اصلاح‌طلبان و چالش‌هاي پيش‌رو - قسمت هفتم

- ردصلاحيت گسترده نامزدهاي اصلي اصلاح‌طلب كه شانس راي‌آوري دارند. 
- كارشكني برخي از نهادها و مراكز قدرت براي جلوگيري از تحقق وعده‌هاي اصلاح‌طلبان بعد از پيروزي آنان در انتخابات از جمله كاهش تنش در روابط خارجي
- جلوگيري نهادهاي حاكميتي از ورود اصلاح‌طلبان به برخي حوزه‌ها كه وعده پيگيري آن را به مردم داده بودند از جمله موضوع حصر 
- ناكارآمدي عملي اصلاح‌طلبان به دليل نداشتن قدرت كافي و تصميم‌گير نبودن آنان در بسياري از حوزه‌هاي سياسي و اجتماعي 


- كنار كشيدن بخش بزرگي از مردم از حضور در انتخابات و نيز از دست رفتن بخشي از پايگاه اجتماعي اصلاح‌طلبان در ميان مردم به دليل ضعف مديريتي، سوءتدبير و فساد بخش‌هاي از نيروهاي اصلاح‌طلب 
در واقع اصلاح‌طلبان در چند انتخابات اخير نه خودشان نامزدهاي قابل اعتنايي داشتند و نه توانستند از نامزدهاي نيابتي نزديك به خودشان در انتخابات دفاع كنند و نه مردم حاضر شدند حضور در انتخابات به هر قيمت و هر شرايط را بپذيرند و با دعوت بزرگان اصلاحات، به صحنه بيايند؛ وضعيتي كه در گذشته خلاف آن را شاهد بوديم و هر نامزدي اگر در فهرست اصلاح‌طلبان قرار مي‌گرفت، شانس راي آوردن داشت. 
با اين حساب انتخابات و صندوق راي ديگر نمي‌تواند يك گزينه جدي و قابل اعتنا براي اصلاح‌طلبان باشد. در گذشته حاكميت به شكلي به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات وابسته بود زيرا استراتژي اصلي حكومت مشاركت حداكثري مردم در انتخابات بود و طبعا حضور اصلاح‌طلبان منجر به افزايش مشاركت مي‌شد ... 
اما در وضعيت جديد، حاكميت به شكلي از استراتژي مشاركت حداكثري عدول كرده و به انتخابات با نتيجه مطمئن و حتمي روي آورده است.
با اين حساب حتي اگر ميزان مشاركت پايين هم باشد تاثيري بر تصميم نهادهاي حاكميتي براي رقابتي كردن انتخابات ندارد و هيچ تلاشي براي حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات صورت نخواهد گرفت. ادامه دارد