«پلن B» آمریکا چیست؟

فاطمه فهیمی: در هفته‌های اخیر تلاش‌های دیپلماتیک متعددی برای آینده مذاکرات ایران و 1+5 در حال انجام است. آمریکا، اسرائیل و اروپا نگران هستند تغییر دولت و مواضع دولت جدید موجب شود ایران به میز مذاکرات بازنگردد و یا مسیر سابق را در همراهی با غرب در مذاکرات نداشته باشد. هفته گذشته آنتونی بلینکن بعد از دیدار با یائیر لاپید، وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرد پنجره ایران برای بازگشت به توافق در حال بسته شدن است و ما آماده‌ایم در صورت عدم تغییر مسیر ایران به گزینه‌های دیگر روی آوریم و این رایزنی‌ها با متحدان و شرکای ما بخشی از آن است.  رابرت مالی ‌هم بعد از آن گفت در صورت شکست تلاش‌ها برای بازگرداندن ایران به مذاکرات به گزینه‌های دیگر رو می‌آورند که از آن به عنوان «پلن بی» یاد می‌کنند.  اینکه آیا به وضوح هم‌اکنون «پلن بی» برای مقابله با ایران وجود دارد یا نه مورد توافق نیست اما به نظر می‌رسد این طرح باید شامل مجموعه‌ای از استراتژی‌های چندجانبه‌ای باشد که در مجموع فشار علیه ایران را بیشتر کند. با پیگیری وضعیت اخیر تحریم‌ها و مناسبات دیپلماتیک آمریکا، می‌توان پی‌ برد مساله روابط تجاری ایران و چین بسیار در آینده مهم خواهد بود.  در دیوار تحریم‌های آمریکا بویژه در حوزه فروش نفت شکاف‌هایی ایجاد شده که نشان می‌دهد سیاست فشار حداکثری ترامپ نیز به نتیجه نرسیده است. بنا بر گزارش‌های شرکت‌های ردیابی تانکر‌ها، فروش نفت ایران از سال ۲۰۲۰ دو برابر شده و ایران در ۶ ماه اخیر روزانه نزدیک به یک میلیون بشکه نفت به چین فروخته است. صادرات محصولات پتروشیمی ایران نیز به جهان افزایش یافته است. این شکاف می‌تواند مسیر بی‌اثر شدن تحریم‌ها را برای کشور تقویت کند و همچنین از منظر آمریکایی‌ها، احتمال بازگشت ایران به مسیر مذاکرات سابق را کمتر می‌کند.  لذا به نظر می‌رسد یکی از اجزای مهم «پلن بی» ‌آمریکا می‌تواند تمرکز بر روابط تجاری و اقتصادی ایران و چین باشد. آمریکا تلاش می‌کند با فشار بر چین در این زمینه نقاط تنفسی ایران را مسدود کند و دوباره ایران را به ریل قدیمی مذاکرات بازگرداند.  رصد تحرکات اخیر آمریکایی‌ها در چند ماه اخیر نیز این فرضیه را تایید می‌کند. یکی از موضوعاتی که گفته شد در سفر وندی شرمن به چین در تابستان گذشته مطرح شده بود مساله ایران بود. وندی شرمن بعد از آن سفر اعلام کرد آمریکا در استراتژی کلی خود نسبت به چین سیاست «تری سی»* یعنی رقابت، همکاری و رویارویی را در پیش گرفته است. با آنکه رقابت‌های استراتژیک و تقابل میان آمریکا و چین در سال‌های اخیر به طور فزاینده در حال افزایش است اما آمریکا امیدوار است بتواند در مسائلی که با چین ممکن است اشتراک منافع داشته باشد همکاری کند. این امر در دیدار ۳۱ اکتبر آنتونی بلینکن با وانگ‌یی، وزیر خارجه چین نیز به صراحت مطرح شد. بلینکن ایران را از جمله همین نقاط اشتراک منافع چین با آمریکا یاد کرد که ۲ کشور می‌توانند بر سر آن با هم همکاری کنند.  تاکنون چین بارها در برابر فشار‌های آمریکا برای عدم خرید نفت از ایران مقاومت و از رابطه تجاری خود با ایران دفاع کرده است. سخنگوی وزارت خارجه چین در پاسخ به پرسش خبرنگار رویترز در ابتدای ماه مارس درباره فشار آمریکا برای عدم خرید نفت از ایران گفته بود موضع پکن درباره همکاری چین با ایران در زمینه اقتصادی و تجاری شفاف و اصولی بوده و این همکاری‌ها همواره بر مبنای قوانین و حقوق بین‌المللی بوده است و پکن با هر گونه تحریم یکجانبه مخالف است. او از آمریکا خواست دست‌های دراز خود را کوتاه کند و از مجازات فرامرزی خود علیه اشخاص و کشور‌های ثالث دست بردارد.  اما اینکه چین تا کجا و چقدر با ایران همراهی می‌کند و در مساله ایران در مقابل آمریکا تا کجا بر مواضع خود پافشاری می‌کند، بستگی زیادی به نوع کنش ایران در مساله مذاکرات و تعامل با چین دارد.  چین تاکنون تلاش‌های زیادی برای بازگرداندن ایران به مذاکرات انجام داده است. برخی عقیده دارند در صورت شکست این تلاش‌ها، آمریکا بتواند یک اجماع بین‌المللی علیه ایران شکل دهد و چین نیز تحت فشار قرار گیرد.  عنصر موثر دیگر نوع تعامل ایران با چین است. با توجه به سوابق همکاری‌های ایران و چین بعد از برجام و تمایلات غربگرایانه‌ای که آن زمان در کشور وجود داشت، چینی‌ها به ایرانی‌ها سوء‌ظن‌هایی دارند که گمان می‌کنند ایران ممکن است چین را به عنوان طعمه‌ای در برابر غرب ببیند و با بهبود روابطش با غرب بار دیگر پل‌های ارتباطی خود را با چین قطع کند. اگر چه چین امیدوار است دولت جدید نگاه متعادل‌تری به این کشور داشته باشد اما مناسبات عینی ما با چین است که تعیین می‌کند پازل‌های بازی در کجا و چگونه بنشیند.  به نظر می‌رسد دولت جدید باید ضمن حرکت اصولی در مسیر مذاکرات مطابق با منافع ملی کشور، نیازمند است در تعامل با چین به ۲ رویکرد اصولی بپردازد؛ ابتدا آنکه گام‌های عینی و در عین حال دقیق و هوشمندانه‌ای را در راستای توافق بلندمدت انجام‌شده بردارد و چین را نسبت به مواضع اعلامی خود مطمئن‌تر کند و از سوی دیگر با توجه به تمرکز سیاست‌های آمریکا بر مناطق حاشیه چین، مراقبت کند تا ضمن به حداکثر رساندن منافع ملی کشور در این مناطق از همراهی با سیاست‌های آمریکا ضد چین حمایت علنی انجام ندهد.  ------------------------------- پی‌نوشت *Three Cs: Cooperation ,confrontation, competition