پایان کابوس در قلعه زنبور

خزیده بودند زیر کرسی‌ای که لابلای مخروبه‌ها پیدا کرده بودند. سرما استخوان می‌ترکاند. برف، سفیدی یکدستی در وجب‌به‌وجب روستای متروکه «قلعه‌زنبور» به‌هم زده بود. دو مرد خانواده که زور و بازوی قوی‌تری داشتند تیرک‌های چوبی را از سقف خانه‌های ویرانه جدا کرده و به اتاق یکی از همین خانه‌های ترک‌شده آوردند برای گرم کردن کرسی؛ تنها چوب خشکی که در همه روستا می‌شد پیدا کرد.

دو روز می‌شد که در این روستا، تک‌وتنها گیر افتاده بودند و هیچ‌کس از آنها خبر نداشت. برق دکل مخابراتی قطع شده و حتی امکان استفاده از تلفن‌های اضطراری هم وجود نداشت. ذخیره غذایی‌ای که به همراه داشتند خیلی زود به پایان رسید.

روزی که تصمیم گرفتند برخلاف کوچ هرساله، در مناطق کوهستانی چادگان بمانند و امسال زمستان را در همین منطقه سپری کنند، فکرش را هم نمی‌کردند که بارش برف‌وباران و سرمای هوا اینطور غافلگیرشان کند.



روز دوم حبس شدنشان در روستای متروکه بود که جوان خانواده، پیرمردی که حال‌خوشی نداشت را روی قاطری سوار کرد تا با خود به روستایی در 3 کیلومتری قلعه‌زنبور ببرد؛ در حالی که می‌دانست شانس چندانی برای سالم به مقصد رسیدن نداشتند.

همان روز بود که ماموران مخابرات برای تعمیر و راه‌انداختن دوباره دکل مخابرات، به این منطقه آمدند. با برقرار شدن ارتباط مخابراتی، خبر گرفتاری 7 نفر از عشایر چادگان در روستای قلعه‌زنبور به هلال‌احمر چادگان رسید و تیم‌های امدادی عازم کمک‌رسانی به این دو خانواده شدند.

«هادی لطفی» مسئول عملیات هلال‌احمر چادگان می‌گوید: «روستای ییلاقی قلعه‌زنبور با آغاز فصل سرما خالی از سکنه می‌شود. عشایر کپرنشین این منطقه هم هرسال به سمت خوزستان روانه می‌شوند و کسی در این منطقه نمی‌ماند، اما این دو خانواده عشایر تصمیم گرفته بودند امسال زمستان را در چادگان بمانند و کوچ نکنند.

یکی از مردان این خانواده می‌گفت پولی نداشتند که برای اجاره‌خانه در خوزستان پرداخت کنند و به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتند در خانه‌های متروکه قلعه‌زنبور، زمستان امسال را سر کنند.»

 

ارسال اقلام امدادی با اعمال‌شاقه

انتظار سوزوسرمای زیاد را نداشتند. تصور می‌کردند امسال هم مثل سال‌های قبل که زمستان کم‌بارشی را پشت‌سرگذاشته بودند، خبر چندانی از برف‌ویخبندان نخواهد بود. برای همین تصمیم گرفتند بمانند و به کسی هم از این تصمیم اطلاعی نداده بودند.

لطفی می‌گوید: «موادغذایی‌شان ته کشیده بود و برای گرم شدن از تیرهای چوبی سقف خانه‌های متروکه استفاده کرده بودند که اگر همین چوب‌ها هم نبودند احتمالا یخ می‌زدند. بلافاصله بعد از گزارش حادثه، تیم امدادی به سمت محل حادثه اعزام شد.

از جایی به بعد، جاده آسفالتی در کار نبود و باید از مسیر مالرویی که برف سنگینی در آن باریده بود خودمان را به روستا می‌رساندیم. راهداری و خودروهای کمک‌دار ارتش هم به کمک‌مان آمدند. وقتی به محل گرفتارشدن این افراد رسیدیم، دست‌هاوصورت‌مان یخ زده بود. شب شده بود و سوزسرما حتی با وجود لباس‌ها و تجهیزاتی که داشتیم هم شلاق‌مان می‌زد.»

شدت برف آنقدر در مناطق کوهستانی زیاد بود که بادروبه، برخی دره‌ها و پستی‌بلندی‌ها را با سطح زمین یکی کرده بود؛ همین موضوع تردد در این منطقه را بسیار خطرناک می‌کرد.

مسئول عملیات هلال‌احمر چادگان می‌گوید: «دام‌هایشان را به روشی قدیمی، به‌دلیل سرما در چاله‌هایی تونل مانند که در دل زمین می‌کنند، گذاشته بودند. شدت برف به‌قدری بود که سقف یکی از این «کنده»‌ها ریخته و 18 دام‌شان در جا تلف شده بود.

