آرایش اتوکشیده امریکا در عراق

مقامات امریکایی از دوره ترامپ با یک چالش بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه بودند به‌طوری که از یک سو در شرایط آسیب و تزلزل در حوزه‌های حضور و نفوذ قرار داشتند و در میدان‌های عمل ناچار به کاستن از حضور نظامی و پایگاهی شده بودند. این پدیده در افغانستان به خروج آشفته و فرارگونه تبدیل شد و در عراق با تمامی تلاش‌هایی که برای یک حضور نظامی قدرتمند پایگاهی تدارک دیده و بزرگ‌ترین سفارت خود در منطقه را در بغداد و با شاخص‌های یک پایگاه نظامی و همه نیاز‌مندی‌های تسلیحاتی ساخته بودند، به‌دلیل ضربات مقاومت و هزینه‌های گوناگون انسانی و سیاسی، ناچارند تا چند روز دیگر از عراق نیز خارج شوند، ولی در مواضع متناقض و رسمی خود به‌دنبال یک فریبکاری هستند تا بخشی از نیروهای‌شان را به عنوان مستشار یا تحت عنوان نیرو‌های نظامی ائتلاف ناتو حفظ کنند که با هشدار جدی مقاومت عراقی مواجهند و می‌دانند که این ترفند نمی‌تواند تضمین‌کننده حضورشان باشد.
به‌ویژه اینکه سازوکار و نتایج انتخابات تقلبی آن‌ها با بن‌بست جدی روبه‌رو است و گروه‌های اسلامی عراق، با دست پر از یک ائتلاف انتخاباتی، قادرند، روند‌های سیاسی و پارلمانی را در دست داشته باشند؛ لذا چشم‌انداز وضعیت امریکایی‌ها در عراق، به لحاظ نظامی و سیاسی، در کوتاه‌مدت به شرایط بحرانی و پرهزینه تبدیل شده و حتی چینش نیرو‌هایی که در ساختار حکومتی عراق قرار داده بودند، به کارت‌های سوخته تبدیل شده و در رؤسای سه‌گانه حاکمیت و در بدنه حکومت عراق با یک خانه‌تکانی و سالم‌سازی روبه‌رو هستند که سرمایه اصلی آن‌ها در ۲۰ سال اشغال عراق است که بر باد می‌رود. در یمن، دامنه شکست از ابعاد نظامی بسیار فراتر رفته و قادر نیستند چارچوب‌های سیاسی و مذاکراتی را دیکته کنند و ناچار به پذیرش دیدگاه‌های صنعا و انصارالله هستند. مهم‌تر از آن اینکه شکست در مأرب و پیامد‌های آن، دارای پس‌لرزه‌هایی در حاکمیت سعودی است، چراکه پادشاه، بنا به اعتراف منابع غربی در وضعیت اضطراری قرار دارد و رقبای محمد بن‌سلمان، قدرت‌یابی او را تحمل نمی‌کنند و جنگ قدرت و بی‌ثباتی گسترده، کمترین رخداد در سعودی خواهد بود؛ لذا نقش امریکا، انگلیس و رژیم‌صهیونیستی در پرونده یمن و حضور مستقیم، برجسته‌تر از سال‌های گذشته شده و راه‌حلی برای آن ندارند و چشم‌انداز این پرونده نیز به‌جز شکست و خروج از یمن، به دامنه‌های آبراهی در دریای سرخ و باب‌المندب و دریای عمان و شمال اقیانوس هند نیز کشیده می‌شود. شرایط امریکا و بقیه متحدان آن در سوریه و فلسطین نیز بهتر از دیگر پرونده‌ها نیست و لذا دستور کار امریکا، از حضور پایگاهی و قدرت سخت با جدیت به سمت حضور نرم و اطلاعاتی متمرکز است و سفیر جدید امریکا در عراق را یک خانم با سوابق اطلاعاتی به‌عهده خواهد گرفت و به موازات خانم سفیرشان در لبنان، یک پازل جدید از آرایش سفارتخانه‌های خود تدارک دیده‌اند که بخشی از این راهبرد، استمرار جنگ‌های نیابتی و به‌شکل ویژه، تمرکز بر جنگ نرم، ترور، آشوب‌های سیاسی و امثال آن است که در دستور کار دارند. نکته مهم‌تر این است که در وین هر نتیجه‌ای حاصل شود، در بهترین وضعیت امریکا ناچار است به روند رو به فزونی تنش با روسیه و چین اهتمام کرده و ثقل نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را مصروف آن نموده و پیامد این راهبرد در غرب آسیا، تصویری کابوس‌گونه برای متحدان حکومتی یا سیاسی در درون کشور‌ها دارد که باید با شرایط جدید در منطقه، همزیستی یا همراهی کنند. در سالگرد شهادت حاج‌قاسم سلیمانی، نشانه‌های خاورمیانه بدون سلطه امریکا در دسترس است.