استراتژی آگاهی‌بخشی

یونس مولایی: طرح چندین باره موضوع «جهاد تبیین» از سوی رهبر حکیم انقلاب به عنوان رسالت جریان انقلابی در ماه‌های اخیر نشان از اهمیت مثال‌زدنی در این امر دارد. نگاهی به سیر مواضع رهبر انقلاب در 3 دهه گذشته البته بخوبی نشان از آن دارد که همزمان با فراگیری گفتمان توسعه و عبور جامعه از فضای پساانقلابی، ایشان نیز مباحث فرهنگی را به عنوان مهم‌ترین اولویت جامعه مطرح کردند. پرسش از اینکه جامعه‌ای که در دهه70 و با گذر از تجربه انقلاب اسلامی و دفاع‌مقدس بتدریج شاهد برجسته شدن ارزش‌های فردمحور و مرکزیت یافتن نگاه عرفی به امور دنیوی بود، به چه سمتی خواهد رفت، مهم‌ترین سوالی بود که در ذهن جامعه‌شناسان و تحلیلگران سیاسی طرح می‌شد. در چنین فضایی بولد کردن کلیدواژه‌هایی همچون «تهاجم فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «جنگ نرم» و... نمایانگر آن بود که در پس‌پرده تحولات سیاسی و اقتصادی، بافت اجتماعی ایران نیز دچار تحولاتی است که در الگو و سبک زندگی و بینش ‌شناختی نسل جدید خود را متبلور خواهد کرد. در این میان هر چند عمده بررسی‌ها و آسیب‌شناسی‌ها به تقلیل صورت‌مساله به چند مصداق ناهنجار محدود می‌شد اما بی‌شک محوری‌ترین عاملی که در تمام 3 دهه گذشته مورد هجمه و سرمایه‌گذاری جریانات ضدانقلاب بود، تاثیرگذاری بر قوه‌ شناختی جامعه ایران با نیت تجدیدنظر در اصول و مبانی دینی و ملی بوده است. تا جایی که می‌توان در عمده آثار رسانه‌ای تولید شده در شبکه‌های ماهواره‌ای، شاهد هجمه به اهرم‌های ملی و دینی، با نیت ملیت‌زدایی و دین‌زدایی از جامعه هدف بود.  با این اوصاف طرح مساله «جهاد تبیین» و توجه به جنگ روایت‌ها می‌تواند چه موضوعیتی داشته باشد؟ به عبارت دیگر، چرا رهبر انقلاب به جای تکرار و تاکید مجدد بر کلیدواژه‌هایی همچون «تهاجم فرهنگی»، «جنگ نرم» و... که عمدتا بار سلبی و دفاعی دارند، بر مقوله تبیین تاکید کرده‌اند؟ تاکید بر عنصر «روایت» به عنوان عامل بنیادین در ایجاد فهم مشترک جمعی درباره حوادث مختلف مهم‌ترین رکنی بود که رد آن را می‌توان در مواضع رهبر انقلاب یافت. در همین زمینه سخنرانی چندی پیش ایشان در دیدار مداحان اهل‌بیت نیز از این قاعده مستثنا نبود و با توجه به کارویژه هیئات مذهبی و منبر به عنوان قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین رسانه شیعه در طول تاریخ، بار دیگر این مهم مورد اشاره قرار گرفت. رهبر حکیم انقلاب در بخشی از بیانات‌شان با اشاره به شیوه جهاد ائمه اطهار فرمودند: «ائمه جهاد نظامی که نمی‌کردند؛ جز معدودی - فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن‌ مجتبی و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیه‌ ائمه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین». اینکه همین که بنده مکرر تکرار می‌کنم تبیین یا جهاد تبیین، -‌ تبیین کنید، روشنگری کنید - هیأت، محل جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکته‌‌ بسیار مهم استفاده می‌شود». معظم‌له پیش از این در جریان دیدار پرستاران در آذرماه نیز مساله «جهاد تبیین» را مورد تاکید قرار داده بودند. ایشان در تبیین رفتار خردمندانه و قدرت عقلانی حضرت زینب، به رفتار مدبرانه و سخنان شگفت‌انگیز آن بانوی بزرگ در مقابل حکام جابر و یاوه‌گویی همچون ابن‌زیاد و یزید اشاره کردند و گفتند: «آن اقتدار تاریخی، در مقابل مردم جای خود را به تبیین و سخنانی سرزنش‌بار می‌دهد که بعدها به یکی از عوامل قیام توابین در کوفه منجر می‌شود». رهبر معظم انقلاب «جهاد روایت و تبیین» را از دیگر ابعاد