تنها راه نجات اصلاح است

رامین نخستین انصاری‪-‬ در طول ۱۶ سال گذشته، تاکنون، برنامه ای شفاف برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در جامعه دیده نشده است تا سطح یاس و ناامیدی و بی‌اعتمادی ملت به دولت و... کاهش بیابد. سیاستگذاران چگونه باید بفهمند که برنامه‌ها یشان کار نمی‌کنند؟ استفاده سیستماتیک از ارزیابی علمی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و... می‌تواند مشکلات را برطرف کند. با وجود درک فزاینده از نیاز - و استفاده از - «ارزیابی»، تاکنون یک چارچوب و میثاق توافق شده از جانب جامعه سیاسی تشخیص و مشخص نشده است. چرا چارچوبی از عناصر اساسی «ارزیابی» برنامه‌ها خلاصه و سازماندهی برای قابل اجرا شدن در سیاستگذاری‌های کلان در کشور دیده نمی‌شود. منظور از ارزیابی، بررسی سیستماتیک شایستگی مدیران و چرایی انسداد در حوزه‌های مختلف جامعه است. ارزیابی عملکرد دولت‌ها در طول دو دهه گذشته به طور چشمگیری نادیده گرفته شده است. جمع‌آوری بازخورد مورد نیاز برای بهبود و پاسخگو بودن برای اثربخشی برنامه‌های دولت امری ضروری بشمار می‌رود. همچنین مهم است که به یاد داشته باشید که ارزیابی برای کسانی که برای بهبود وضعیت جامعه تلاش می‌کنند، امری حیاتی است. امروز دولت باید توضیح دهد که چه برنامه ای دارد و در تلاش انجام چه کاری است و چگونه می‌خواهد مملکت را از شرایط تلخ و ناگوار خارج کند. توضیحات همچنین مولفه‌ها و عناصر اصلی برنامه، توانایی آن در ایجاد تغییرات، مرحله توسعه آن، و نحوه تناسب برنامه با جامعه و روابط بین‌الملل را باید برای ملت مشخص کند. اعلام نظر مثبت ملت، نتایج مورد نظر برنامه‌های دولت هستند. آنچه را که برنامه باید انجام دهد تا موفق تلقی شود، فقط با رضایت کامل مردم بدست می‌آید. با توجه به شرایط نامناسب منابع و پول و... و تحریم‌هایی که مردم و اقتصاد کشور را گرفتار کرده است و آنچه که دولت می‌خواهد انجام دهد، سازگاری دارد؟ باید پذیرفت مردم بخش مهمی از فرایند ارزیابی عملکرد دولت هستند وملت باید اطمینان داشته باشند که با توجه به واقعیات حاکم بر کشور برنامه‌های دولت واقعا و بدون شعار پیش خواهد رفت؟ برنامه‌های دولت برای توسعه و بهبود زندگی مردم سه مرحله شناخته شده دارد: برنامه ریزی درست، اجرا و اثرات جانبی. هدف از ارزیابی، اصلاح
هر چه بیشتر برنامه‌های حاکمیت است. در مرحله اجرا، فعالیت‌های برنامه‌ای دولت باید بر این امر مهم استوار باشد که اجرای برنامه‌ها در دنیای واقعی مردم منجر به چه رویدادهایی می‌شود. درک تاریخ، جغرافیا، سیاست، و شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران و منطقه و جهان و همچنین آنچه دولت‌های قبل دیگر انجام داده‌اند، یک ارزیابی واقع بینانه و پاسخگو به طیف وسیعی از تاثیرات بالقوه بر اجرای برنامه ضروری است. به عنوان مثال، برنامه‌ای برای بهبود مسکن در پایتخت ممکن است یک موفقیت فوق العاده باشد، اما در یک شهر کوچک با شکست روبرو شود. ایجاد یک مدل منطقی که در دنیا امتحان خود را به خوبی پس داده است به دولت اجازه می‌دهد تا جهت برنامه را بهبود بخشند و بر آن تمرکز کنند. حقایق باید برای درک اهمیت عملی آن‌ها تفسیر شوند. به عنوان مثال، گفتن اینکه میلیون‌ها نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند، نباید به شکل متفاوت آن هم از جانب مسئولان تفسیر شود. وقتی گرانی و تورم زندگی مردم را به نقطه جوش رسانده و کسب و کار مردم با مشکل روبرو شده است، نباید مدیران ارشد کشور به دوربین تلویزیون مستقیم نگاه کنند و بگویند اوضاع در جامعه در حال بهتر شدن است. برای ایران یک راه منطقی برای خروج از بحران وجود دارد: اصلاح‌طلبی. برای ایران تنها راه نجات اصلاح است. رفرم و اصلاح مستلزم توافق نخبگان قدرتمند کشور برای شروع فصل جدیدی است که به تدریج توانایی انجام تجارت و اقتصاد بدون فساد و مطالبات مردم را پاسخ و توسعه دهند. در طول تاریخ کشور ما از جریانات فکری رادیکال بسیار ضربه خورده است و در سال ۱۳۷۲ فقط رویکرد بخشی از اصلاح‌طلبان رادیکال شکست خورد ولی اصلاح‌طلبی همچنان گزینه اصلی مردم ایران است. اصلاح‌طلبی محدود به یک روش و رویکرد نیست، تندروهای اصلاح‌طلب تلاش کردند از کوتاه‌ترین راه وسریع به اهداف اصلاح‌طلبی برسند ولی در نهایت کار اصلاحات را خراب کردند. رادیکال‌ها شکست خوردند ولی رفرمیسم همچنان زنده است. همه باید متقاعد شوند که حفظ قدرت مشروط فقط با اصلاحات گام به گام امکان پذیراست. اجزای رویکرد اصلاحات در ایران وجود دارد. با این حال، این یک دلیل است که در انتظار قهرمان نباید بود. مردم باید مشق دموکراسی را بارها و بارها بنویسند. دولت هشت‌ساله اصلاحات پایان اصلاح‌طلبی نیست. پتانسیل اصلاحات به دلیل وجود جریان قدرتمند روشنفکری در جامعه و زنان تحول خواه می‌تواند یک چشم‌انداز واحد و روشن را به معرض نمایش بگذارد.