جشنواره‌اي كه مي‌تواند آوازه‌اي جهاني داشته باشد اما...

سيمين سليماني
جشنواره موسيقي نواحي ايران امسال در حالي برگزار شد كه همچنان سايه همه‌گيري كوويد19 سنگيني مي‌كرد؛ اين جشنواره با حواشي مختلفي همراه شد؛ علاوه بر سايه اين همه‌گيري و تاثير آن بر جشنواره، اعتراض بعضي هنرمندان نسبت به نحوه انتخاب آثار، رفت‌وآمد هنرمندان و... مسائلي بود كه بعد از برگزاري آن نيز مطرح شد. ناگفته نماند برگزاري اين جشنواره در كرمان نيز خود حواشي ديگري داشت كه در همين گزارش به اين مسائل پرداخته شده است. هنرمندان موسيقي نواحي و به‌ويژه پيشكسوت‌هاي اين حوزه هميشه مهجور بوده‌اند؛ شايد دليل اين اعتراض‌هاي مطرح‌شده علاوه‌بر مباحث مديريتي و...، جاي خالي مراسم و برنامه‌هايي است با معيارهاي تعريف‌شده و هم‌خوان با شأن گنجينه‌هاي زنده بشري كه در نقاط مختلف ايران سينه‌به‌سينه از فرهنگ عامه حفاظت كرده‌اند. حالا جشنواره‌اي برگزار مي‌شود كه ناقدان و دست‌اندركارانش، ترجيحش براي انتخاب گروه‌ها و هنرمندان كمتر ديده‌ شده است و از سويي به نظر، ناقدان، بزرگان و هنرمندان شاخص ناديده گرفته  مي‌شوند.
جاي خيلي‌ها در جشنواره خالي بود
 پيمان بزرگ‌نيا پژوهشگر موسيقي نواحي ايران و نوازنده ني كه از نخستين دوره‌ جشنواره موسيقي نواحي تا دوره هشتم با مسووليت‌هاي مختلف يا به عنوان شركت‌كننده در آن حضور داشته به «اعتماد» مي‌گويد: بعد از دوره هشتم ديگر شركت نكردم؛ اما همه اجراهاي جشنواره سال جاري را از فضاي مجازي دنبال كردم. وقتي كه صحبت از موسيقي ايران است، بايد شاهد جلوه‌هاي ويژه از موسيقي نواحي ايران باشيم. در نتيجه بايد بهترين‌ها در اين جشنواره باشند. اگرچه شركت‌كنندگان در اين دوره جايگاه خودشان را دارند اما ديگراني هم هستند كه در موسيقي نواحي ايران تاثيرگذارند. دوستان شعار مي‌دهند كه ما شركت‌كننده‌هاي جديد آورده‌ايم اما برنامه‌ريزي جشنواره بايد به گونه‌اي باشد كه مخاطب چكيده‌اي از فرهنگ موسيقايي كل مناطق ايران را ببيند؛ نه چيزي كه اصلا به موسيقي نواحي ايران ربط ندارد. جاي خيلي‌ها نه تنها در اين دوره بلكه در دوره‌هاي اخير خالي بود. يك دليل شايد بي‌اختيار بودن دبير جشنواره و فرمايشي عمل كردن اوست يا نداشتن شناخت كافي‌اش. ممكن است حتي تحصيلات موسيقي داشته باشد  اما  اين شرط كافي نيست. آشنايي با موسيقي نواحي ايران، مساله ديگري  است.
او موسيقي نواحي  را «موسيقي ريشه‌ها»  مي‌خواند و ريشه‌ها را همان پيشكسوت‌ها و مي‌افزايد: متاسفانه طي اين چند سال ريشه‌ها را خشكاندند. هركسي كه زمزمه‌اي مي‌كند و مي‌خواند، دليل نمي‌شود كه بگوييم چهره ويژه‌ و جديدي است؛ متاسفانه جشنواره امسال حتي از سال‌هاي قبل، ضعيف‌تر بود و ضعف مديريت در آن موج مي‌زد و عدم شناخت از موسيقي نواحي ايران در آن مشهود بود. اگر مي‌خواهيم چهره جديد معرفي كنيم، قطعا كساني را بايد بياوريم كه در منطقه خودشان شاخصند و با حضورشان به جشنواره ابهت مي‌دهند؛ شوراي سياست‌گذاري و دست‌اندركاران اين جشنواره يا بايد موسيقي نواحي را خوب بشناسند يا با مطلعان در ارتباط باشند. دوستان به فراخوان بسنده مي‌كنند اما نبايد اين‌طور باشد؛ خيلي از افراد شاخص موسيقي نواحي حتي به اين فراخوان‌ها دسترسي ندارند. پس بايد از آنها براي حضور دعوت كرد. چگونه يك هنرمند 24ساعت مي‌تواند با اتوبوس در راه باشد و اجراي صحنه داشته باشد؟ پيشكسوتان آخرين راويان و گنجينه زنده بشري هستند و يك جشنواره نواحي با حضور تمام استادان اين حوزه مي‌تواند به يك شكوه خاص برسد.