خردمندی و تدبیر عمیق حضرت زینب برشمردند و افزودند: آن حضرت با روایت حقیقی، تأثیرگذار و ماندگار کربلا، فرصت نداد روایت دشمن بر واقعیت غلبه کند. پیش از این در مهرماه سال جاری نیز رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مراسم عزاداری اربعین حسینی در دانشگاه تهران با مغتنم شمردن امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانه‌ای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات، «تبیین و بازگویی حقایق»، «استفاده از شیوه‌های اخلاقی»، «بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی» و «پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی» را اصول قطعی این جهاد خوانده بودند.   * روایت‌هایی که به انقلاب ختم شد یکی از کلیدی‌ترین پرسش‌های تاریخ معاصر ایران درباره زمان پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 است. غافلگیری جهانی از این انقلاب به عنوان یکی از موضوعات کلیدی تاریخ‌نگاران و جامعه‌شناسانی شناخته می‌شود که پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به عنوان موضوع پژوهش خود انتخاب کرده‌اند. هر چند در این زمینه هر کس به ظن خود به جوابی رسیده است اما می‌توان اشتراک نظر جدی در صورت‌مساله ناگهانی بودن انقلاب پیدا کرد.  افزایش قیمت نفت در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 در کنار ثبات نسبی اقتصاد کشور (جز برهه‌ای در سال 56) و بالا گرفتن نزاع میان گروه‌های مبارز با نظام شاهنشاهی بسیاری را به این برآورد رسانده بود که حداقل در کوتاه‌مدت امکان شکل‌گیری اعتراضات خیابانی و در نهایت سرنگونی حکومت به وسیله مردم وجود ندارد. عبارت مشهور رئیس‌جمهور وقت آمریکا که یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را «جزیره ثبات» خوانده بود یکی از شاهد مثال‌هایی است که در این زمینه مورد اشاره قرار می‌گیرد. با این حال آنچه رخ داد با آنچه گمان ‌زده می‌شد تفاوتی محسوس داشت و پیدا کردن علت این رخداد تبدیل به یکی از موضوعات مورد مطالعه جامعه‌شناسان شد.  در این زمینه یکی از پاسخ‌ها همواره به تاثیر روایتی که نیروهای انقلابی در جامعه تثبیت کرده بودند برمی‌گشت، به گونه‌ای که روایت نیروهای فکری انقلابی چه از روحانیت و چه از جریانات دانشگاهی، آگاهی تاریخی جامعه را به سطحی رسانده بود که تحمل وضع موجود را برخلاف رسالت انسانی و اجتماعی خود می‌یافت. به عبارت دیگر، بعد هویتی انقلاب اسلامی نسبت به سایر متغیرهای اقتصادی و اجتماعی برجسته‌تر شده بود، از همین رو برخلاف انقلاب‌های قرن بیستم که جملگی حول مسائل اقتصادی شکل می‌گرفتند، بیشترین جنبه‌ای که به انقلاب مردمی ایران جهت می‌داد مساله هویت بود.  مضاف بر غافلگیری از انقلاب، یکی دیگر از مسائلی که باعث تعجب ناظران انقلاب بود، نیروی اصلی در جلوداری این اعتراضات بود. به گونه‌ای که بر حسب اسناد موجود، دستگاه‌های امنیتی رژیم پهلوی نیز کمتر احتمال می‌دادند که جریانات دینی جلودار اعتراضات احتمالی باشند و بیشترین اهتمام خود را بر سرکوب و نابودسازی جریانات چپ و گروهک‌های مسلح معطوف کرده بودند. مهم‌ترین علت این امر هم آن بود که پس از اعتراضات 15 خرداد 1342 نمود بیرونی اعتراضات جریانات دینی در نسبت با گروه‌های چپ و مادی‌گرا کمتر بود. با این حال آنچه در پشت پرده اتفاق می‌افتاد برخلاف نمودهای بیرونی بود. به گونه‌ای که فعالیت‌های فرهنگی جریانات دینی و روایتی که برای جامعه ارائه می‌دادند بیشترین شمولیت را در میان گروه‌ها و طبقات مختلف داشت و بیش از هر چیز بر ادراک و شناخت جامعه معطوف بود، از همین رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جابه‌جایی ارکان قدرت، باز هم برخلاف پیش‌بینی جریانات غیردینی، مردم بیشترین همراهی را از خود با روایت جریانات دینی نشان دادند.  