احضار روح جلاد بالکان در سلول سوچی

نوید مؤمن‌: شنیدن نام «اسلوبودان میلوسویچ» یا همان «جلاد بالکان»، دل هر انسان آزاده‌ای در سراسر دنیا را به درد می‌آورد. او همان جنایتکاری است که بین سال‌های 1992 تا 1995، در سایه سکوت و مماشات غرب و سازمان‌های به اصطلاح بین‌المللی، یکصد هزار مسلمان بی‌گناه را در بوسنی و هرزگوین قتل‌عام کرد. منطقه بالکان همچنان با وجود گذشت ربع‌ قرن از آن فجایع جبران‌ناپذیر، از آثار و تبعات آن دوران و رخدادهای تلخ آن رهایی نیافته است.  24 ماه مه سال 1999 در حالی که دولت وقت بیل کلینتون در آمریکا دیگر تاریخ مصرف جلاد بالکان را برای دولت متبوع خود و متحدانش در ناتو تمام‌‌شده دانسته بود، دادگاه لاهه، اسلوبودان میلوسویچ را به جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی در قلمرو کوزوو، پس از ژانویه ۱۹۹۹ متهم کرد. ۸ اکتبر ۲۰۰۱، اتهام جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی در قلمرو کرواسی از آگوست ۱۹۹۱ تا ژوئن ۱۹۹۲ به اتهامات او افزوده شد. ۲۲ نوامبر ۲۰۰۱، به نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی در قلمرو بوسنی و هرزگوین از تاریخ اول مارس ۱۹۹۲ تا ۳۱ دسامبر ۱۹۹۵ متهم شد. دادگاه لاهه با وجود اینکه در ظاهر صدها شاهد را در دادگاه میلوسویچ احضار کرده و از آنها (علیه جنایات جلاد بالکان) شهادت گرفته بود، هرگز به اصلی‌ترین سوالی که به ذهن مخاطبان دادگاه متبادر می‌شد پاسخ نداد: تکلیف دولت‌هایی که در حمایت از میلوسویچ و با هدف نسل‌کشی مسلمانان اروپایی از هیچ‌گونه اقدامی فروگذار نکرده بودند چه می‌شود؟ جای «حامیان غربی جلاد بالکان» در این دادگاه کجا بود؟! سرانجام میلوسویچ بدون آنکه بتواند کلمه‌ای از ارتباطات پشت پرده خود با نهادهای نظامی و امنیتی غرب را در دوران نسل‌کشی در بوسنی و هرزگوین افشا کند، در زندان مُرد. 2 مارس سال 2006 میلادی جسد بی‌جان جلاد بالکان در حالی در سلولش پیدا شد که فرضیاتی مانند خوراندن قرص‌های ضدفشار خون به او یا حتی کشته شدن وی با سم، هنوز به عنوان احتمالاتی غیرقابل نفی یا اثبات مطرح است.  اکنون 16 سال از مرگ میلوسویچ سپری شده است اما میلوسویچ‌های تحت نظارت دستگاه‌های نظامی و امنیتی غرب در برخی نقاط جهان تکثیر شده‌اند. یکی از این افراد، «آنگ سان سوچی» برنده جایزه صلح نوبل، رهبر برکنارشده میانمار و یکی از عوامل نسل‌کشی و آوارگی میلیون‌ها مسلمان بی‌گناه است. سوچی اکنون توسط کودتاچیان ارتش میانمار گرفتار شده و هر روز به بهانه‌هایی مانند «استفاده از بالگرد شخصی» یا «استفاده از بیسیم در زمان قدرت» مورد محاکمه قرار می‌گیرد. وی تاکنون به ۴ سال زندان محکوم شده و ممکن است پس از طرح 5 عنوان اتهامی دیگر، به 15 سال زندان دیگر نیز محکوم شود. دراین میان، ارتش میانمار (به عنوان عامل کودتا) هرگز از جرم مشترک خود و سوچی در زمان نسل‌کشی مسلمانان بی‌گناه و مظلوم میانمار سخنی به میان نمی‌آورد! با این حال بعید نیست در آینده نه‌چندان دور، رسانه‌های غربی که خود مشوق سوزاندن زنده‌زنده کودکان بی‌گناه در آتش نژادپرستی بوداییان، ارتش و دولت سوچی بودند، از رهبر سابق میانمار به عنوان یک «جنایتکار جنگی» نام ببرند که لیاقت وی، مرگ در زندان است!  بهتر بود آنگ سان سوچی قبل از آنکه دستان خود را به خون مسلمانان میانمار آغشته سازد و به بوداییان درباره نسل‌کشی آزادانه کودکان و تخریب منازل و آواره کردن آنها چراغ سبز نشان دهد، حداقل یک بار سرنوشت زندگی میلوسویچ را با خود مرور می‌کرد! با این حال سوچی از میلوسویچ هم بدبخت‌تر است! او اکنون نه در دادگاه لاهه، بلکه در دادگاه‌های فرمایشی ارتش میانمار که خود شریک بسیاری از جرائم او بوده است محاکمه می‌شود. بعید نیست روزی از روزها خبر مرگ آنگ سان سوچی در زندان بر اثر سکته منتشر شود. در این معادله، جای دولت آمریکا، اتحادیه اروپایی و دیگر کشورها و نهادهایی که در دوران تلخ و سیاه نسل‌کشی مسلمانان میانمار در حمایت از سوچی و دولت خونخوار وی موضع‌گیری می‌کردند، خالی است. سوچی اکنون انتظار دارد بازیگران غربی در راستای نجات او از زندان ارتش میانمار دست به هر اقدامی بزنند و حتی جنگنده‌های خود را جهت سرکوب کودتاگران راهی این کشور کنند اما زهی خیال باطل! تاریخ مصرف قهرمان‌ پوشالی میانمار مدت‌هاست که برای سیاستمداران و دستگاه‌های امنیتی غرب به پایان رسیده است. شاید بیشترین لطفی که رسانه‌های غرب می‌توانند پس از مرگ احتمالی سوچی در زندان به وی کنند، انتشار عکس بزرگ وی در صفحه اول روزنامه‌ها یا خبرگزاری‌های‌شان باشد. البته اگر لابی‌های پشت پرده قدرت در آمریکا و اتحادیه اروپایی اجازه آن را بدهند!