تقلای مدعیان اصلاحات برای بتن‌ریزی در قلب قدرت موشکی و منطقه‌ای ایران

  سرویس سیاسی ـ
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «اجرای برجام و تضمین عینی» نوشت: «تضمين حقوقی محکمی نیز برای برجام ممکن نیست. برجام به عنوان یک «برنامه عمل داوطلبانه» متضمن هیچ نوع تضمین حقوقی نیست. در حقوق بین‌الملل نیز ابزاری برای تحمیل اجرای آن وجود ندارد. قطعنامه 2231 نیز از قطعنامه‌های توصیه‌ای شورای امنیت است. (البته اجتناب از الزام‌آور کردن برجام در آن زمان بیشتر به سود ایران بود، چرا که تعهداتی که ایران برای لغو تحریم‌ها پذیرفت فراتر از آن پی تی و پادمان بود و دلیلی نداشت که ما این تعهدات را برای خود الزام‌آور کنیم.) توسل دولت روحانی به دیوان بین‌المللی دادگستری نیز اگر چه به پذیرش دعوای ایران به‌رغم مخالفت آمریکا و رای موقت به سود ایران انجامید، اما اگر رای نهایی نیز به سود ایران صادر شود، چون ضمانت اجرا ندارد، آمریکا می‌تواند آن را نادیده بگیرد. از طرفی، حتی اگر در غیر محتمل‌ترین حالت، برجام به تصویب سنای آمریکا نیز برسد و به یک پیمان تبدیل شود، باز هم یک سنا و یک ريیس جمهور مصمم بعدی حتی می‌توانند طی تشریفاتی چنین پیمانی را نیز نقض کنند.»
این روزنامه همچنین نوشت: «اگر برجام با گام‌های دیگر تکمیل نشود، بعید به نظر می‌رسد که به‌طور کامل قابل اجرا باشد و آینده‌ای داشته باشد.»
گفتنی است، آمریکایی‌ها در کنار همراه کردن اروپا برای تشدید فشار علیه ایران جهت امتیازگیری بیشتر و همچنین توجیه خباثت و بدعهدی‌ها در قبال برجام قطعا به کمک بازوانی در داخل ایران نیاز دارد که‌اندیشکده‌های آمریکایی بارها لزوم حمایت از این جریان سیاسی- رسانه‌ای در داخل ایران را به مقامات آمریکایی گوشزد کرده‌اند.


اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه سیاسی- رسانه‌ای همکار غرب در داخل کشور از آنجاست که این جریان تا دیروز با دادن آدرس‌های غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در تعامل گسترده با غرب نشان می‌داد و اکنون پس از 8 سال مذاکره یکطرفه و منفعلانه از یک سو و نقض عهدهای مکرر آمریکا و اروپا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام از سوی دیگر، با‌انداختن توپ در زمین می‌خواهند ایران را از طلبکار برجام به بدهکار تبدیل کنند تا این بار قدرت موشکی و منطقه‌ای ایران قربانی شود که آب در‌هاون می‌کوبند. به واقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را دوباره آغاز و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایه‌های آمریکا در ایرانند.
وقتی کاسبان داخلی و خارجی تحریم‌ها
«اشتباهی» تعریف می‌شوند!
روزنامه جمهوری اسلامی دیروز در مطلبی با عنوان «با کاسبان داخلي و خارجي تحريم» نوشت: «سؤال اين نيست که چرا با روسيه و چين در زمينه برجام و مذاکرات وين تبادل ‌نظر مي‌شود... تا اينجاي کار، امري طبيعي است و هيچ اعتراضي به اين نوع تعامل، مسموع نمي‌باشد.»
در ادامه مطلب آمده است: «آنچه باعث بروز واکنش شده، نوع اظهارنظرهاي مسئولين روسيه و چين درباره چگونگي برخورد جمهوري اسلامي ايران با طرف‌هاي اروپائي و آمريکائي است که به نظر مي‌رسد بيش از ارائه نظر مشورتي است و رنگ و لعاب ناصحانه و پدرمآبانه دارد.... حتي در همين ماجراي برجام و تحريم‌هاي ظالمانه آمريکا عليه ايران، رفتار روسيه و چين با ما کاملاً سودجويانه و فرصت‌طلبانه بود. هم‌اکنون نيز اين دو کشور منافع خود را در شکست مذاکرات وين مي‌بينند، زيرا در اينصورت است که مي‌توانند به روش سودجويانه و فرصت‌طلبانه خود با کشورمان ادامه دهند و از اين کاسبي پرسود محروم نشوند.»