بزرگ‌نيا بيان مي‌گويد: به‌ دليل تحقيقاتي كه روي موسيقي نواحي داشتم و همچنين مسووليت‌هايم در جشنواره‌هاي مختلف، از ضعف‌هاي يك جشنواره مطلعم. در كمتر كشوري شاهد تكثر و تنوع قوميتي در حد ايران هستيم. موسيقي جزيي از زندگي هنرمندان مناطق مختلف ايران است و ما موضوعات متنوعي را در مناطق مختلف ايران داريم؛ چه از كارآواها - يعني موسيقي‌هاي مربوط به كار و تلاش- و چه از موسيقي‌هاي عادي و ترانه‌هاي جشن و سرور يا موسيقي سوگ و لالايي‌ها و ... همين‌طور سازها و موضوعات مربوط به آن. هميشه بايد بخش پژوهشي در اين جشنواره بر موضوعي متمركز شود كه تاكنون كمتر به آن پرداخته شده است. بنده منتقد اين جشنواره‌ها بودم چرا كه شكوه اين جشنواره‌ها را ديده‌ام و به اين موضوع كه بسياري معتقدند آن زمان تمام شد و از بين رفت، اعتقادي ندارم. به ‌نظرم هنوز هم افراد بسياري وجود دارند كه شاخص هستند. اكثر اين افراد پيشكسوت و جوانان ويژه‌اي هستند كه جزو اعتبار موسيقي ايران زمين به ‌شمار مي‌روند و ما بايد براي اين هنرمندان ارزش قائل شويم. اين جشنواره مي‌توانست جهاني بشود؛ مثل جشنواره‌هاي آوينيون و بسياري از جشنواره‌هاي ديگر كه در دنيا مهمند. مي‌توانست جشنواره‌اي باشد كه هنرمندان، پژوهشگران و اساتيد جهاني آرزوي حضور در آن را داشته باشند. متاسفانه به اين جشنواره بسيار سطحي نگاه مي‌شود؛ نگاه‌هاي خودسرانه و خودخواهانه. سياست خاصي براي اين جشنواره ندارند. به ‌همين دليل است كه در اين چندساله اين جشنواره شكست خورد‌. جشنواره‌اي كه تنزل پيدا كرده و طي چند سال هيچ هدفي را دنبال نكرده، تاثيري در موسيقي نواحي ايران نگذاشته و فقط بودجه‌اي را مصروف خود كرده است. هزينه كردند و اختصاص دادند و شعار دادند و گزارشي ارايه كردند كه برگزاركننده جشنواره بوده‌اند. اين جشنواره مي‌تواند به‌صورت منطقه‌اي برگزار شود و بهترين آنها بيايند در تهران و كرمان و هر جاي ديگري اجرا نمايند. در مناطق مختلف ايران گستردگي تنوع فرهنگي فراواني وجود دارد و هنرمندان شاخص زيادي داريم؛ اين جشنواره در سطح بين‌المللي مي‌تواند تاثير داشته باشد و بسياري از هنرمندان را به جهان معرفي كند ولي متاسفانه در اين زمينه تلاشي صورت نگرفته ‌است. بايد رودررو بنشينيم و صحبت كنيم؛ چرا كسي اقدام نمي‌كند و نشست رسانه‌اي برگزار نمي‌شود؟ چرا انتقادپذير نيستند؟ متاسفانه وضعيت هر سال بدتر مي‌شود.