تجربه گرانقدر انقلاب به عنوان مهم‌ترین حرکت جمعی مردم ایران در قرن حاضر، نمودی از توفیق «روایت درست» و «روایتگری صحیح» در شکل دادن به یک حرکت رو به جلو است. از همین رو جریانات دینی بی‌آنکه به سمت حرکت‌های رادیکال مسلحانه که هژمونی حاکم بر رفتارهای وقت به حساب می‌آمد بروند، زمینه‌ساز یک بسیج عمومی برای پیروزی انقلاب اسلامی شدند.  با این حال به سختی می‌توان پذیرفت که با گذشت بیش از 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، ایدئولوگ‌هایی در سطح علمی و فن روایی نسل اول انقلاب پیدا کرد. شاخص ماندن چهره‌هایی همچون شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح و مرحوم آیت‌الله طالقانی و دکتر علی شریعتی در ارتباط‌گیری با جامعه و تولید ادبیاتی در بستر نیازهای زمانه گواهی بر این حقیقت است که جریان دینی و انقلابی در عرصه روایتگری و ارتباط‌گیری با جامعه اگر دچار پسرفت نشده باشد، حداقل در فضایی راکد باقی مانده است.    * موسم تجدیدنظر! چنانکه اشاره شد فرهنگ را می‌توان مرکز ثقل منظومه مطالبات رهبر انقلاب در 3 دهه گذشته دانست؛ مطالبه‌ای که البته با گذر زمان در قالب مفاهیم و کلیدواژه‌هایی جدید تعریف شد، تا آنجا که ایشان در سال 96 با اعلام نارضایتی از نتایج فعالیت بسیاری از نهادهای فرهنگی، فرمان «آتش به اختیار» را با نیت تقویت فعالیت‌های خودجوش صادر کردند.  الکن بودن زبان روایتگری بسیاری از نهادهای رسمی در عرصه فرهنگ و رسانه و فقدان نگاه جامع و تاریخی به زمان و زمانه باعث شده تا فرهنگ به عنوان نقطه قوت و مبدا جرقه خوردن انقلاب اسلامی، تبدیل به یک نقطه آسیب‌پذیری جریان انقلاب شود.  تجدیدنظر در بسیاری از اصول و سنن تثبیت‌شده می‌تواند گام ابتدایی برای پیشبرد صحیح مطالبه «جهاد تبیین» به عنوان رسالت امروز جریان انقلابی باشد.  پیگیری «جهاد تبیین» و ادراک‌سازی مسیر حق و حقیقت نیازمند رشد روایتگری در جریان انقلابی است. با این حال نگاه به این امر نباید به سطح یک نگاه تکنیکی تقلیل یابد.  اشاره به تاثیر تعیین‌کننده روایت جریانات مذهبی در پیروزی انقلاب اسلامی بخوبی این واقعیت را هویدا کرد که برقرار کردن نسبت صحیح میان روایت تبیین‌شده و هویت اقشار مختلف جامعه چگونه می‌تواند به یک حرکت جمعی و رو به جلو کمک برساند. از این رو «جهاد تبیین» به عنوان رسالت جریان انقلابی تنها نباید به تکرار رویه تجربه‌شده پاسخگویی به شبهات منتهی شود.  شناخت مخاطب و ارتباط‌گیری صحیح با جامعه پیش‌زمینه حرکت رو به جلوی جریان انقلاب در این زمینه خواهد بود. تغییر و تطور دائم فرمت رسانه به عنوان ابزار محوری در انتقال پیام باعث شده تا بیشترین توجهات به روند این تغییرات معطوف شود، با این حال باید پذیرفت سرعت تغییر و بسط دامنه تاثیرگذاری رسانه‌های نوین پس از این نیز با سرعتی بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد اما آنچه در نهایت واجد اهمیت است نگاه اجتماعی و تاریخی صحیح نسبت به شرایط هر زمان و لزوم تبیین صحیح آن در پوشش رسانه‌های مختلف و ابزارهای ارتباطی جدید است. در این میان برای نمونه قدیمی‌ترین و موثرترین رسانه شیعه در طول تاریخ را می‌توان اجتماعات مذهبی و آیین‌های عزاداری دانست، تا آنجا که منبر و خطابه تبدیل به بخش جدایی‌ناپذیری از مسیر فعالیت‌های شیعیان شده است. تذکرات صریح رهبر انقلاب در دیدار با مادحین