روزنامه اعتماد
1395/11/12
سهم صداوسيما در اشكالات فضاي مجازي
هر رويدادي كه در كشور رخ ميدهد به نحوي پاي فضاي مجازي نيز به ميان كشيده ميشود. فضايي كه در حال غلبه بر فضاي واقعي است و ديگر نميتوان موجوديت آن را ناديده گرفت. نكته جالب ماجرا اينجاست كه ماهيت اعتراضات نسبت به اين فضا نيز در حال تحول است و كمكم نگرشها از سوي فيلتر كردن و بستن آنها در حال عبور بوده و به حركات و اقدامات ايجابي نظر دارند. يكي از آخرين اظهارات افراد و شخصيتهاي بانفوذ در جامعه از سوي آيتالله مكارمشيرازي است: «در اختيار داشتن رسانههاي قدرتمند از سوي دشمنان سبب شده كه رسانه برتر همواره در اختيار آنها باشد اما دولتهاي اسلامي بايد با اتحاد با يكديگر رسانههايي قوي و غالب بر رسانههاي خارجي به وجود آورند... رسانهها در دنياي امروزي نقش اصلي را در اطلاعرساني به مردم به عهده دارند و اين نقش در آينده نزديك گستردهتر نيز خواهد شد. . . بايد رسانهها هدف درستي را دنبال كنند و مطرح كردن هر حرفي براي تخريب ديگران كار درستي نيست ازاينرو بايد مراقب نفس خود بوده و از دامن زدن به شايعات بپرهيزيم... بايد اذعان كرد كه مبارزه و برخورد با اين فضاها كار سادهاي نيست و گسترش اين فضاها جامعه را به ترويج فساد در دنيا سوق ميدهد چراكه افرادي كه به دنبال ترويج فساد در دنيا هستند از اين فضاها استفاده بيشتري ميكنند... فيلتر كردن مشكل فضاي مجازي را حل نميكند و بايد دسترسي به آموزههاي ديني آسانتر شده و در اين زمينه اهتمام جدي داشت.» درباره فضاي مجازي و كاستن از اثرات منفي آن سخن بسيار است ولي اظهارات فوق قابل توجه و دقيق است. اين نگرش كه با فيلتر و مسدود كردن نميتوان مشكل را حل كرد، بايد سرلوحه امور و سياستگذاريها قرار گيرد. هنوز هم فيلتر بودن فيسبوك و برخي شبكههاي ديگر جز اينكه امتياز منفي براي فضاي رسانهاي ايران محسوب ميشود، هيچ نتيجه ديگري ندارد. به عبارت دقيقتر اقدامات سلبي و بازدارنده در برابر فضاي مجازي مثل كوبيدن به فولاد آبديده با استخوانهاي نحيف دست است تا بلكه آن را به عقب براند يا خم كند. بدون ترديد در اين مبارزه استخوانهاي ما است كه خرد خواهد شد. تنها راه براي مقابله داشتن رسانهاي قدرتمند است. تجربه شبكه الجزيره ميتواند براي ما ايرانيان آموزنده باشد. اين شبكه طي مدت قابل توجهي توانسته بود انحصار رسانهاي غربيها را بشكند و به يك شبكه قابل اعتماد تبديل شود ولي از هنگامي كه جنبش به اصطلاح بهار عربي آغاز شد، اين شبكه خود را وقف اين جنبش كرد. دفاع از جنبش بهار عربي در اساس ايراد چنداني نداشت، ولي هنگامي كه يك رسانه تبديل به ابزار آن شود و در خدمت آن درآيد، موجب سقوط آن رسانه خواهد شد، و در نتيجه با افول اين جنبش، الجزيره نيز همراه آن مسير نزول را پيمود و امروز از آن رسانهاي كه زماني حرفي براي گفتن داشت خبر چنداني در ميان رسانهها نيست. علت اصلي رشد شبكههاي مجازي در ايران و نيز بروز ويژگيهاي غيرسازنده در آن را ميتوان در عملكرد صداوسيما يا محدوديتهاي مطبوعاتي جستوجو كرد. اجازه دهيد از يك مثال ملموس كه در همين هفته گذشته رخ داد آغاز كنيم. يك اتفاق و حادثه مهم و ناگوار در شهر تهران رخ داد و يك ساختمان بلند و نماد نوسازي در ايران ويران و تعداد زيادي آتشنشان در زير آوار ماندند. طبيعي است كه مردم علاقه دارند، بدانند چرا اين اتفاق افتاده و خبرهاي آن چيست؟ بدون شك اگر صداوسيما در تامين اين دو نياز درست عمل ميكرد، كمتر فردي حاضر ميشد به اخبار و تحليلهاي فضاي مجازي پناه ببرد. ولي صداوسيما چه كرد؟ به جاي آنكه مرجع اصلي مردم براي تاييد و رد اخبار باشد، خودش از فضاي مجازي اخبار و توليدات آن را درخواست ميكرد و چه بسيار اخباري كه اعلام كرد و سپس تكذيب شد. ولي مهمتر از اخبار بحث تحليل است، تحليلي كه در صداوسيما به نسبت يكطرفه بود. چرا؟ تعداد اعضاي شوراي شهر تهران كمابيش ميان دو جناح به نسبت مساوي تقسيم شده است. در چنين مواردي طبيعي است كه رسانهها براي گفتوگو و كسب خبر و تحليل به اعضاي اين شورا مراجعه كنند. ولي جهتگيري صداوسيما در گفتوگو با اعضاي اين شورا به طور كامل سوگيرانه بود و جناح اصلاحطلب شورا كه طبعا حرفها و تحليلهاي متفاوتي داشت در اين رسانه حضور نداشتند. خوب مخاطب بايد چه فكري كند؟ آيا جز اين است كه اعتمادش به اين رسانه و بيطرفي آن زايل ميشود و يقين ميكند كه آنان حتما قصد دارند كه چيزي را پنهان كنند؟ طبيعي است كه در چنين شرايطي به رسانههاي جايگزين پناه ميبرند. فضاي مجازي دمدستترين رسانه است. وقتي كه رسانه ملي بايد توليدكننده خبر و تحليل درست باشد، كاركرد خود را فراموش ميكند، فضاي مجازي جايگزين آن ميشود و ديگر نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه فضاي مجازي كاركرد و عملكرد درستي داشته باشد. سوگيري صداوسيما در انعكاس يا تحليل اين فاجعه به نحوي بود كه مجري برنامه نود ورزشي هم حس كرد كه بايد وارد ماجرا شود و تا حدي كه ميتواند از موقعيت منحصر بهفرد خود و برنامهاش استفاده كند و به اين مساله بپردازد. روشن است كه اگر بخشهاي ديگر اين رسانه به موضوع ميپرداختند، نيازي به اين دخالت احساس نميشد. ولي وي از اين نكته غافل بود كه صداوسيما وقتي سوگيري دارد، برنامه نود و نهصد هم برايش اهميتي ندارد و به آن تذكر ميدهد. تا وقتي كه خطمشي صداوسيما چنين است و كاركرد رسانهاي مطلوب ندارد، ممكن نيست كه از ايرادات فضاي مجازي كاسته شود. حداقل بخشي از كاستيها و مشكلات فضاي مجازي ناشي از اين است كه كاربران اين فضا ميخواهند ناكاركردي صداوسيما را جبران كنند، ولي ابزارش را در اختيار ندارند.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
امريكاييها گرفتار در دام سپهر پديده ترامپ
حمله تروريستي عليه مسلمانان
سقوط چراغ اتاق عمل جان بيمار را گرفت
اشك شهرتو را بدرود گفت
نه بيگانهپرستيم، نه بيگانه هراس
سهم صداوسيما در اشكالات فضاي مجازي
اهميت سفر وزير خارجه فرانسه به تهران
نخستين فجر بدونهاشمي
نخستين فجر انقلاب بدون هاشمي
براي ساختن «مادري» پيرشدم
احتمال انتخاب سياسي ميان ايران و امريكا از سوي روسيه وجود دارد
انحصار شركتهاي ارتباطي ميشكند