دنباله ‌رو ضعیف ترامپ

ثمانه اکوان:  با توجه به گذشت یک ‌سال از روی کار آمدن دولت بایدن و حضورش در کاخ‌ سفید، گزارش‌های متعددی درباره عملکرد وی در طول یک‌ سال گذشته منتشر شده ‌است. نقطه عطف عملکرد دوران ریاست‌جمهوری بایدن اما به ‌نظر می‌رسد مسائل مرتبط با سیاست خارجی باشد. بایدن اگر چه تلاش‌هایی را در داخل آمریکا برای پیشبرد شعارهایش در زمینه مسائل اقتصادی و همچنین مقابله با اقدامات ضد دموکراسی جمهوری‌خواهان انجام داد اما باز هم در بسیاری از این برنامه‌ها شکست خورد. در عرصه سیاست خارجی نیز به ‌نظر می‌رسد نتیجه‌ای جز شکست برای بایدن در طول یک‌ سال گذشته به ‌جا نمانده‌ است. پرونده فعالیت‌های بایدن شامل مجموعه‌ای از گام‌های نادرست، اقدامات اشتباه و سیاست‌گذاری‌های کاملا بی‌ربط است که می‌توان مثال‌های مختلف آن را در پرونده آمریکا و چین و در عین‌ حال کشورهای دیگری مانند روسیه، ایران، یمن و حتی کشورهای اروپایی مشاهده کرد.  مهم‌ترین مسأله‌ای که در دوران انتخابات ریاست‌جمهوری، بایدن به آن بارها اشاره کرده بود، شعار «بازگشت آمریکا به صحنه مدیریت جهانی» بود. در طول یک ‌سال گذشته دولت ایالات‌متحده تلاش فراوانی کرد که باز هم جایگاه خود به‌ عنوان مدیر در عرصه جهانی را به دست بیاورد اما شکست‌های پیاپی در برخورد با مسائل و بحران‌های بین‌المللی نشان داد دولت بایدن چندان هم در این کار موفق نبوده ‌است.    * آمریکا و بحران کرونا مهم‌ترین مسأله‌ای که می‌توانست بازگشت آمریکا به صحنه سیاست جهانی را به نمایش گذاشته و باعث اعتبار و قدرت آمریکا در عرصه روابط بین‌الملل شود، کمک این کشور برای حل بحران کرونا در جهان بود. این مساله اما همان‌طور که در دولت ترامپ نیز به فراموشی سپرده شد، در دولت بایدن نیز سیاست‌گذاری درستی در قبال آن انجام نگرفت. دولت ایالات‌متحده اگر می‌خواست موقعیت خود به ‌عنوان قدرت اول دنیا را دوباره کسب کند، باید مدیریت بسیار خوبی در عرصه مقابله با کرونا در جهان نشان می‌داد اما چنین اتفاقی در دوران بایدن نمی‌توانست رخ دهد زیرا ضعف‌های داخلی در عرصه مقابله با بحران کرونا، دولت وی را در عرصه خارجی نیز بشدت ضعیف کرده بود. آمریکا که جزو نخستین کشورهای سازنده واکسن کرونا در جهان بود، نتوانست ملت خود را وادار به تزریق واکسن کند و بحران کرونا بیشتر از آنکه از خارج از مرزهای آمریکا، این کشور را تهدید کند، در داخل مرزهای این کشور بحرانی عظیم به پا کرد. با وجود اینکه تمام دنیا کم‌کم به سمت استفاده از واکسن رفته و کشورهای مختلف در نقاط مختلف مانند اروپا و آسیا و حتی در برخی کشورهای آفریقایی توانستند بحران را در داخل مرزهای خود کنترل کنند، دولت بایدن با شرایط روزانه بیش ‌از یک میلیون ابتلا به کرونا روبه‌رو است. عدم مدیریت دولت ایالات‌متحده در عرصه جهانی در عین‌ حال باعث شده ‌است بسیاری از کشورها به این عقیده برسند تا زمانی که کل جمعیت دنیا در کشورهای مختلف واکسینه نشوند، نمی‌توان برنامه‌ای برای مقابله نهایی با این بحران و از بین بردن آن برای همیشه داشت. مهم‌ترین اقدام در این زمینه صحبت و مذاکرات اعضای گروه ۷ در سال 2021 در اجلاس این گروه بود که باعث شد در نهایت بسیاری از آنها وعده‌هایی برای تامین واکسن در نقاط مختلف دنیا ارائه دهند. با این ‌حال گذشت زمان نشان داد هیچ کدام از این کشورها نمی‌توانند به ‌صورت کامل به تعهد خود عمل کنند و این مساله باعث شد مدیریت بحران کرونا در جهان از دست قدرت‌های جهانی خارج شود.    * بحران افغانستان خروج مفتضحانه از افغانستان، آن ‌هم در روزهای ابتدایی ریاست‌جمهوری بایدن نشان داد وضعیت تصمیم‌گیری در عرصه سیاست خارجی این کشور تا چه اندازه آشفته ‌است. بایدن البته هنوز هم حاضر نیست به دلیل خروج همراه با عجله از افغانستان که باعث شد صدها نفر از نیروهای همکار با ایالات‌متحده در این کشور جامانده و جان‌شان به خطر بیفتد، عذرخواهی کند. او مانند ترامپ معتقد است خروج از افغانستان بهترین سیاستی بود که آمریکا می‌توانست در قبال این کشور و قدرت گرفتن طالبان اجرایی کند و البته به این نکته اشاره نمی‌کند که این بهترین سیاست، در واقع تنها سیاستی بود که آمریکا قادر به انجام آن در منطقه بود.  همان‌طور که ترامپ بارها اشاره کرده بود ایالات‌متحده دیگر نه می‌خواهد و نه توان نظامی و اقتصادی باقی ماندن در منطقه غرب آسیا را دارد، بایدن نیز ظاهرا بر همین اساس نتیجه گرفت می‌تواند سیاست ترامپ در منطقه را دنبال کند. اگر چه دولت ترامپ تلاش داشت براساس برنامه‌ریزی زمانی و با آرامش افغانستان را ترک کند اما دولت بایدن در نهایت مجبور شد به‌ سرعت این کشور را در شرایطی از حضور نیروهای آمریکایی خالی کند که تصاویر شکل‌گرفته از این خروج تا حد زیادی به تصاویر خروج آمریکا از ویتنام شبیه شد. آمریکا با این‌ حال افغانستان را بعد از ۲۰ سال حمله‌ نظامی و اشغال در شرایطی ترک کرد که گویی زمان برای افغانستان ۲۰ سال به عقب بازگشته و تا چند وقت آینده قابل‌ مشاهده خواهد بود که دیگر هیچ اثری از آمریکا و تأثیرات آن بر افغانستان باقی نمی‌ماند. وضعیت حقوق‌بشر، وضعیت سیاست و مهم‌تر از همه اقتصاد افغانستان نشان داد آمریکا غیر از خروج از این کشور، یک ویرانی عظیم بعد از خود بر جای گذاشته‌ است به طوری که سازمان‌های بین‌المللی بر این عقیده‌اند افغانستان از هم‌اینک دوره‌های ابتدایی یک قحطی بزرگ را آغاز کرده و قرار است به یکی از مهم‌ترین مکان‌های بحرانی از لحاظ حقوق‌بشری و همچنین شرایط انسانی تبدیل شود.    * بحران در روابط با چین بسیاری از تحلیلگران روابط بین‌الملل بر این عقیده بودند تندروی‌های ترامپ، عامل اصلی تنش در روابط واشنگتن و پکن است. روی کار آمدن بایدن و سیاست‌گذاری او در زمینه مقابله با قدرت گرفتن چین در جهان- بویژه در مسائل اقتصادی- نشان داد تفاوت چندانی میان سیاست‌های بایدن و ترامپ در این باره وجود ندارد. همان‌طور که ترامپ جنگ اقتصادی با چین را به راه انداخته بود، بایدن نیز همچنان در حال خط و نشان کشیدن برای پکن درباره مساله تایوان و روابط تجاری آن در نقاط مختلف دنیاست. اگر چه انتظار نمی‌رفت دولت ترامپ درگیری نظامی‌ای را در دریای چین جنوبی و در نزدیکی تایوان با نیروهای چینی آغاز کند اما روی کار آمدن دموکرات‌ها نشان داد این درگیری به ‌احتمال زیاد اتفاق خواهد افتاد. ارسال محرمانه و مخفیانه سلاح و نیروهای آمریکایی به تایوان، آن‌ هم در شرایطی که لفاظی‌های دولت بایدن علیه چین افزایش پیدا کرده ‌است، نشان می‌دهد اگر آمریکا این