او در بيان دلايل خود براي شكست خوردن جشنواره توضيح مي‌دهد: وقتي كسي از بزرگان موسيقي نواحي ايران از جشنواره‌ها آگاه نيستند و مي‌گويند مگر هنوز جشنواره موسيقي نواحي برگزار مي‌شود، اين بي‌اطلاعي براي جشنواره موسيقي نواحي به ‌نوعي شكست تلقي مي‌شود. به شخصه حاضرم در يك فضاي كاملا رسمي با حضور رسانه‌ها با دبيران جشنواره، مديران يا هر كسي كه فكر مي‌كند صحبت‌هايم درست نيست، گفت‌وگو كنم. بسياري از افراد فكر مي‌كنند چون شخصا در اين مراسم حضور ندارم، منقد آنم؛ ولي من تنها منتقد جشنواره نيستم و حرف من، حرف هزاران نفر از هنرمندان نواحي ايران است؛ كساني كه اين جشنواره متعلق به آنهاست. پيشنهاد مي‌دهم مديران و دبيراني كه در زمان گذشته بودند و دبيراني كه امروز هستند و در دسته افرادي‌اند كه در حوزه سياست‌گذاري هم حضور داشتند اگر دفاعيه‌اي دارند، جلسه‌اي تشكيل دهند و بگويند كه با چنين محدوديت‌هايي مواجه بود‌ه‌اند، چرا كه واقعا طي اين چند سال ضربه بزرگي به موسيقي نواحي ايران زدند و همين‌طوركه خدمت شما گفتم موسيقي نواحي ايران، همچون درخت تنومندي است كه ريشه‌هاي آن در دل فرهنگ و تاريخ است. سرنوشت موسيقي بايد بر عهده هنرمندان پژوهشگر مناطق باشد و به‌درستي مديريت شود و جشنواره‌هاي منطقه‌اي برگزار شود و يك جشنواره به عنوان جشنواره جشنواره‌ها باشد كه اهميتي ندارد در كرمان يا در تهران برگزار شود. جشنواره قوي بايد يك شوراي سياست‌گذاري قوي داشته باشد كه شناخت دقيقي از موسيقي نواحي دارند و به هنرمندان اصيل موسيقي نواحي حرمت قائل مي‌شوند.»
عبدالله عبدي بِزدي، كارشناس ارشد پژوهش هنر و خواننده و نوازنده دوتار، ارزيابي خود را از جشنواره موسيقي نواحي اين‌طور بيان مي‌كند: از سال 79 كه دومين دوره جشنواره نواحي كرمان برگزار شد و در آن زمان همچنان وابسته به جشنواره فجر بود، تاكنون ديگر در اين جشنواره شركت نكردم؛ چرا كه در همان ابتدا يعني سال دوم به بعد مسير خودش را از يك جشنواره با كيفيت و بين‌المللي خارج كرد. ملاك‌ها و معيارهاي يك جشنواره در تمام دنيا از يك منطق خاص كه تابع هنرست پيروي مي‌كند، هيچ جشنواره‌اي به‌خاطر مشكلات مالي قداست هنر و هنرمند را تحت‌الشعاع قرار نمي‌دهد، شايد لازم باشد براي قوام خود از منابع مالي غيردولتي بهره ببرد اما كيفت هنري كماكان ثابت خواهد بود. عدم شركت شخص من در اين جشنواره به‌دليل ضعف در شناسه‌هاي هنري و اتنوموزيكولوژي آن بود. جشنواره نواحي مربوط به اقوام دو جنبه تكنيكي و قوم‌شناسي را دارد كه متاسفانه در اين موارد مصداق شايسته‌اي نداشته است، شايد عدم شناخت هيات انتخاب آثار و عدم مطالعه دقيق علت اين ضعف‌ها باشد.
«آفرينش‌هاي بين قومي» 
براي جشنواره موسيقي نواحي؟!
