کل مملکت فقط برای ماست!

آفتاب یزد- گروه شبکه: مسئولان کشورمان حرف‌های عجیب کم به زبان نیاورده‌اند اما برخی از آنان اظهارنظرهایی می‌کنند که فارغ از قابل تامل بودنش، تعابیر خاص و ناخوشایندی را به شنونده القا می‌کند. مثل اظهارات جعفر پورکبگانی، رئیس شورای شهر بوشهر. او گفته است: «محیط پیاده رو، میدان‌ها و پارک‌ها متعلق به شهرداری است و ما اجازه نمی‌دهیم توسط کسانی که فرهنگ غربی دارند استفاده شود، اینها متعلق به نیروهای ارزشمند انقلاب است و ما باید بهره‌مند شویم، با سگ گردانی به طور قانونی برخورد می‌کنیم.» اینکه کبگانی میدان‌ها و پارک‌ها را متعلق به شهرداری می‌داند نه شهروندان جای سوال دارد اما همه می‌دانند شهرداری نهادی است که کاملا باید در خدمت مردم باشد. از طرفی دیگر آقای کبگانی! به چه اجازه‌ای شهرداری را همچون ارث پدری خود می‌دانید و برای رفت و آمد مردم تعیین تکلیف می‌کنید؟ مردم ایران حق دارند از همه خدمات رسمی و غیر رسمی کشور استفاده کنند حتی اگر فرهنگ غربی داشته باشند. شاید یکی از دلایلی که مردم ایران در همه زمینه‌ها اعتمادشان را از دست داده‌اند فارغ از اقدامات و عملکرد ضعیف مسئولان در امور کشور، شنیدن چنین حرف‌هایی از زبان برخی از آنان است. پس بهتر نیست به جای چنین اظهارنظرهایی، کمی هم به مشکلات مردم رسیدگی کنید.
> خیابان و پیاده رو؛ کُلش واسِ ماس!
اما در این راستا عصرایران طی یادداشتی به قلم مهرداد خدیر نوشته است: «دقت کنید نمی‌گوید متعلق به شهروندان است. می‌گوید متعلق به شهرداری است. یعنی نهادی که تاسیس شده تا خیابان‌ها را رُفت و روب و آب و جارو کند شاخ‌و شانه اربابی می‌کشد و آدمی که به او رای داده‌اند تا از مردم دفاع کند از جانب شهرداری ادعای مالکیت می‌کند! ظاهرا در دوره جدید همه دستگاه‌ها در هم ادغام شده‌اند وگرنه این جور حرف‌ها که مربوط به شورای شهر نیست. اهمیت این سخنان به این خاطر است که نشان می‌دهد چالش اصلی بر سر مالکیت فضای عمومی است و بسیاری از مواردی که به عنوان هنجارهای اجتماعی یا اخلاقی مطرح می‌شوند ذیل همین نُرم قابل تعریف است. مشکل اما این است که در عرصه عمومی اراده و سلیقه جامعه می‌چربد و حتی وقتی کشوری اشغال می‌شود هم حسب ظاهر مردم تمکین می‌کنند ولی فضای عمومی به دشواری تحت کنترل در می‌آید. جامعه سه ساحَت دارد: یکی ساحت خصوصی است و آنچه در خانه‌ها و پشت دیوارها جریان دارد و طبعا به روی حکومت‌ها بسته است. دیگری ساحَت حکومتی یا دولتی یا رسمی است که با بخشنامه قابل کنترل و امر ونهی است و می‌توان به کارمندان به اعتبار آن که حقوق می‌گیرند و در استخدام هستند گفت چه بپوشند و چه نپوشند یا به محصلان و دانشجویان چون با ابزار حقوق و نمره قابل کنترل و مواخذه اند. یادمان هست آقای جنتی در دوره‌ای که خطبه جمعه می‌خواند در نماز جمعه گفت حداقل بر کارمندان و دانشجویان که می‌توانید از نظر حجاب سخت بگیرید چون حقوق و نمره‌شان دست شماست! در واقع به جای تولید ترس با استناد به متافیزیک به تولید ترس با ابزار فیزیکی روی آورد. حال آن که روحانیون باید از جانب خدا بترسانند نه مثل رئیس اداره و پلیس. عرصه عمومی البته متفاوت است. مگر این که کد ملی هر شخص را مانند پلاک اتومبیل به گردن شهروندان بیاویزیم و برای آنان برگ جریمه صادر کنیم و تازه آن هم قانون می‌خواهد و این گونه نیست که رئیس یک شورا که به قاعده منتخب مردم برای ارایه خدمات شهری و اجتماعی است بخواهد نقش داروغه و عسس و محتسب را بازی کند. اصطلاحاتی که به خاطر تکرار در اشعار خواجه حافظ برای مردم ما آشناست. حتی در سریال‌های تلویزیونی که زنان با مقنعه به رخت‌خواب می‌روند این نکته رعایت می‌شود که