برای دیگر دام‌ها هم آذوقه‌ای نداشتند. برایشان مقداری لوازم اضطراری بردیم و کمی موادغذایی و خوراک دام. راهداری مسیر را برایشان باز کرده بود و به نهادهایی مثل راهداری، انتظامی و … خبر دادیم که تا پایان سرما حواس‌شان به این دو خانواده باشد که دوباره گرفتار نشوند.»

در انتظار بهار

بادروبه برف، دره و جاده را با هم همسطح کرده بود و در جاهایی از مسیر، هرچه برف را سونداژ می‌کردند تا از ارتفاع آن باخبر شوند، به زمین سفت نمی‌رسیدند. چندباری خودروهای راهداری و امداد در معرض سقوط به دره قرار گرفتند.

هنگام برگشت از عملیات بود که سه نفر از کارکنان مخابرات که برای تعمیر دکل آمده بودند را در راه دیدند. «حشمت‌الله مره‌ای» نجاتگر یکم هلال‌احمر چادگان می‌گوید: «کارکنان مخابرات هنگام برگشت به تاریکی خورده و مسیر خود را گم کرده بودند. با دیدن چراغ‌گردون خودروی هلال‌احمر، خودشان را به ما رساندند و آنها را به منطقه امنی رساندیم.»

منطقه پیش‌کوه و پشت‌کوه فریدون‌شهر و چادگان، بعد از سال‌ها بارش کم‌جان برف، امسال شاهد بارندگی شدیدی بودند که یخچال طبیعی این منطقه را دوباره زنده کرده و آب زاینده‌رود را تامین می‌کند.

 

با این‌حال امدادگران در سال‌های قبل هم تجربه‌هایی از عملیات برای نجات عشایر بازمانده از کوچ داشتند. مره‌ای می‌گوید: «سال‌های گذشته هم عشایری بودند که به‌دلایل مختلف از کوچ باز می‌ماندند یا دیرتر این منطقه را ترک می‌کردند و به مشکل می‌خوردند.

مثلا خانواده‌ای که به‌دلیل باردار بودن زن، منتظر بودند تا وضع‌حمل انجام شود و بعد به سمت خوزستان بروند، اما معمولا این افراد به راهداری، دهیاری‌ها، یا دیگر مسئولان روستاوبخش اطلاع می‌دادند که در منطقه مانده‌اند تا در صورت بد شدن شرایط جوی، به سراغ‌شان بروند، اما در این عملیات، هیچ‌یک از مسئولان محلی از ماندن این 7 نفر در منطقه خبر نداشتند.»

اعضای این دو خانواده به روستاهای اطراف، نزد اقوام‌شان رفته‌اند تا این دوماه باقی‌مانده از سال را طی کنند. دونفر از مردان هم در ییلاق پیش دام‌ها مانده‌اند و منتظر گرم شدن هوا و بازگشت دیگر کوچ‌روها هستند.

 

 

امداد در برف یک متری

سخت‌ترین چالشی که پیش روی امدادگران در این عملیات قرار داشت، دور از دسترس بودن روستا و مالرو بودن جاده بود؛ جاده‌ای خاکی و بسیار کم‌عرض که زیر خروارها برف گم شده و مسیر اصلی آن مشخص نبود.

«مجتبی بیات» رئیس جمعیت هلال‌احمر شهرستان چادگان می‌گوید: «به‌دلیل اینکه محل وقوع حادثه در دره‌های اطراف روستا بود؛ امکان دسترسی به این محل وجود نداشت. حتی خودروهای دو دیفرانسیل هم قادر به حرکت نبودند. بنابراین با انجام هماهنگی لازم از طرف بخشدار چناررود با عوامل راهداری، بولدوزر در محل حاضر و مشغول بازگشایی مسیر شد.»

به‌دلیل کولاک در اثر وزش بادشدید در روزهای گذشته و بارندگی‌های اخیر، ارتفاع برف در بعضی از مناطق چادگان به بیش از یک‌متر رسیده؛ موضوعی که باعث شد رسیدن به محل حادثه حدود ۴ ساعت طول بکشد.

بیات می‌گوید: «به‌دلیل  بارش برف و تخریب سقف محل نگهداری دام‌ها تعداد ۱۸ رأس گوسفند هم تلف شده بود. ولی حادثه‌دیدگان در یک اتاق کوچک، با یک کرسی هیزمی توانسته بودند دو روز را بدون آب‌وغذا تحمل کنند. پس از دسترسی به افرادگرفتار، اقلامی شامل موادغذایی، جیره‌غذایی خشک، نایلون، پتو، موکت و سایر اقلام موردنیاز به ایشان اهدا شد تا با بهبود شرایط بتوانند از محل موردنظر خارج شوند.»

گمشده‌های برفی