اهل‌بیت(ع) برای پیگیری «جهاد تبیین» واجد اهمیتی انکارناپذیر است. نفوذ حداکثری پایگاه‌های دینی در میان اقشار مختلف مردم و ظرفیت اجماع‌سازی این پایگاه‌ها که همواره در طول تاریخ کشورمان تعیین‌کننده بوده‌اند، از جمله واقعیت‌هایی است که باید نسبت به آن آگاهی داشت. تذکر چند سال پیش رهبر انقلاب نسبت به این انحراف و بدعت نظری را که هیات را با کارویژه غیراجتماعی و سکولار تعریف می‌کرد از این منظر می‌توان فهم کرد. تعهد منبر به عنوان اصیل‌ترین رسانه شیعه در طول تاریخ به آگاهی‌بخشی رسالت روحانیت را بیش از هر زمان دیگری در مواجهه با مشکلات جامعه و ارائه راهکار برای تغییر شرایط نمایان می‌سازد. در این زمینه نمی‌توان از این واقعیت چشم‌پوشی کرد که در سال‌های گذشته برخی جریانات به بهانه نوآوری در این زمینه از ماهیت اصیل منبر فاصله گرفته‌اند. توجه توأمان به فرم و محتوای دینی اصیل در کنار یکدیگر نکته‌ای است که به ثمربخشی منبر کمک می‌کند و هیچ‌کدام از این ۲ عنصر را نمی‌توان به بهانه دیگری قربانی کرد.  یقینا تاکید بر بهره‌گیری حداکثری از این رسانه اصیل به معنای نادیده گرفتن سایر ظرفیت‌ها و بسترهای ارتباط‌گیری نیست اما شناخت و بهره‌گیری صحیح از تاثیرگذاری هیئات مذهبی را می‌توان به عنوان نمونه‌ای حیاتی مورد تاکید قرار داد.    * تاریخ، حلقه وصل روایت‌ها بازگشت به سنت صحیح روایت در جریان مبارزات پیشاانقلابی جریانات دینی بیش از هر چیز نیازمند ادراک‌سازی تاریخی برای مردمی است که نسبت به گذشته خود وابستگی و نسبت به آینده خود رسالت دارند. به عبارت ساده‌تر هر قدر جریان تحریف تلاش می‌کند تا با ضدیت‌سازی میان مردم و گذشته تاریخی‌شان مانع انجام رسالت تاریخی مردم شود، «جهاد تبیین» باید به سوی مستحکم کردن پیوند این دو شق حرکت کند.  ملتی که نسبت به تاریخ خود آگاهی نداشته باشد تمایلی برای پیوستن به حرکات جمعی ندارد، از همین رو ملت‌های فاقد تاریخ نیز به طرق مختلفی تلاش می‌کنند تا با تاریخ‌سازی و شکل دادن به عناصری که مقوم عنصر هویتی‌شان باشد به مسیر آینده خود جهت بخشند. در این زمینه نمی‌توان از غفلت و کم‌کاری نهادهای فرهنگی و دانشگاهی در گسست ایجاد شده چشم‌پوشی کرد.    *** مفاهیم را قربانی سطحی‌نگری نکنیم هادی قائم‌مقامی: یکی از مواجهه‌های ناپسند با مفاهیم اصلی و اساسی مطروحه از سوی رهبر انقلاب، مواجهه‌هایی است که بدون بررسی دقیق عنوان مطرح‌شده، مدام به تکرار آن پرداخته شود. به عنوان مثال یکی از این کلیدواژه‌ها «نفوذ» بود که برخورد عمیقی درباره آن صورت نگرفت و با آن مواجهه سطحی شد. این مساله حتی مورد انتقاد رهبر انقلاب نیز قرار گرفت تا جایی که ایشان در سخنرانی‌شان در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج در آذرماه 94 گفتند: «اسم نفوذ را بدون محتوای لازم مطرح نکنند». ایشان در بیاناتی پیرامون مساله نفوذ فرمودند: نفوذ خیلی مساله مهمی است. نفوذ که ما می‌گوییم، حالا بعضی‌ها واکنش نشان می‌دهند؛ آقا! مساله نفوذ جناحی شد، استفاده جناحی کردند؛ من به این حرف‌ها کاری ندارم. خب، استفاده جناحی نکنند، بحث بیهوده درباره نفوذ نکنند، اسم نفوذ را بدون محتوای لازم مطرح نکنند؛ اینها را ما کاری نداریم ولی هر حرفی زده می‌شود، هر کار جدی [می‌شود]، از اصل واقعیت نفوذ غفلت نشود». با ارجاع به این بیان رهبر انقلاب می‌توان این نتیجه را گرفت که هر گونه مواجهه سطحی و «بدون محتوای لازم» با کلیدواژه‌‌های مهم، بیش از آنکه موجب ترویج و تبلیغ آنها شود، می‌تواند منجر به دستمالی شدن و تکراری شدن این مضامین شود. برای این گزاره مثال‌های متعددی وجود دارد. از مفاهیمی مانند تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و جنگ نرم گرفته تا مفاهیم بلندی مانند بصیرت، اقتصاد مقاومتی، استکبارستیزی، آتش به اختیار و... که تکرار آنها بدون توجه به محتوا، آنها را در افکار عمومی تقلیل داده است.  