تبعات آزادی موصل


آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: خبرهای خوبی از عراق در جبهه مبارزه با داعش به گوش می‌رسد. منابع متعدد خبری به نقل از یک منبع در استان نینوا اعلام کرده‌اند که داعش به شکست خود در موصل اعتراف کرده و شهر تلعفر را به عنوان مرکز موقت فرماندهی خود معرفی کرده است. در همین زمینه شبکه تلویزیونی سومریه نیوز عراق، به نقل از یک منبع محلی در استان نینوا که خواست نامش فاش نشود،اعلام کرد، گروه تروریستی داعش به شکلی غافلگیرانه به شکست خود در موصل اعتراف کرده است، به گفته منبع مذکور این اعتراف در جریان سخنرانی یکی از فرماندهان برجسته این گروه تروریستی ملقب به ابوالبراء الموصلی در شهر تلعفر صورت گرفته است.
این اعتراف در حالی انجام می‌شود که این گروه تروریستی بارها سقوط موصل به دست نیروهای امنیتی مشترک عراق را تکذیب کرده و با انتشار فایل‌هایی ویدئویی تلاش داشت اینگونه نشان دهد که هنوز نیروهایش در اطراف مسجد النوری حضور دارند. الموصلی که به عنوان معاون فرماندار تلعفر در گروه تروریستی داعش فعالیت دارد، در سخنرانی کوتاهی شکست این گروه تروریستی در موصل را به دلیل حمله و عقب‌گرد در عملیات دانست و تلعفر را به عنوان مرکز موقت فرماندهی این گروه تروریستی معرفی کرد.
اخبار دیگر اما حکایت از آن دارد که یکی از چهره‌های بسیار نزدیک به ابوبکر بغدادی، رهبر داعش ملقب به ابو قتیبه در خطبه‌های نماز جمعه در یکی دیگر از مساجد شهر تلعفر در میان ده‌ها نمازگزار که اکثرا از اعضای این گروه تروریستی بودند، زمانی که نام البغدادی را به زبان آورد، ناگهان به گریه افتاد و پس از چند دقیقه سکوت چند آیه از قرآن را خواند و سپس چند کلمه به زبان آورد که احتمال صحت خبر هلاکت البغدادی را بیشتر می‌کند.
بنا بر این خبر و ‌ سخنرانی ابوقتیبه که از جایگاه بالایی در تشکیلات داعش برخوردار است، شاید نشانه‌ای برای اعلام خبر کشته شدن البغدادی باشد هر چند که ابوقتیبه اشاره مستقیمی به سرنوشت البغدادی نکرده اما همه شواهد و قرائن حکایت از هلاکت البغدادی دارد.


همچنین اخباری دیگر حاکی است عبد الغنی الاسدی، فرمانده دستگاه مبارزه با تروریسم عراق با اشاره به ادامه پیشروی‌های نیروهای عراقی به سمت مناطقی که هنوز در موصل در کنترل داعش هستند، مدعی است این نیروها در عملیات آزادسازی مسجد النوری بیش از 600 داعشی را از پای درآورده‌اند. الاسدی این را نیز اضافه کرده که داعشی‌ها در بخش قدیمی موصل به شدت مقاومت می‌کردند اما در نهایت نتوانستند مانع از پیشروی نیروهای عراقی شوند.
موصل که به نوعی پایتخت نیروهای داعش محسوب می‌شد اینک سقوط کرده و مسجدی که برای نخستین بار البغدادی از آن به عنوان مکانی برای اعلام خلافت استفاده کرد، اینک به عنوان آخرین سنگر به تسخیر درآمده، بسیاری از تحلیلگران را متوجه فعل و انفعالات سیاسی ـ نظامی در این منطقه مهم جغرافیایی کرده که در مناسبات داعش نقشی اساسی بر عهده داشت.
با این پیش زمینه که موصل از چنگ داعش خلاص شده و این ذهنیت که در هر صورت آزادی موصل نقشی مهم در آینده تروریست‌های داعشی دارد، با مهدی مطهرنیا کارشناس و تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفتگو نشستیم.

همه شواهد و قرائن و اخبار موثق حکایت از آن دارد که موصل سقوط کرده است. نظر شما به عنوان یک کارشناس در رابطه با این پیروزی نیروهای عراقی و جبهه ائتلاف چیست؟
از هر زاویه که بنگریم موصل یک منطقه مهم جغرافیایی در مناسبات سیاسی داعش و دو کشور عراق و سوریه است. بالاخره ابوبکر البغدادی در
موصل اعلام خلافت می‌کند و رسما دولتی را پایه ریزی می‌کند که اگر استانداردهای یک حکومت را دارا نیست اما دارای قدرت و اثرگذاری‌هایی بوده که همه ذهنیت‌ها را به خود مشغول داشته است.
به آزادی موصل از دو سوی ماجرا باید نگریست بدان معنا که آزادی موصل برای نیروهای ائتلاف و ارتش عراق یک پیروزی درخشان و برای داعش یک شکست عمیق و ویران کننده است اما آزادی موصل به معنای پایان داعش در منطقه نیست. موصل یکی از مهم ترین مقرهای پشتیبانی و سازماندهی نیروهای داعش بوده و اینک از سیطره این نیروهای تروریسم مسلک خارج شده اما داعش یک تفکر است، تفکری ویرانگر که وابسته به ملیت و جغرافیا نیست!
همگان انتظار دارند که با سقوط موصل داعش برای همیشه از بین برود اما باید توجه داشت که داعش از بین رفتنی نیست، داعش ممکن است برای مدتی از سر زبان‌ها بیافتد اما در زمانی دیگر، مکانی دیگر و با قدرتی افزون‌تر از امروز دوباره سر از جای بردارد و این بار با تجربیاتی از گذشته اندوخته، ویرانگرتر ظهور کند.داعش عقلانیتی تروریستی است که با مقوله‌ای به نام امنیت
سر ستیز دارد فلذا شکست داعش در موصل اگرچه بسیار مهم است و یک فتح درخشان برای فاتحان به شمار می‌آید اما شکستی است برای داعش که مساوی با نابودی همیشگی آنان نیست.