روزها از ماجرای روسیه و اوکراین نیز بتواند به‌سادگی عبور کند، در چین مجبور به رویارویی نظامی با نیروهای دولت شی‌جین پینگ خواهد بود. جنگ‌های تجاری نیز همچنان میان ۲ کشور پابرجاست و رقابت ۲ ابرقدرت در زمینه تکنولوژی‌های روز و همچنین رقابت‌های فضایی نشان می‌دهد شرایط به سمت تبدیل شدن رقابت به جنگ سرد می‌رود. آماده شدن چین برای رویارویی اتمی با آمریکا که در گزارش‌های نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا به آن اشاره شده ‌است، نشان می‌دهد اگر رویارویی ۲ ابرقدرت نیز در پیش نباشد، به‌ احتمال زیاد رقابت‌ها ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد و می‌تواند سیاست‌گذاری‌های مرتبط با روابط بین‌الملل در کل کشورها را دچار تغییر و تحول کند.    * گرفتار شدن در بحران اوکراین یکی از جملات قابل ‌توجه بایدن در مقابل پوتین این بود: «اجازه نمی‌دهیم آنچه در سال 20۱۴ اتفاق افتاد، دوباره تکرار شود». همین مساله نشان می‌دهد ظاهرا آمریکا درحال آماده شدن برای جبران کم‌کاری خود در بحران جدایی کریمه از اوکراین در سال 20۱۴ است. تاثیرگذاری آمریکا بر ناتو و تلاش این کشور برای عضویت کشورهایی مانند اوکراین در این سازمان نظامی، باعث شده ‌است روسیه بشدت از جانب مرزهای غربی خود احساس خطر کرده و حدود ۱۲۷ هزار نیروی نظامی را در مرز خود با اوکراین مستقر کند. پوتین بخوبی می‌داند عضویت اوکراین در ناتو به ‌معنای مستقر شدن موشک‌های هسته‌ای آمریکا یا حتی افزایش میزان سلاح‌های مرتبط با جنگ‌های متعارف در این کشور است. او به ‌همین دلیل عضویت اوکراین در ناتو را خط‌ قرمز روسیه اعلام کرده ‌است. با این‌ حال دولت آمریکا بارها اعلام کرده هیچ گفت‌وگویی را برای پذیرش کشورهای حوزه قفقاز و آسیای میانه در ناتو نمی‌پذیرد. به‌ همین دلیل است که یک دور مذاکرات امنیتی روسیه با آمریکا در ژنو و دور بعدی آن، مذاکره با ناتو، هر دو به شکست انجامید. با اینکه دولت بایدن تلاش دارد نشان دهد در صورتی ‌که روسیه به اوکراین حمله کند، توان دفاعی و نظامی لازم برای مقابله با این اقدام را در اختیار دارد اما تحلیلگران و رسانه‌های آمریکایی بر این عقیده‌اند در صورتی ‌که چنین چیزی رخ دهد، بایدن غیر از تحریم اقتصادی، هیچ ابزاری برای مقابله با روسیه ندارد و در عین ‌حال عضویت اوکراین در ناتو نیز بشدت زیر سوال رفته و تا حد زیادی غیرممکن می‌شود.  بحران اوکراین را با هر کدام از استراتژی‌های مدنظر دولت بایدن بسنجیم، در نهایت این پوتین و مسکو هستند که برنده میدان خواهند بود. دولت آمریکا البته بنا دارد به بهانه مساله اوکراین دست به تحریم اقتصادی روسیه‌ زده و غیر از تحریم بانکی این کشور، تحریم‌هایی در حوزه خط لوله «نورد استریم ۲» که قرار است انرژی را به سمت اروپا هدایت کند نیز اعمال کند. این مساله البته با مخالفت شدید کشورهای اروپایی مانند آلمان مواجه شده اما در صورتی ‌که این تحریم اعمال شود، به‌ نظر می‌رسد روابط اروپا با آمریکا نیز دستخوش تحولات گسترده‌ای شود. اروپا که تا قبل‌ از این نیز به سمت ملی‌گرایی و جنبش‌های راست افراطی در حال حرکت بود، با در خطر دیدن منافع خود در بحران روابط آمریکا و روسیه، بیشتر به سمت ملی‌گرایی خواهد رفت و این مساله برای ادامه