یکی از تخصص‌هایی که برخی دارند این است که واژه‌ها و تعابیر را خراب کنند. به قول رهبر انقلاب «اسم را بدون محتوا مطرح می‌کنند». به عنوان مثال «مبارزه با استکبار» هم یکی از این تعابیر است که رسانه‌ها و افراد نه‌تنها حقش را ادا نکرده‌اند که خرابش هم کرده‌‌اند. استکبار، استفعال از «کبر» است. کبر یعنی تفرعن، تبختر و خودبزرگ‌بینی و این بد است، هر کس هم این روحیات را داشته باشد مستکبر است. فطرت انسانی اساسا نمی‌تواند حس مثبتی به این پدیده داشته باشد. حال آنکه استکبار را اگر درست تعریف کنیم همه طرفدار مبارزه با استکبار می‌شوند، جز خود استکبار. به تازگی تعبیری کلیدی از سوی رهبر انقلاب طرح شده است که از جهات متعدد دارای اهمیت است؛ «جهاد تبیین». کلیدواژه‌ای که رهبر انقلاب خودشان نکات متعددی را در تشریح آن ایراد فرمودند و البته می‌توان ساعت‌ها پیرامون آن صحبت کرد و ابعاد آن را بررسی کرد.  در کنار تبیین این مساله البته یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها همین گزاره‌هایی است که در بالا طرح شد؛ اینکه مواجهه با این کلیدواژه مهم نیز مانند سایر موضوعات نباشد. لازمه این ماجرا داشتن عقبه اندیشه‌ای، عقیدتی و نیز انقلابی برای طرح مفهوم «جهاد تبیین» است، چرا که در غیر این صورت این نگرانی وجود دارد که این مفهوم حتی در میان نخبگان نیز مورد بررسی عمیق قرار نگیرد. محور «جهاد تبیین»، بررسی این موضوع با استفاده از اندیشمندان و چهره‌هایی است که انگیزه‌های دینی، عقیدتی و تبیینی دارند. بی‌تعارف، با دغدغه‌های پروژه‌ای و نگاه مادی نمی‌توان وارد این معرکه شد. یکی از گزاره‌هایی که می‌توان در اهمیت این ماجرا مورد اشاره قرار داد، توجه به مثال «جنگ نرم» است. در ماجرای جنگ نرم، وجه نرم‌افزاری بیشتر مورد توجه قرار گرفت و بخش اول این قصه یعنی قرار گرفتن در یک «جنگ» تمام‌عیار مورد بی‌توجهی قرار گرفت. ساده‌انگاری در ماجرای جنگ نرم نتیجه عدم توجه به این مساله بود. اینکه اهمیت «جنگ» بیشتر از «نوع جنگ» است. در جهاد تبیین نیز باید به این مساله توجه شود که پیشوند کلمه «تبیین»، «جهاد» است. روحیه جهادی نمی‌تواند با برخی انگاره‌ها در مساله تبیین، مانند نگاه پروژه‌ای به این مهم همخوانی داشته باشد. نکته‌ای که در بیانات رهبر انقلاب در جمع فعالان عرصه تولید درباره عبارت جهاد مطرح شد از این منظر قابل توصیف است. ایشان در دیدار 10 بهمن 1400 با فعالان عرصه تولید درباره مفهوم «جهاد» خاطرنشان کردند: «تولید امروز جهاد است. چرا؟ برای خاطر اینکه جهاد عبارت است از آن تلاشی که در مقابل دشمن باشد. هر تلاشی جهاد نیست. با این تاکید اهمیت جهاد در قرار گرفتن در مقابل دشمن است». آیا زمانی که روبه‌روی دشمن قرار گرفته‌ایم می‌توان به امر دیگری جز مقابله با دشمن فکر کرد و خود و جریان‌های خودی را مشغول امور مادی و دنیوی نمود؟ و یا با سرگرم کردن ایشان به مسائل داخلی از دشمن اصلی غفلت کرد!؟ طبیعی است که خیر. ولی در عرصه عمل چگونه باید به این مهم جنبه عینی بخشید. ضمن اینکه بر اساس آنچه گفته شد باید مراقب بود تکرار یک مفهوم به تقلیل معنای آن منجر نشود، باید با اخلاص وارد این حوزه شد. اخلاص لازمه جهاد و تخصص لازمه تبیین است. به نظر می رسد توجه توأمان به این ۲ گزاره اساس جهاد تبیین است.