عبدي بزدي درباره انتخاب آثار نيز صحبت‌هاي خود را اين‌طور ادامه مي‌دهد: در سال جاري گويا با اين نيت جشنواره را برگزار كردند كه هنرمندانِ كمتر ديده‌شده، راه يابند اما سوال اين است كه ملاك‌ها براي انتخاب اين افراد چه بودند؟ از سويي مشاهده شد كه گروه‌هاي سرشناس و حرفه‌اي هم حضور داشتند؛ اين با چيزي كه بيان شد، مغايرت دارد. از سوي ديگر آيا انتخاب افراد ضعيف و تازه‌كار براي اجرا، كيفيت جشنواره را پايين نمي‌آورد؟ آيا جشنواره‌اي در سطوح پايين‌تر براي تشويق نوجوانان و خردسالان وجود ندارد؟ اصولا منتخبان جشنواره جوان به نواحي راه مي‌يابند، اين درصورتي است كه امسال در برخي موارد رعايت نشد و معيار سنجش براي نوجوانان و بزرگسالان ناديده گرفته شد. آيا براي معرفي هنر اقوام بهتر نيست از نمونه‌هاي استاندارد آن بهره جست؟ اگر جشنواره غير رقابتي بوده پس چرا تعدادي از آثار ارسالي «انتخاب» شده‌اند و بر چه مبنا و امتيازي اين انتخاب صورت گرفته؟ اگر جشنواره غيررقابتي بوده چرا اين امرِ پذيرش آثار و هنرمندان را به متخصصان هر قوم واگذار نكردند كه با اعتراضات گسترده مواجه نشوند؟ اگر اين جشنواره مربوط به اقوام مختلف است، پس چرا اشخاصي با قوميت ديگر صرفا و به‌خاطر آشنايي مختصر با يك ساز كه معرف يك قوم خاص است در اين جشنواره حاضر شدند؟ آيا اين حركت با اهداف جشنواره منافات ندارد و آيا اين زير پا گذاشتن اصول جشنواره نيست؟ پرسش اين است كه چه توجيهي براي اين اتفاق وجود دارد؟ داوران از چيزي به نام «آفرينش‌هاي بين قومي» حرف زدند. نمي‌دانم اين آقايان كجا تحصيل كرده‌اند كه با اين سخن، بنيان و اصالت جشنواره را زير سوال برده‌اند! اگر اين جشنواره در مورد موسيقي تلفيقي، تركيبي يا چيزي شبيه اين بود شايد مي‌توانستند با اين بيان، توجيه كنند اما اين جشنواره موسيقي نواحي است و اين كار جز بدآموزي به نسل جديد چيز ديگري به همراه نداشت. مشكلات مالي نيز جاي خود را دارد كه هنرمندان سرگردان از چهارسوي ايران براي معرفي هنر و ميراث هزارساله اين كهن‌بوم چه مشقتي را بايد متحمل شوند!


بعضي از انتقادها منصفانه نيست
 سورج ياسايي، نوازنده و مدرس موسيقي و مدير اجرايي دو دوره از جشنواره‌هاي موسيقي نواحي نيز عنوان مي‌كند: يكي از انتقاداتي كه در اين دوره مطرح شد، بحث گروه‌هاي دعوت‌شده بود؛ مبني بر اينكه گروه‌هاي با صلاحيت بهتر مي‌توانستند حضور يابند كه اين موضوع در تمام دوره‌ها مشاهده مي‌شود، هر چند در اين دوره براي اولين‌بار دبير هنري جشنواره تيمي را معرفي كرد از مناطق مختلف كه هنرمندان مطرحي در آن بودند؛ اين افراد هيات انتخاب جشنواره شدند. در واقع اگر حتي اشكالي هم دارد بحث امروز و ديروز نيست و هميشه و در همه دوره‌ها اين اعتراض‌ها وجود داشته حالا اينكه چقدر درست و غلط است من راجع به بحث تخصصي آن صحبتي ندارم.