همکاری‌های اروپا با آمریکا در حوزه مسائل نظامی و امنیتی بشدت خطرناک است. در تحلیل روابط اتحادیه اروپایی و آمریکا، هیچ‌گاه نباید صحبت‌های چند سال گذشته امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه را نادیده گرفت که بارها خواستار شکل‌گیری ناتوی اروپایی شده و گفته بود باید میزان اتکای خود به آمریکا را کاهش دهیم. مساله مقابله با روسیه و در خطر قرار گرفتن منافع اقتصادی اروپا، می‌تواند اختلافات بین اتحادیه اروپایی و آمریکا را شدیدتر کند. اگر در نهایت بایدن بتواند شروط پوتین را پذیرفته و اوضاع را در مرز اوکراین و روسیه آرام سازد، شاید بتواند عملکرد و دستاوردی در حوزه سیاست خارجی پیدا کند و نشان دهد جلوی جنگی عظیم را در منطقه گرفته است اما تندروی‌های کاخ ‌سفید نشان از آن دارد که بایدن حتی در رسیدن به این هدف نیز به ‌احتمال زیاد ناکام خواهد ماند.    * بایدن و بحران یمن و روابط با عربستان زمانی‌که دموکرات‌ها همچنان در حال تلاش برای رسیدن به کاخ‌ سفید بودند، بسیاری از آنها اعلام کردند روی کار آمدن دولت دموکرات در آمریکا به ‌معنای این است که محمد بن‌سلمان باید هزینه تندروی‌های خود در عرصه جهانی را بپردازد. دموکرات‌ها خواهان پایان فروش تسلیحات نظامی به عربستان شده و در عین ‌حال گفته بودند محمد بن‌سلمان باید هزینه بلایی را که بر سر خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی آورد بپردازد. با وجود این شعارها اما به‌ نظر می‌رسد آمریکا در قبال عربستان دچار یک نوع انفعال شده ‌است.  در شرایطی که دولت آمریکا همچنان در حال فروش سلاح به عربستان سعودی است، حملات سعودی‌ها به یمن آنطور که رسانه‌های آمریکایی می‌گویند باعث شرم دولت بایدن شده ‌است. با این‌ حال کاخ ‌سفید تلاش دارد همچنان با سیاست سکوت در قبال جنگ یمن، ورودی به این مساله نداشته باشد. بایدن در ماه فوریه سال گذشته میلادی یعنی یک ماه بعد از حضورش در کاخ ‌سفید تاکید کرده بود جنگ در یمن «باید پایان یابد». او اضافه کرده بود ایالات‌متحده دیگر از عملیات‌های تهاجمی عربستان در این جنگ حمایت نمی‌کند و این شامل عدم فروش سلاح به سعودی‌ها نیز خواهد بود. آنطور که نشریات آمریکایی اعلام کرده‌اند یک ‌سال بعد از این وعده، آمارهای فروش سلاح به خاندان سعودی نشان می‌دهد میزان فروش سلاح به عربستان‌ حتی کاهش نیز نیافته ‌است چه برسد به توقف. جمعه گذشته، ائتلاف سعودی به یمن حمله کرد و با بمباران هوایی غیرنظامیان را هدف قرار داد که گفته می‌شود حدود ۷۰ نفر از مردم بی‌گناه جان خود را از دست دادند. این مساله باعث افزایش اظهارنظرها درباره ضرورت پایان دادن به جنگ یمن شده و رسوایی بزرگی را برای دولت آمریکا به ارمغان آورده است.  بایدن نشان داده حتی در برخورد با متحدان خود نیز نمی‌تواند آنها را وادار به پذیرش درخواست‌های آمریکا کند و تلاش کند جنگ یمن در نهایت پایان یابد. البته این تنها یک بُعد از ماجرای بحران در یمن است، مساله بعدی این است که این جنگ هر قدر بیشتر ادامه یابد، منجر به افزایش توان نظامی یمنی‌ها در مقابله با عربستان و امارات خواهد شد. حملات اخیر به ابوظبی و همچنین هدف قرار دادن پایگاه‌های اقتصادی عربستان در خاک این کشور، نشان داده‌ است بحران یمن با فروش سلاح به عربستان پایان نمی‌یابد، بلکه تنها راهکار اجبار عربستان برای پایان دادن به جنگ شکست‌‌خورده است که به‌ نظر می‌رسد دولت بایدن در این باره بشدت ناتوان است.    * گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران از همان دوران انتخابات ریاست‌جمهوری زمانی‌ که از مشاوران امنیتی و سیاست خارجی بایدن این سوال می‌شد که چه سیاستی در قبال ایران و توافق برجام خواهند داشت، پاسخ همه آنها این بود که آمریکا به‌ دنبال بازگشت به برجام است. آنها با این‌ حال هیچ‌گاه بیان نکرده‌اند که سیاست راهبردی آنها برای بازگشت به برجام و احیای آن چیست و قرار است چه اقداماتی در این زمینه انجام دهند. گذشت زمان نشان داد بایدن قرار است همان سیاست‌هایی را دنبال کند که ترامپ در قبال ایران دنبال می‌کرد. او نمی‌خواهد دوباره برجام سال 20۱۵ را احیا کند، بلکه به‌ دنبال بستن قراردادی جدید با ایران است تا بتواند نگرانی‌های آمریکا درباره فعالیت‌های موشکی، منطقه‌ای و حتی پهپادی ایران را نیز مورد توجه قرار دهد. جامعه جهانی اما از این زیاده‌خواهی‌ها خسته ‌شده و در عین‌ حال اقدامی در این زمینه نمی‌تواند انجام دهد و یا اینکه عزم و تمایل سیاسی برای این کار ندارد. به‌ همین دلیل گفت‌وگوهای وین با پیچیدگی‌های بسیار زیادی روبه‌رو شده است و انتظار نمی‌رود دولت بایدن عزم سیاسی برای بازگشت به برجام داشته باشد و همین مساله باعث شده ‌است ایران به ‌دنبال راه‌های جایگزین برای برجام و توافق با غرب باشد. فعال شدن سیاست منطقه‌ای ایران در زمان دولت سیزدهم، پیوستن ایران به اجلاس شانگهای و اجرایی شدن قرارداد 25 ‌ساله بین تهران و پکن و همچنین قرارداد 20 ‌ساله همکاری‌های اقتصادی با مسکو، نشان می‌دهد ایران دیگر تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد مذاکره با غرب نگذاشته و تلاش دارد بدون مذاکره با آمریکا، تحریم‌ها را ناکارآمد کند.  این مساله باعث ایجاد نگرانی در داخل آمریکا نیز شده ‌است؛ بدین‌ترتیب ایران می‌تواند با افزایش میزان فروش نفت خود و همچنین رابطه اقتصادی با روسیه، چین و دیگر کشورهای جهان، به سمت بی‌اثر کردن تحریم‌ها رود و در عین ‌حال برنامه هسته‌ای خود را نیز ادامه دهد و درباره آن به آمریکا پاسخگویی نداشته باشد. نکته جالب‌ توجه در این باره این است که آمریکایی‌ها خود می‌دانند که در حقیقت هیچ راهی جز گفت‌وگو با ایران وجود ندارد و رسانه‌های آمریکایی نیز بارها اعلام کرده‌اند که برخلاف تبلیغات سیاسی صورت‌گرفته، آمریکا و رژیم صهیونیستی هیچ نقشه‌ دوم یا «پلن بی»‌ای برای مقابله با ایران ندارند.    * دموکرات‌ها و مسأله دموکراسی در جهان ماجرای انتخابات سال 2020 آمریکا و اتهاماتی که این روزها هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه علیه یکدیگر مطرح می‌کنند تا فرآیند رای‌گیری در این کشور را همراه با تقلب و فساد نشان دهند، باعث شده‌ صحبت‌های آمریکا درباره ترویج دموکراسی در جهان دیگر چندان خریداری نداشته باشد. گرچه بایدن با پی بردن به این مساله تلاش داشت با برگزاری یک اجلاس بزرگ جهانی درباره دموکراسی، دوباره آمریکا را به صحنه جهانی در این باره بازگرداند اما نتیجه برگزاری این کنفرانس و خط‌کشی‌های سیاسی در دعوت از