جمهوری اسلامی نوشت: «مشکل اصلي کشور ما اکنون اينست که ما گرفتار کاسبان داخلي و خارجي تحريم هستيم که مانند دو لبه قيچي، منافع ملت را مي‌بلعند و راه را بر حل مشکلات بين‌المللي و رفع تحريم‌ها مي‌بندند... راه چاره همانست که امام خميني با عبارت «تا زنده هستم از سياست نه شرقي – نه غربي برنمي‌گردم» به ما نشان دادند. مفهوم اين سياست اينست که به شرق و غرب اعتماد نکنيم در عين حال که مي‌توانيم با هردو در چارچوب ضوابط و اصول ارزشي و آرمان‌هاي انقلابي رابطه و تعامل داشته باشيم.»
ادعای روزنامه جمهوری اسلامی این است که ایران به سیاست «نه شرقی نه غربی» بی‌توجه بوده است. در دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان، رئیس‌جمهور و تیم دیپلماسی قبلی کاملا به سمت غرب غش کردند! چنانکه رئیس‌دولت قبلی می‌گفت باید با کدخدا ببندیم (تماس تلفنی اوباما و روحانی و قدم زدن ظریف و جان کری و دیدارهای دوجانبه فی مابین آنها و... بر همین اساس بود) ولی در دولت سیزدهم ادبیات و مواضعی این چنینی چه نسبت به غرب و چه نسبت به شرق دیده نشده است. نکته دیگر آنکه چین و روسیه جزو شریکان راهبردی ایران بوده و بارها در برابر آمریکا با ایران همراهی کرده‌اند و مطمئنا از این همراهی هم منافع مشترکی را دنبال می‌کنند اما مسئله اساسی عدم سرسپردگی ایران به سیاست‌های نظام سلطه بوده است. مدعیان اصلاحات که این روزها در جایگاه کاسبان داخلی تحریم هستند (چه آنکه آنها لغو تحریم‌ها را مرگ سیاسی خود می‌دانند!) به جای آنکه آمریکا و اروپا را سرزنش کنند، به دلیل دیپلماسی موفق دولت سیزدهم در منطقه و عضویت آن در شانگهای و... روسیه هراسی و چین هراسی را در دستور کار خود قرار‌داده‌اند! بر همین اساس واضح است که کاسبان داخلی (اصلاح‌طلبان) و خارجی (آمریکا و اروپا) از رفع تحریم‌ها علیه ایران خوشحال نشوند!
شما حامی منافع ایران هستید یا حافظ منافع آمریکا؟!
یکی از مدیران وزارت خارجه در دولت اصلاحات در روزنامه آرمان ملی نوشت: «در حــال حاضر مواضع ایران و آمریکا حداکثری است و نباید انتظار داشته باشیم خواسته‌های دو طرف به صورت کامل برآورده شود و خیلی هم بعید است چنین اتفاقی بیفتد. هم ایران و هم آمریکا باید پیشنهادات خود را تعدیل کنند تا مذاکرات به خوبی ادامه پیدا کند... بنابراین اینکه خواستار باشیم که کل تحریم‌ها برداشته شود نیاز به مذاکرات اضافه و توافق فراتر دارد. طبیعی است که توافق فراتر می‌تواند موضوعات دیگری را نیز در بر بگیرد.»
متأسفانه مدعیان اصلاحات بجای اینکه حامی منافع ملت ایران باشند، رسما به حافظ منافع آمریکا بدل شده‌اند.
نکته قابل تأمل اینجاست که این طیف، مطالبات قانونی و به حق ایران را با زیاده خواهی و تحریم‌های خصمانه و غیرقانونی آمریکا در یک کفه ترازو قرار می‌دهد.