او اضافه مي‌كند: بخش ديگري از انتقادهايي كه مطرح مي‌شود به ستاد اجرايي بر مي‌گردد؛ چيزي كه بيش از همه اين روزها مطرح شد اين است كه برخي هنرمندان پيشكسوت از مسافت‌هاي طولاني دعوت شدند و با اتوبوس راه را طي كردند و اين درست نيست! اين هم سياست چند دوره گذشته دفتر موسيقي بوده و هميشه از دوره دهم به اين سمت به مهمانان و هنرمنداني كه دعوت مي‌شدند، تاكيد مي‌شد كه هزينه اياب و ذهاب آنها براساس قطار يا اتوبوس پرداخت مي‌شود كه اين هم بحث جديدي نيست و هميشه بوده. البته شايد مي‌شد به شكلي مديريت كرد! چون تعداد مهمانان خيلي كمتر بود و مهماناني كه از راه دور به‌شكل زميني تشريف آوردند، مي‌شد برنامه‌ريزي كرد تا اين مشكلات براي‌شان به وجود نيايد. به هر روي اين مورد هم از سال‌هاي قبل مطرح بود ولي اين انتقادات بايد مطرح شوند تا چراغ راه جشنواره‌هاي آتي باشد. انتقاد ديگري كه مطرح شده، عدم توجه به بحث گردشگري هنري است. عنوان شده است كه «سال‌هاست شعار گردشگري هنري داده مي‌شود و هر جشنواره كه برگزار مي‌شود اتفاق خاصي نمي‌افتد.» البته كم‌لطفي است در شرايط كرونا از يك رويدادي كه با چنگ و دندان خود را حفظ مي‌كند توقع داشته باشند كه دروازه گردشگري‌اش فعال باشد؛ در‌حالي‌كه شرايط نرمال نيست. آخرين دوره‌اي كه قبل از شروع كرونا اتفاق افتاد، جشنواره چهار روز برگزار مي‌شد و ده روز تمام هتل‌ها و مراكز اقامتي كرمان پر بودند. شكل تعامل موسسات گردشگري با جشنواره خيلي بي‌سابقه بود؛ اول اينكه امكان ديدن كارها وجود داشت اما در اين دوره تعداد محدودي بيننده براي هر اجرا مي‌توانست حضور داشته باشد. با اين اوصاف چگونه مي‌توان گردشگري و اين رويداد را تبليغ كرد؟ بنابراين خواهشم از منتقدان اين است كه اگرچه بايد انتقادها مطرح شوند و مديريت صورت بگيرد اما به هر حال انصاف را نيز هميشه رعايت كنند و شرايط تاريخي را كه در دوره پاندميك هستيم در نظر داشته باشند.
ياسايي مي‌گويد: در مورد مقايسه دوره چهاردهم با دو دوره‌اي كه بنده مسووليت داشتم، در ابتدا بايد بگويم شايد گزينه مناسبي براي اين مقايسه نباشم و صحيح‌تر اين است كه كارشناسان و هنرمنداني كه در دوره دوازدهم يا سيزدهم و همچنين در اين دوره حضور داشتند، به اين سوال پاسخ دهند. هر چند ما دوره دوازدهم را زماني داشتيم كه هنوز ويروس كرونا شيوع نيافته بود و شرايط آن زمان با شرايط كنوني متفاوت بود؛ اما در كل در اين دوره تيم جوان ستاد اجرايي در كرمان با توجه به اينكه چالش‌هاي زيادي به جز كرونا داشت مثل تغيير دولت، تغييروتحول در وزارتخانه، دفتر موسيقي و در مجموع همه اين موارد هماهنگي‌ها را با مشكلات بسياري مواجه مي‌كرد. در اين دوسال گذشته همه اتفاقات فرهنگي و هنري زير سايه شيوع بيماري كرونا قرار داشتند. در كنار اين مساله در تمام ادوار گذشته كرمان هميشه با اين چالش روبرو بوده كه آيا جشنواره در سال آينده در كرمان هست يا نه؛ به خاطر دارم كه بعد از جشنواره يازدهم كه در كرمان برگزار شد فكر كنم ما هشت جلسه داشتيم و شش ماه طول كشيد تا اينكه دفتر موسيقي و تصميم‌گيرندگان وزارتخانه پذيرفتند كه جشنواره دوازدهم هم در كرمان بماند و مشروط كردند كه با شروطي كه كيفيت اجرا بررسي شود و بعد از آن تصميم به ادامه سيزدهم و چهاردهم در كرمان گرفته شد در اين دو سه دوره گذشته استان‌ها متقاضي برگزاري اين جشنواره بودند از طرفي اين جشنواره پايه‌اش در كرمان گذاشته شده بود و تيم انتخابي كرمان تلاش مي‌كرد كه جشنواره را نگه‌ دارد و اين چالش فرسايشي بود كه خواسته يا ناخواسته بر روي كيفيت اجراي جشنواره تاثير مي‌گذاشت و مهم‌ترين تاثيري كه داشت حتي برنامه‌ريزي ميان‌مدت را از تيم اجرايي مي‌گرفت. خوشبختانه معاونت هنري امسال پذيرفتند كه جشنواره در كرمان بماند و اين چالش بزرگ برداشته مي‌شود و اميدواريم در سال آينده كيفيت بهتري را در جشنواره ببينيم.