وقتی وارد خانه می‌شوند یا می‌خواهند بیرون بروند لباسی را کم یا زیاد می‌کنند تا مثلا مشخص شود دو عرصه عمومی و خصوصی از هم جداست. این همه جر و بحث بر سر اندازه حجاب و پاره‌ای رفتارهای فرهنگی دو دلیل دارد: اول این که برخی مانند این آقای رئیس شورا خیال می‌کنند خیابان را هم می‌توان مثل ادارات دولتی فتح کرد و دو عرصه بیشتر نداریم: رسمی یا حکومتی یا دولتی و دیگری هم خصوصی و تازه شاید برخی آرزو کنند مانند موضوع رمان «بهشت خاکستری» نوشته عطاءالله مهاجرانی امکان کنترل درون خانه‌ها هم فراهم آید و دیوارها شیشه‌ای شود و ساحت و حریم خصوصی هم منتفی شود چه رسد به عمومی! دوم این که بعضی باز مانند همین آقای رئیس شورا نمی‌خواهند قبول کنند که جامعه ایران از دو منظر چند فرهنگه است. اولی به خاطر تنوع قومی و زبانی و دیگری به دلیل ورود مظاهر تمدن غرب و علایق ملی به گونه‌ای که ایرانیان هم نوروز را گرامی می‌دارند و هم عاشورا را و تقابلی بین این دو نمی‌بینند و حالا ضلع سوم هم اضافه شده و آیین‌هایی مثل هالووین و ولنتاین است. گسترش شبکه‌های اجتماعی هم به این تنوع دامن زده است. تفکری مانند رئیس شورای شهر بوشهر می‌خواهد بگوید مملکت مال ماست و به زبان کاراکتر جواد رضویان در سریال طنز تلویزیونی کلش واس ماس! هم بیابان هم خیابان. هم پیاده‌رو هم سواره‌رو! ولی اگر چنین است چرا از غیر خودتان هم مالیات می‌گیرید و غیر خودتان را چرا به زور به سربازی می‌فرستید؟ اگر کل مملکت مال شماست و بقیه طفیلی‌اند چرا قربان‌صدقه مردم می‌رویدو صبح تا شب در تلویزیون ایران ایران می‌کنید؟ شاید منظورتان از مردم همان پایگاه ۱۵ درصدی است که در دو انتخابات اخیر نشان داده شد و نهایتا تا ۲۳ درصد واجدان شرایط رای دادن قابل ارتقاست. ما اجازه نمی‌دهیم یعنی چه؟ یا قانون داریم یا نه. اگر داریم که قانون اجرا می‌شود و پلیس و دستگاه قضائی داریم و به شورا دخلی ندارد و اگر مرادتان از ما فراتر از عنوان شورا و با اتکا به پشت گرمی‌های بیشتر است برادر! دوستان‌تان مناصب مهم‌تر را در اختیار گرفته‌اند و شما در حال و هوای دهه ۶۰ خط و نشان می‌کشید؟ هنوز در این حال و هوایید که بگویید خیابان مال ماست؟! فضای عمومی قابل تسخیر نیست. دست‌کم قابل تسخیر کامل نیست. می‌توان مدام حضور خود رابه رخ کشید و توی چشم مردم کرد اما فتح کامل، شدنی نیست. چون خیابان، اداره نیست. به زبان حافظ می‌توان گفت: نگر تا حلقه اقبال ناممکن نگردانی.
سر به سر مردم هم نگذارید. آن هم در حالی که


در سه سال اخیر و به خاطر شدت تحریم‌ها آمار جمعیت زیر فقر بر اساس تحقیق دکتر فرشاد مومنی دو برابر شده و جهش بی‌سابقه‌ای کرده است و خودتان می‌گویید اولویت چیز دیگری است. به قول بابا طاهر عریان: اگر نوشم نیی نیشم چرایی. اگر نگران رواج فرهنگ غربی هستید دست‌کم به آیین‌های ایرانی بها دهید. آخر مگر جشن مهرگان و انارخوران و گلاب‌بویان و تیرگان و سیرسور و اسپندارمذگان را به رسمیت می‌شناسید که دیگران را نفی می‌کنید؟ »
> واکنش کاربران
این ماجرا نیز واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی را نیز در پی داشته است.
یکی از کاربران در این باره نوشته است: «اینطور به نظر می‌رسه همه چی برا ایناست مردم حقی ندارن».
کاربر دیگری گفته است: «محیط خیابان‌ها و پیاده رو‌ها متعلق به شهرداریست، شهرداری هم ارث پدرشه!»
دیگری نوشت: «رئیس شورای شهر ‎بوشهر، اجازه می‌ده ما بریم پیاده رو».
یکی دیگر از کاربران اینطور می‌نویسد: «عضو شورای شهر بوشهر گفته اجازه نمی‌دیم کسایی که باب میل ما نیستن از پیاده‌روهایی که دولت پول ساختش رو داده استفاده کنن. حتی مفهوم بیت‌المال و مالیات رو نمی‌دونه».