رهبران دنیا به این کنفرانس نشان داد دولت بایدن در این باره هم نمی‌تواند موفقیتی داشته باشد و در عین ‌حال نمی‌تواند بر مشکلات داخل آمریکا نیز با این اجلاس‌ها و کنفرانس‌ها، سرپوش بگذارد. تعدادی از مشاوران بایدن در همان زمان نیز به او تاکید کرده بودند که با توجه به مشکلات پیش‌آمده برای دموکراسی آمریکا و بویژه حوادث مرتبط با حمله معترضان به نتایج انتخابات به ساختمان کنگره که هنوز مباحث آن در واشنگتن بسیار داغ است، بهتر است اجلاس دموکراسی توسط دولت او برگزار نشود. با این ‌حال بایدن این اجلاس را برگزار کرد و نتوانست به هدف خود که ایجاد فضاسازی رسانه‌ای در این باره بود دست یابد. عدم دعوت از کشورهایی مانند چین، روسیه یا حتی کشورهایی که دارای دموکراسی هستند و دعوت از کشورهایی مانند مصر که رئیس‌جمهورش با کودتا بر سر کار آمده است، نشان داد خط‌کشی‌های سیاسی در بحث دموکراسی نمی‌تواند بایدن را به نتایج دلخواه خود برساند و تنها یک رسوایی سیاسی دیگر برای دولت او به بار می‌آورد.    * مسأله فلسطین و اشغالگران صهیونیست یکی از مسائلی که نشان داد سیاست خارجی بایدن مانند سیاست داخلی‌اش بشدت ضعیف است، مساله مدیریت رژیم صهیونیستی در برخورد با فلسطینیان است. مسؤولان رژیم صهیونیستی این روزها بخوبی می‌دانند که آمریکا در مقابل شهرک‌سازی‌های غیرقانونی آنها و همچنین حمله به مسلمانان ساکن سرزمین‌های اشغالی، حتی یک انتقاد کوچک هم از آنها نمی‌کند. این مساله باعث شده‌ است درگیری‌ها در داخل سرزمین‌های اشغالی افزایش یابد و رژیم صهیونیستی در عین‌ حال برای انجام عملیات‌های خارج از مرزهای خود جدی‌تر شود. درعین‌حال گرچه ترامپ تلاش کرد با نزدیک کردن کشورهای عرب منطقه و رژیم صهیونیستی راهی برای عادی‌سازی روابط و قدرتمندتر شدن این رژیم بیابد، دولت بایدن حتی این را هم ادامه نمی‌دهد. این مسائل باعث شده ‌است تحلیلگران بر این عقیده باشند که مساله فلسطین به مساله‌ای کم‌اهمیت برای دولت بایدن تبدیل ‌شده و او تلاش دارد هیچ درگیری‌ای با رژیم صهیونیستی نداشته باشد، زیرا می‌داند این کار می‌تواند سرنوشت او و دموکرات‌ها در انتخاب 20۲۲ و ۲۰24را بشدت تغییر دهد.    * دولتی ضعیف در آمریکا؛ ضعیف‌تر در خارج از آمریکا  مروری بر فعالیت‌ها و سیاست‌های بایدن و دولتش در عرصه سیاست خارجی، نشان می‌دهد همان‌طور که دولت بایدن یکی از ضعیف‌ترین دولت‌ها در عرصه سیاست داخلی آمریکاست، در عرصه سیاست خارجی نیز حرفی برای گفتن ندارد. او به‌ غیر از ورود غیرضروری و تهاجمی به بحران‌های حوزه چین و روسیه، در بحران‌های اصلی جهانی که با مرگ مردم سر و کار دارد بشدت انفعالی عمل می‌کند و نمی‌تواند راه‌حلی برای دنیا داشته باشد. بحران‌هایی نظیر یمن، کودتا در سومالی یا بحران قحطی و گرسنگی در افغانستان از جمله این بحران‌های قابل توجه هستند. این در شرایطی است که شعار اصلی بایدن مبنی بر بازگرداندن آمریکا به عرصه سیاست جهانی و مدیریت جهان است. این عملکرد و هشدار درباره نتایج آن را می‌توان بخوبی در رسانه‌های آمریکایی مشاهده کرد؛ آنها چند هفته‌ای است که درباره نوع برخورد و بایدن با مسائل جهانی هشدار می‌دهند و باید دید آیا در چند سال آینده دولت دموکرات می‌تواند تغییری در این زمینه ایجاد کند؟