معيار انتخاب گروه‌ها
 محمدابراهيم عالمي، عضو هيات انتخاب چهاردهمين جشنواره موسيقي نواحي ايران بود؛ او به «اعتماد»  مي‌گويد: من مستقيما حضور نداشتم كه ارزيابي‌اي از جشنواره داشته باشم؛ جشنواره‌ها به خودي خود خوب و زيبا هستند. اگر بخواهيم به دنبال ايرادها باشيم و فقط معايب آن را پيدا كنيم در تمام مسائل زندگي ايراد وجود دارد. هيچ‌كس نمي‌تواند بگويد كه عاري از نقد است و هيچ مشكلي ندارد اما اگر بخواهيم به جاي ايراد گرفتن نقاط مثبت را ببينيم، نقاط مثبت فراواني وجود داشت. متاسفانه بعضي از دوستان ما هميشه در پي آن هستند كه ببينند چه ايرادي مي‌توانند بيابند. طبيعي است هر برنامه‌اي مشكلات و ايراداتي دارد. اما بنده از چندين گروه كه در آنجا بودند و اجرا داشتند پرس‌وجو كردم، همه رضايت داشتند. از تمامي رفتارهايي كه برگزاركننده‌ها داشتند، از اسكان و ديگر مسائل، بسيار راضي بودند. بعضي از دوستان و همكاران ما هم به گمان اين هستند كه با برگزاري اين برنامه‌ها چراغ موسيقي نواحي را روشن نگه مي‌دارند. حداقل اين است كه هنرمندان در زماني يكديگر را ملاقات مي‌كنند، ديدارها تازه مي‌شود، تجربيات‌شان را به هم منتقل مي‌كنند و انرژي مثبتي مي‌گيرند. همان‌طور‌كه در ابتدا گفتم جشنواره‌ها ذاتا خوب هستند ولي بهتر است كه تلاش و كوشش كنيم كه ايرادهايش نيز كمتر شود.»
وي در ادامه مي‌افزايد: «هنرمندان موسيقي نواحي اكثرا حوصله و توان اين را ندارند كه به دنبال گرفتن مجوز كنسرت بروند، خيلي كم هستند كه پيگير اين مسائل باشند اما زماني‌كه جشنواره برگزار مي‌شود، اينها جمع مي‌شوند و در آن مكان مورد نظر ساز مي‌زنند و گويا اندكي هم از نظر مالي به ايشان توجه مي‌شود كه مسائل مالي اگرچه درخور اين عزيزان نيست اما از طرفي هم خود جشنواره هزينه تعريف‌شده‌اي از قبل دارد كه كفايت اين را كه به هر گروه مبلغ بيشتري بدهد، ندارند؛ هرچه را كه هست بين بچه‌ها تقسيم مي‌كنند. در اين جشنواره‌ها انتقال تجربه‌ها صورت مي‌گيرد و اين هنرمندان را مشتاق به تمرين كردن مي‌كند كه سال آينده دوباره شركت كنند يا اينكه ساز بزنند و هنرشان را رها نكنند. اينها نقاط قوت اين جشنواره است. از سويي 200 گروه، اثر فرستادند و ما بايد 16 اثر انتخاب مي‌كرديم؛ همه عزيزان شامل بهترين‌ها و شايستگان موسيقي نواحي بودند اما آيا به نظر شما در مدت سه روز مي‌شد 200 گروه در آنجا ساز بزنند و در اين زمان امكان‌پذير بود كه تعداد زيادي اجراي صحنه داشته باشند؟ طبيعي است كه بايد تعدادي از گروه‌ها را انتخاب كنيم و ما هيات انتخاب بايد 16 گروه را براي اجرا انتخاب مي‌كرديم؛ نه اينكه داوري كنيم وگرنه همه عزيزان شايستگان و تاج سر ما بودند، بهترين‌ها هستند و خواهند بود اما محدوديت زماني به ‌گونه‌اي بود كه ما فقط تعداد خاصي را بايد انتخاب مي‌كرديم كه اجراهاي‌شان در اين سه روز بگنجد. البته از چند تن از پيشكسوتان نيز دعوت به عمل آمده بود كه نيازي به ارسال اثر نداشتند.
