سازندگي و انقلابي‌گري

در آستانه سالگرد آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني قرار داريم، شخصيتي كه تعريفي متفاوت را از انقلابي‌گري و ارزشي بودن به جامعه ما ارايه كرد. در جامعه‌اي كه انقلابي‌گري در مشت‌هاي گره كرده و مرگ بر گفتن و بالاتر رفتن از ديوار سفارت‌ها تعريف مي‌شد، هاشمي چهره‌اي بود كه انقلابي‌گري را در توانمند كردن يك كشور و تامين رفاه براي مردم دنبال مي‌كرد و همين وجه مميزه و تفاوت وي با بسياري از انقلابيون داخلي و حتي انقلابيون ديگر كشورهاي جهان بود. در عصر متلاطمي نظير قرن بيستم كه دوران اوج انقلاب و انقلابي‌گري در جهان سوم بود، شايد اكبر هاشمي‌رفسنجاني، به عنوان چهره‌اي انقلابي و به قول منتقدانش سوپرانقلابي يك استثنا محسوب مي‌شد و مقابله با استكبار و استعمار را در توانمند كردن اقتصاد و بهبود شرايط زندگي مردم و نه قراردادن مردم در زير فشارهاي معيشتي و انتظار رفتار انقلابي داشتن از مردم تعريف مي‌كرد. در دوراني كه انقلابي‌گري با خشونت، انفجار، ترور و جنگ شناخته مي‌شد، هاشمي‌رفسنجاني، انقلابي‌گري رادر توسعه و سازندگي كشور مي‌دانست و با همين نگاه، در دهه چهل و در دوران اوج مبارزه و هجرت و تعقيب ساواك، مدرسه اسلامي را با عنوان رفاه تاسيس و همين تجربه را بعد از انقلاب در ماجراي تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي در اوج جنگ تكرار كرد. هاشمي در همان دوران در سفرهايي كه براي سازماندهي مبارزين خارج از كشور به امريكا، اروپا و شرق آسيا داشت، پروژه‌هاي سازندگي نظير مترو، جنگل‌هاي مصنوعي، نظام آموزشي و صنايع مدرن را دنبال مي‌كرد و از آن ايده مي‌گرفت و به همين علت با پيروزي انقلاب و در اوج جنگ، سه پروژه كليدي سازندگي و توسعه را با موضوعات دانشگاه آزاد، مترو و شبكه فاضلاب تهران در نماز جمعه مطرح و در مجلس و دولت پيگيري كرد و بدون اعتبار و بودجه دولتي، توانست از منابع سيستم بانكي، كمك‌هاي مردمي و بين‌المللي اين پروژه‌ها را فعال كند تا در دهه‌هاي بعد ارزش آنها براي مردم مشخص شود. 
در دولت سازندگي، سرعت و شتاب هاشمي براي بازسازي ويراني‌هاي دوران جنگ و محروميت‌هاي ايران شتاب گرفت و اگرچه سقوط قيمت نفت و كارشكني‌هاي نيروهاي افراطي چپ و راست، مانع تحقق‌ بخشي از دستاوردهاي دولت سازندگي شد اما همچنان اين دولت موفق‌ترين دولت تاريخ انقلاب محسوب مي‌شود و دستاوردهاي اقتصادي دولت اصلاحات نيز در تداوم و بر زيرساخت‌هاي دولت سازندگي بنا شد و ايران براي نخستين و آخرين بار يك دوران 16 ساله توسعه اقتصادي با رشد 6درصدي را تجربه كرد.
امروز كه 16 سال است روند توسعه در كشور متوقف شده و موج فقر هر روز بيش از گذشته جامعه را مي‌بلعد، بيش از گذشته افكارعمومي و نخبگان، قدر دولت سازندگي و سردار سازندگي را مي‌دانند، با افزايش تحصيلات و دسترسي مردم به اطلاعات، تفاوت نگاه‌ها و حركت‌ها به خوبي نمايان شده است كه كدام تفكر كشور را به سوي انزوا، فقر، افراطي‌گري و عقبگرد مي‌برد و كدام نگاه ايران را به سوي توسعه، رفاه، پويايي و تعامل با جهان سوق مي‌دهد.
انقلابي‌گري در نگاه هاشمي‌رفسنجاني، مبتني بر تامين معيشت و ساختن آينده كشور در كنار دفاع از ارزش‌هاي اسلامي و انقلابي بود و نگاه شعاري و راديكالي كه روزي از طرف افراطيون چپ و امروز از طرف افراطيون راست سر داده مي‌شود و انقلاب را به معناي راديكاليسم مي‌داند امروز در نظر نخبگان و حتي مردم عادي كشور، شكست خورده و مطرود است.


اگرچه امروز شعار افزايش توليد داخلي، ايجاد اشتغال و بالابردن قدرت خريد اقشار پايين جامعه در تريبون‌هاي رسمي بسيار طرح مي‌شود اما بايد دانست كه لازمه اين اهداف، ايجاد امنيت اقتصادي، حمايت از بخش خصوصي، كاهش هزينه تبادل با جهان و فراهم كردن بستر صادرات كالا و واردات كردن فناوري و تجهيزات مورد نياز كشور براي افزايش توليد است.
سازندگي بدون كاهش هزينه‌هاي سربار حاكميت و افزايش بودجه‌هاي عمراني شكل نمي‌گيرد، سازندگي نيازمند حفظ ارزش پول ملي و دسترسي به بازارهاي بين‌المللي است و مسير سازندگي و انقلابي‌گري در دايره‌المعارف هاشمي با راه ماجراجويي و شعارزدگي متفاوت است.