، چرا که امروز مسئله جمعیت مسئله اغلب کشور‌های جهان است و به هر حال سقط جنین هم یکی از مهم‌ترین این شاخص‌هاست.
آمار یک سوم میزان موالید سقط جنین در کشورمان بی‌هیچ استدلال دیگری گویای عمق فاجعه در این زمینه است. چرا ما با این حجم از سقط در کشور مواجهیم؟ آیا قوانین ما به اندازه کافی جامع نیست و یا در کنار قانونگذاری باید فعالیت فرهنگی متناسب هم وجود داشته باشد تا این قوانین به ثمر بنشیند؟
در موضوع سقط جنین دو کار عمده باید اتفاق بیفتد. یکی اینکه قوانین دستورالعمل‌ها و آیین‌نامه‌هایی در این رابطه باید اصلاح شود، چراکه قوانین ما در این رابطه بسیار ناقص است؛ بنابراین قانون مدیریت سقط باید اصلاح شود. بدین منظور حتماً باید تمام ابعاد این موضوع دیده شود و یک قانون جامع با همکاری حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌های علوم پزشکی و به ویژه با مشارکت دقیق ماما‌های محترم که در ارتباط مستقیم با خانم‌ها هستند این قانون تدوین شود. این قانون باید جامع بوده و حداقل نقص و اشکال را داشته باشد. ضمن اینکه این قانون بعد از تدوین، باید به درستی اجرا شود. ما حتی اگر یک قانون خوب و جامع داشته باشیم اگر به درستی اجرا نشود، باز هم به هدفمان نمی‌رسیم. پس نکته اول داشتن یک قانون جامع است که به درستی اجرا شود. نکته بعدی اینکه باید پیامد‌های بهداشتی، پزشکی و روانپزشکی سقط جنین را خیلی روشن و صریح به والدین و زوج‌های جوان بگوییم و به آن‌ها آگاهی دهیم که سقط جنین در موارد قابل توجهی منجر به عقیم شدن دائمی خانم‌ها می‌شود یا در مواردی مشکلات روحی و روانی بسیار طولانی مدتی برای والدین ایجاد می‌کند. ما آسیب‌های حوزه بهداشتی و پزشکی سقط جنین را به خانواده‌ها و به خانم‌های جوان نگفته‌ایم. در کنار این‌ها باید به زوج‌های جوان این آگاهی را بدهیم که تصور آن که تمام آنچه در حوزه فرزندآوری اتفاق می‌افتد باید برنامه‌ریزی شده باشد اشتباه است.
یعنی پدر و مادر به خاطر برنامه‌ریزی شده نبودن حاضر می‌شوند فرزند خود را بکشند؟!
در پژوهشی یکی از اصلی‌ترین علت‌هایی که زوجین جوان اقدام به سقط جنین می‌کردند این بود که آن‌ها معتقد بودند بارداری برنامه ریزی نشده یا به تعبیر عامیانه طرفین، فرزند ناخواسته و خارج از برنامه‌ریزی ما بوده است! در حالی که ما باید این را متوجه شویم که اگرچه برنامه‌ریزی خوب است، اما تا کجا؟ و آیا ما واقعاً می‌توانیم در تمام شئون زندگی‌مان برنامه‌ریزی‌های کاملاً دقیق و فاقد اشکال داشته باشیم؟ آیا هیچ اتفاقی خارج از برنامه ما در موضوع فرزندآوری و در هر موضوع دیگری در زندگی‌مان نمی‌افتد؟ پس باید این تصور کاملاً اصلاح شود که همه چیز باید برنامه‌ریزی شده باشد و اگر فرزندی خارج از برنامه ما به وجود آمد باید آن را کشت. نکته بعدی اینکه ما باید کلید واژه‌هایی را ناظر به واقعیت مسئله سقط جنین ایجاد کنیم. من خیلی تلاش کردم از این کلید واژه‌ها ایجاد کنم که نشان بدهد واقعیت این مسئله در کشور بحرانی است. متأسفانه، چون بعضی از خانم‌ها فرزندشان را تا قبل از تولد بخشی از بدن خودشان می‌دانند و نسبت به او احساس مالکیت کرده و احساس می‌کنند نسبت به بدنشان هر کاری که دوست داشته باشند می‌توانند انجام دهند، اقدام به سقط جنین می‌کنند. اما این خطاست و ما باید بدانیم که این فرزند یک موجود زنده و جاندار و دارای حس است و حقوقی دارد که این حقوق هم در قانون و هم در مبانی اخلاقی و هم در ابعاد فقهی و شرعی دیده شده است. این طور نیست که ما تصور کنیم جنین یک موضوع موجود جاندار نیست و یک شیء است. جنین شیء نیست و یک انسان جاندار دارای درک و احساس است و باید برای این کلید واژه ایجاد کنیم.