عالمي به چگونگي انتخاب‌ها اشاره و مطرح مي‌كند: معيارهاي انتخاب هم طوري بود كه گروه‌هايي را كه صلاحيت بيشتري داشتند، انتخاب مي‌كرديم البته از بين آنها كه اثر فرستادند. شايد گروه‌هاي خيلي بهتري هم فعاليت داشته باشند اما وقتي اثري براي جشنواره نفرستادند، يعني نمي‌خواستند در جشنواره شركت كنند. وقتي عزيزي نمي‌خواهد شركت كند طبيعي است كه اثر هم نمي‌فرستد؛ بايد چه كار كرد؟ بايد به او بگوييم خواهشمنديم بفرماييد برنامه اجرا كنيد؟ اگر قرار بود اين كار را بكنيم كه اصلا فراخوان نمي‌داديم چند گروه را انتخاب مي‌كرديم كه اجرا كنند، نه هيات انتخاب داشتيم نه اين همه دردسر. قصد ما اين بود كه همه ديده شوند و براي همين فراخوان داديم. هر عزيزي كه تمايل داشت اثر فرستاد و بين اين آثار تعدادي انتخاب شدند. از سويي اگر از گروه‌هاي خاصي دعوت مي‌كرديم گروه‌هاي ديگر معترض مي‌شدند كه ما اين‌همه تمرين مي‌كنيم به ما توجه نمي‌شود و يك‌سري افراد خاص را دعوت مي‌كنند و باز اين‌طور ايراد مي‌گرفتند. يك‌سري افراد هم شركت نكردند چرا كه خودشان را شايسته افراد نمي‌دانستند و فكر مي‌كردند بزرگ‌تر از جشنواره هستند؛ طبيعي است كه ما آنها را دعوت نكرديم. اميدوارم به روزي برسيم كه همه مثبت‌انديش باشيم نه ايرادگير.
هر جشنواره‌اي ضعف و قوت‌هاي 
خودش را دارد
 فاروق رحماني يكي ديگر از اعضاي هيات انتخاب چهاردهمين جشنواره موسيقي نواحي ايران نيز در اين باره مي‌گويد: اول از همه اينكه دبير جشنواره تاكيد داشتند كسي عنوان داوري را به كار نبرد؛ به‌همين دليل ما از اصطلاح هيات انتخاب استفاده كرديم؛ چرا كه بزرگواران زيادي در اين جشنواره حضور داشتند. هيات انتخاب از ميان آثاري كه فرستاده شده بود، بايد تعدادي را براي اجراي صحنه انتخاب مي‌كرد. خود بنده هم معتقد هستم نبايد و نمي‌توان بين موسيقي‌هاي مختلف نواحي رقابتي برگزار كرد و اين جشنواره هم غيررقابتي بود. با توجه به همان رنگ و تنوع قوميت بنا شد گروه‌هاي مختلف را از تمام مناطق ايران داشته باشيم؛ گروه‌هاي زيادي شركت كردند. شايد تعدادي را به‌دليل كسر بودجه يا هر مورد ديگري مجبور شدند كه كم كنند وگرنه در مورد مسائل اوليه اتفاق نظر بود و در هر حال انتخاب از بين گروه‌ها صورت گرفت و به ما اعلام شد به انتخاب 16 گروه اكتفا كنيم. يكي از اعتراضات اين بود كه از خراسان شركت‌كننده زياد بود و هنرمندان منطقه معتقد بودند كساني با صلاحيت بالاتر بايد حضور مي‌يافتند. معيار انتخاب ما از بين گروه‌ها اصالت بود و اينكه ترجيح بر اين بود كه فرد يا گروهي انتخاب شود كه تاكنون در جشنواره حضور نيافته مثلا اگر بين دو گروه هر دو عالي بودند، گروهي انتخاب مي‌شد كه سابقه حضور در جشنواره را ندارد تا بتواند تجربه كند. بقيه معيارها نيز تخصصي بودند و تكنيك و اصالت در آثار مدنظر بود. به‌ غير از هنرمنداني كه اجراي صحنه‌اي داشتند و 16 گروه بودند قرار بود، ويديوهايي كه ارسال شده بودند نيز در خلال جشنواره پخش شوند كه اين برنامه حذف شد و نمي‌دانم علت حذف آن چه بود؟ درباره هنرمندان خراسان هم به ‌نظر بنده، هنرمنداني با صلاحيت بيشتر وجود داشتند كه پيشكسوت بودند و يك فرد نوجوان به ‌نظرم ابتدا بايد مسير جشنواره‌هاي جوان و... را برود. به هر حال اين جشنواره نيز همچون بسياري ديگر از برنامه‌ها نقاط ضعف و قوت خود را داشت.