سید حامد مرندی مخاطرات روابط دیپلماتیک ایران در جغرافیای سیاسی کنونی

این روزها شاهد بروز فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی فراوان منطقه‌ای در قالب چرخه‌های بسیار کوتاه مدت هستیم؛ چه کسی باور می‌کرد که ساختار ۲۰ ساله افغانستان، طی ۱۱ روز از هم بپاشد و چه کسی در تصورات خود می‌دید که در این مقطع زمانی، آذربایجان و ارمنستان دچار درگیری نظامی شده و برای مرزهای ایران نیز تهدید ایجاد کنند به گونه‌ای که منجر به برقراری دیالوگ سخت بین ایران و آذربایجان به صورت مستقیم و ترکیه به عنوان حامی آذربایجان به صورت غیر مستقیم شود و پس از حمایت ایران از جبهه مخالف ارمنستان در جنگ، میزبان مسئولان ارمنستان در کشورمان باشیم. تغییرات در ساختارهای سیاسی کشورهای همسایه همانند امارات و عربستان نیز بر فراوانی فرصت‌ها و تهدیدها افزوده و بی شک روند پیوستن به سازمان‌های تجاری/اقتصادی نیز به همین صورت عمل می‌کند. در بعد مذاکرات برجام، کشور روسیه که در گذشته خود را دوست ایران معرفی می‌کرد، تبدیل به پلیس بد مذاکرات هسته‌ای شده و جای فرانسه را گرفته است و در بیان مسئولانش در روزهای اخیر، بارها تاکید شده که ایرانی‌ها متحد استراتژیک روس‌ها نبوده و یا در بحث سوریه، بیان نموده‌ که امنیت اسرائیل اهمیت ویژه‌ای دارد؛ فرانسه، انگلستان و آمریکا در حوزه‌های تجاری دچار اختلاف شدید شده‌اند و با کناره‌گیری خانم آنگلا مرکل صدراعظم رنگین پوش آلمان که به عنوان قدرتمندترین زن جهان سیاست شناخته می‌شد، ساختار با ثبات آنجا نیز وضعیت نامشخصی پیدا کرده و در این میان چین نیز همانند همیشه سکوت کرده و نظاره‌گر آب و سنجش میزان گل آلود شدن آن است.
برای فهم شرایط غیر قابل پیش بینی آتی، همین کافیست که به پرچم کشورها بنگریم و علائم روی پرچم ابرقدرت‌ها را با آنها تطبیق دهیم و ارتباط بین ابرقدرت‌ها و مستعمرات ایشان را دریابیم، آنگاه بدون هیچ دانش سیاسی خارق‌العاده‌ای درک خواهیم کرد که اتفاقات بسیار بزرگی در حال روی دادن است که نقش دیپلماسی را پر رنگ‌تر از قبل می‌کند. از سوی دیگر، حرکت اقتصادها به سوی تورمی شدن به واسطه‌ی سیاست‌های حمایتی در بحث کرونا و پول پاشی گسترده، جهت کاهیدن آنی صدمات ناشی از این بلای جهانی و افزایش بدهی‌های خارجی کشورها و البته حرکت نفت به سوی ۱۰۰ دلاری شدن برای سومین بار در تاریخ هفتاد ساله اخیر و عنایت به بحران کمبود انرژی حاضر، همه و همه سبب تحرک ساختارهای سیاسی جهان به منظور گریز از شرایط حاضر شده است. همانطور که مستحضرید، دیپلماسی بر اساس ساختارهای داخلی، شرایط ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و نیز ویژگی‌های ساختاری نظام بین الملل شکل می‌گیرد و بی‌شک، شرایط امروز، بسیار حساس و سیال بوده و گذار از این زمانه، بس دشوار است. آنچه در حال رخ دادن است بازی سیاسی میان ابرقدرت‌ها برای بقاء در جایگاه قبلی و یا بالاتر است و باید دید سهم کشور ایران در این هیاهوی جهانی چیست و چطور مسئولان ما با تدابیر خود می‌توانند جهت بُردار گرفتاری‌های ناشی از یک دهه تحریم اخیر را، در مذاکرات تغییر دهند. این روزها در حال ورود به قلمرویی هستیم که در آن، نابسامانی‌ها، پیش بینی ناپذیر گردیده و رشد تغییرات نمایی شده است؛ تغییراتی که ظاهرا برای رویارویی آنها به واسطه ۱۰ سال تحریم، آماده نیستیم. به نظر می‌رسد، راه بهینه برای حیات کم دغدغه‌تر در این طوفان، ضرورت ایجاد تحول در نگرش سیاست خارجی کشورمان است؛ برای اهل فن، جمله هنری جان تمپل، نخست وزیر انگلستان درسال‌های ١٨۶٠–١٨۵٠ هنوز هم پابرجاست که در دنیای سیاست، نه دوست دائمی وجود دارد نه دشمنی دائمی، زیرا تنها چیزی که دائمی است، منافع است. واقعیت اینجاست، دنیای سیاست‌های موفق و توسعه‌طلبانه، دنیای کنش‌های آنی و تکراری نیست؛ دنیایی است که بر اساس منافع و برنامه‌های استراتژیک، همواره دوستان و دشمنان آتی خود را شناسایی می‌کند و در موقعیت مناسب بر اساس منافع خود، ایده‌ال را اجراء می‌کند. باید درک کنیم که نظام قائم به نفس خود، وجود خارجی نداشته و جهان از ساختارهای متفاوتی تشکیل شده است که یا از لحاظ جغرافیایی مستقل‌اند و یا در فضای واحدی با هم جمع می‌شوند، اما روابط میان این ساختارها همیشه بر پایه منطقی یکسان، یعنی منافع برقرار بوده و نقش نهاد سیاست خارجی نیز بر همین اصول، استوار است. سیاست خارجی، نباید عرصه مذاکرات فرسایشی و بی نتیجه بدون داشتن راه حلی برای تامین منافع همه طرف‌ها و یا خواندن بیانیه‌هایی با قدمت کهن و ایجاد بن‌بست‌های ارتباطی باشد. این همان مطلبی است که در روزهای گذشته، آیت‌الله صافی گلپایگانی نیز، به صورت ساده بیان کرده و فرمودند که با دنیا قهر نباشید و روابط داشته باشید تا اوضاع مردم خوب شود. شوربختانه این سخن، مورد هجوم ناجوانمردانه نا آگاهان به شرایط زمانه قرار گرفت به‌گونه‌ای که آیت الله علوی بروجردی نیز در تقبیح این رفتار متذکر شدند که شیخ الفقها آدم ساده‌ای نیست که از اوضاع جهان مطلع نباشد و تاکید داشتند که مرجعیت در قبال نظام مسئولیت دارد؛ اگر خطا دید، باید تذکر بدهد. امید اینکه ضمن اجتناب از برخورد ناآگاهانه با مرجعیت و یا کارگزاران سیاست خارجه، با توجه به دانسته‌های کنونی، به شکلی طبیعی و درون‌زاد، سیاست‌های خود را از نو باز تعریف کرده و با امید به قادر متعالی، منافع کشور را در پرتگاه‌های نظام جهانی کنونی، از بین نبریم.