توازن ميان ايران و اعراب

سفر وزير خارجه امارات متحده عربي به دمشق و ديدار او با بشار اسد، رييس‌جمهور سوريه، تازه‌ترين گام در مسير گام‌هايي است كه از سوي امارات و برخي ديگر از كشورهاي عربي براي عادي‌سازي روابط با سوريه برداشته ‌شده است. امارات در اين تلاش‌ها در سال‌هاي اخير پيشتاز بوده است و پيش از اين نيز در بين كشورهاي عربي پيشگام بازگشايي سفارت در دمشق و از سرگيري پروازهاي مستقيم به سوريه بود. در چند ماه اخير به نظر مي‌رسد كه سلسله تحولاتي در حال رخ دادن است. از سرگيري روابط تجاري ميان اردن و سوريه و تماس تلفني پادشاه اردن با رييس‌جمهور سوريه در ماه‌هاي گذشته و همچنين پروژه خط لوله گاز و كابل برق مصر و اردن به لبنان كه از خاك سوريه مي‌گذرد، از جمله اتفاقاتي است كه در ماه‌هاي اخير رخ داده است. سفر وزير خارجه امارات به دمشق هم در چارچوب همين تحولات قابل تفسير است.  به نظر مي‌رسد سوريه نيز در همان مسير گام گذاشته كه عراقي‌ها مدتي است در پيش گرفته‌اند. عراقي‌ها در يك اقدام استراتژيك تصميم گرفتند توازني ميان روابط‌شان با ايران و روابط با كشورهاي عربي ايجاد كنند. به نظر مي‌رسد كه دمشق هم در پي دنبال كردن همين مسير است. به نظر مي‌رسد كه اين سياست يك استراتژي معقول باشد. سوريه بخشي از جهان عرب است و نمي‌تواند بدون رابطه با كشورهاي عربي وضعيت روابط ديپلماتيك خود را با جهان و منطقه عادي كند. رابطه با مسكو و تهران براي دمشق كافي نيست و پيوستگي محكم به ايران و روسيه محصول شرايط بحران در سوريه بود. هر اندازه كه از بحران كاسته شود، سوريه به سوي توازن بيشتر در روابطش با ديگران، به ويژه كشورهاي عربي مي‌رود. علاوه بر جايگاه سوريه در روابط منطقه و جهان و افكار عمومي شهروندان كه از اين مساله استقبال مي‌كنند، قطعا نبايد مساله بازسازي سوريه را فراموش كرد.
سوريه براي بازسازي به كمك‌ها، منابع و ظرفيت‌هاي بسياري نياز دارد و اين كمك‌ها تنها مي‌تواند از سوي كشورهاي ثروتمند عربي صورت بپذيرد. ايران به عنوان يكي از متحدان سوريه، خود به لحاظ اقتصادي وضعيت چندان مناسبي ندارد. روسيه متحد ديگر دمشق هم علاوه بر اينكه خودش به لحاظ اقتصادي وضع چندان مناسبي ندارد، از لحاظ سابقه تاريخي نيز چندان خوشنام نيست و معمولا در كشورهايي كه دخالت مي‌كند، بيش از آنكه آورده اقتصادي و مالي داشته ‌باشد، دنبال بردن منافع خود است. روسيه همواره به اعراب نياز داشته و اين روزها نيازش بيشتر شده است. به نظر من بازگشت سوريه به چارچوب سياسي كشورهاي عربي، يك امر طبيعي است و نبايد چندان نسبت به آن حساسيت نشان داد. به اعتقاد من دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بايد از اين تحولات جديد و عادي‌سازي كشورهاي عربي با سوريه استقبال كند به ويژه اينكه اين موضوع به ثبات و امنيت بيشتر سوريه هم كمك خواهد كرد. امريكا، به‌‌رغم اينكه متحد نزديك امارات متحده عربي است، از اين سفر اظهار نگراني كرده است. به نظر مي‌رسد واشنگتن به اين دليل كه مستقيم مديريت اين فرآيند را بر عهده ندارد و آن را خارج از چارچوب‌هاي سياست خود مي‌داند، با اين اقدامات مخالفت كرده‌ است. اعراب هم هر چند معمولا پيرو امريكا هستند، اما در منطقه‌اي كه خود بازيگر اصلي‌اند، تلاش مي‌كنند كه اقدامات مورد نظر خودشان را انجام دهند.  بخشي از رويكرد امريكا در منطقه غرب آسيا، ناشي از خطري است كه اين كشور، واقعي يا ساختگي، از تهديد ايران احساس مي‌كند. قاعدتا اگر امريكايي‌ها احساس كنند كه خطر مدنظر آنها مرتبط با نفوذ ايران كمتر شده است، آنها هم سياست متفاوتي در منطقه در پيش مي‌گيرند. بايد توجه كنيم كه در طول سال‌هاي اخير، كشورهاي عربي نيز بر خلاف دهه‌هاي گذشته كه اسراييل را بزرگ‌ترين خطر عليه خود تصور مي‌كردند، به شكل گسترده‌اي ايران را بزرگ‌ترين تهديد عليه خود تصور مي‌كنند. نزديكي ديپلماتيك امارات به سوريه، اين اجازه را به ابوظبي مي‌دهد كه در پي امضاي توافقنامه عادي‌سازي روابط با اسراييل تا اندازه‌اي تعادل ايجاد كند و از اين حالت غش كردن به سمت اسراييل خارج شود. سوريه بر خلاف كشورهاي عربي ديگر مانند امارات، بحرين، مصر و اردن كه با اسراييل روابط عادي ايجاد كرده‌اند، همچنان مشكل سرزميني با اسراييل دارد. اگر مساله اشغال جولان وجود نداشت، سوريه هم ممكن بود در پي جنگ‌هاي ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ با اسراييل عادي‌سازي كند. در حالي كه دولت‌هايي مانند اردن و مصر با چشم‌پوشي از بخشي از سرزمين‌هاي خودشان در نوار غزه و كرانه باختري رود اردن، مساله رويارويي خود با اسراييل را به مساله فلسطيني-اسراييلي تبديل كردند، سوريه همچنان بخشي از سرزمين خود را تحت اشغال اسراييل مي‌بيند. جولان بخشي از سرزمين‌هاي فلسطيني محسوب نمي‌شود و يك سرزمين دروزي‌نشين است. حافظ اسد، رييس‌جمهور پيشين سوريه تلاش زيادي كرد تا به صلح با اسراييل برسد، اما اسراييلي‌ها به دليل اهميت راهبردي كه براي اين منطقه قائل هستند، از جمله به لحاظ منابع آب و اهميت سوق‌الجيشي بلندي‌هاي جولان، هيچ‌ وقت براي مذاكره در مورد اين سرزمين‌هاي اشغالي با سوريه آمادگي نداشته‌اند. مادامي كه مساله جولان حل و فصل نشود، امكان عادي‌سازي روابط ميان دمشق و اسراييل وجود ندارد.