چطور؟ درباره این کلید واژه‌ها مصداقی‌تر توضیح دهید.
به عنوان مثال چند نمونه از این کلید واژه‌ها که ما در جلساتمان به آن رسیده‌ایم را خدمتتان عرض می‌کنم. مثل «بابا مامان من زنده‌ام»، «مامان قاتل من» و «می‌خواهم زنده بمانم» این‌ها کلید واژه‌هایی است که می‌تواند به مادر‌های محترم این حس را القا کند که نسبت به تصمیم‌شان دقت نظر داشته باشند.
اگر بخواهید تصویری از سیمای کنونی و آینده جمعیتی کشور ارائه بدهید آن تصویر چگونه است و چه آینده‌ای برای جمعیت کشور متصور هستید؟
اگر شاخص‌های جمعیتی ما با روند کنونی پیش برود، اوضاع بحرانی خواهد بود. در واقع در حال حاضر ما با یک نرخ رشد جمعیتی حدود شش دهم درصد و نزدیک به نیم درصد و با نرخ باروری یک و ششم دهم فرزند به ازای هر زن که باز هم رو به کاهش است مواجهیم. نرخ سالمندی کشور ما در حال حاضر ۱۰/۵ درصد جمعیت بالای ۶۰ سال است که این نرخ باز هم در حال افزایش است. تعداد تولد در کشور حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار تولد در سال است که به طور جد در حال کاهش و سقوط است. ما با این شاخص‌ها آینده تاریکی برای جمعیت کشورمان متصور هستیم.
آیا هنوز می‌توانیم برای نجات آینده تاریک جمعیت کشور کاری کنیم؟
ما حداکثر هفت، هشت سال تا پایان مهلت اصلاح ساختار جمعیتی و الگوی فرزندآوری مان زمان داریم. برای این راهی نداریم جز اینکه هم برای اصلاح جمعیت قانون داشته باشیم و هم فرهنگ‌سازی کنیم. هر دوی این موارد بسیار مهم هستند؛ و کلام پایانی...
در پایان با صراحت و صداقت و خیرخواهی تمام به دولت جدید عرض می‌کنم زمان برای از دست دادن نداریم. هر روزی که می‌گذرد خسارتی است که به هیچ وجه قابل جبران نیست؛ بنابراین باید حتماً در این رابطه دولت محترم ورود کند. اول از همه موضوع جمعیت باید صاحب متولی شود. متأسفانه مسئله جمعیت کشور امروز بی صاحب و فاقد یک نهاد متولی مشخص است و ما از این آسیب می‌بینیم. اگر دولت منتظر اجرای طرح جوانی جمعیت است که الان در شورای نگهبان در حال رسیدگی است می‌تواند تا آن زمان یا حتی برای همیشه رئیس‌جمهور محترم یک مشاور عالی جمعیتی منصوب کند و تمامی مصوبات و لوایح هیئت دولت و البته سازمان برنامه و بودجه و تمامی دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها یک پیوست جمعیتی داشته باشد. دولت محترم اگر دغدغه اقتصاد دارد باید حتماً فکری به حال جمعیت کند، چون بدون داشتن جمعیت جوان و فعال رشد اقتصادی و توسعه به یک شوخی شبیه است.