آیا به نظر شما در پی این اتفاقات اخیر یعنی سقوط موصل و ادامه پیشروی نیروهای سوری، آمریکایی‌ها دست به تغییر تاکتیک در این منطقه خواهند زد؟
آمریکا یک مرحله گذار را دنبال می‌کند یعنی بازگرداندن آرامش به خاورمیانه عربی و انتقال ناامنی به خلیج فارس، ایران و خلیج عدن؛ به تعبیری واضح‌تر آمریکا می‌کوشد تا ناامنی را به مرزهای ایران نزدیک کند پس واضح است تا به ثبات در منطقه خاورمیانه عربی کمک کند و بر شدت تنش زایی در منطقه خلیج فارس و خلیج عدن بیفزاید.
تعارضات ایران و عربستان و نگاه به قطر به عنوان شاه ماهی قرمز خلیج فارس نشان از آن دارد که هر روز مناطق اطراف ایران و نزدیک‌تر به مرزهای ایران ناامن‌تر و تنش آفرین‌تر خواهد شد.
آمریکایی‌ها با یک دکترین جدید در تحولات جدید منطقه حضور دارند و آن مدیریت امنیت و انتقال مناقشات شبیه حضور داعش در عراق و شام به منطقه‌ای دیگر به نحوی که ایران
به صورتی ملموس‌تر درگیر باشد، است.

روس‌ها در این تحولات چه نقش و جایگاهی دارند؟
روس‌ها ابرقدرت از دست دادگانی هستند که هیبت ابرقدرتی خود را می‌خواهند حفظ کنند فلذا در دوجبهه به دنبال امتیاز گیری هستند. روس‌ها یک نیروی توازنی در منطقه به شمار می‌آیند که هرجا امتیازی در میان باشد خودی نشان خواهند داد پس با تکیه بر قدرت نظامی و نفوذی که در منطقه دارند فضا را مهیای دریافت بیشترین بهره‌های سیاسی و اقتصادی در نظم نوین جهانی خواهند کرد.
از نظر روس‌ها رخدادهای جدید منطقه خاورمیانه به‌ویژه در بخش عربی، برگ برنده‌ای است که جایگاه روس‌های در تحولات آتی منطقه‌ای را روشن خواهد ساخت پس با این نگاه روس‌ها
نه تنها بر تحولات موصل در عراق و رقه در سوریه نظر دارند که حتی نیم نگاهی به تحولات منطقه خلیج فارس نیز دارند به نگاه و تحلیلی دیگر نگاه روس‌ها در این فضا مبتنی است بر امتیازاتی که می‌توانند کسب کنند و نه سرنوشت داعش، سوریه و حتی ایران.

با توجه به تحولاتی که بر شمردید، بهترین و عقلانی ترین واکنش ایران چه می‌تواند باشد؟
ایران باید پارادایم سیاست خارجه خود را شفاف و روشن، مشخص کند؛ پارادایمی مبتنی بر ایجاد فضایی سالم جهت توسعه سیاسی در منطقه و جهان. پارادایم حاکم بر سیاست خارجه ایران «پای پویا» یا مبتنی بر توسعه پایدار باید بنا شود. ایران باید به سمت گفتمان سلام و صلح حرکت
کند. سلام و صلح تعریفی مشخص دارد یعنی ایجاد
همدلی، آرامش و وحدت در بین نیروها، نحله‌های فکری و احزاب داخلی و صلح در دنیای بیرون.
ایرانی‌ها در این موقعیت حساس که دست بالا را می‌توانند در اختیار داشته باشند باید نخست با تکیه بر گفتمان‌های صلح اندیشانه به فکر توسعه سیاسی در ابعاد بین‌المللی باشند.
تلاش برای حفظ آرامش و امنیت در داخل مرزهای جمهوری اسلامی و اشاعه گفتمان صلح در بیرون مرزها که این می‌توان در سایه ایجاد موازنه بین حکومت و حاکمیت اتفاق افتد
به نظر می‌رسد بهترین واکنش ایران صدور دکترین تعامل سازنده در ابعاد داخلی و بین‌المللی باشد با این نگاه که آمریکا در بازی‌های جدید، نگاهی عمیق به ناپایداری‌های داخلی ایران دارد.

فرض را بر این بگذاریم که پیش بینی‌های آمریکا در منطقه‌ای که خاورمیانه عربی نامیدید درست از آب در نیاید، آیا امکان این مسئله وجود خواهد داشت که آمریکایی‌ها بازی بر هم بزن
شوند و روشی دیگر در پیش گیرند؟
اساسا دولت جدید آمریکا مبتنی بر ایجاد آشوب است و بر هم زدن بازی و عدم رعایت قواعد بازی‌های سیاسی در عرصه بین‌الملل از
بدیهی ترین‌ها است. بر سر کار آمدن ترامپ یعنی
پیروی از دکترین سیاستمدار دیوانه که قائل
به هیچ قاعده‌ای نیست!
نیم نگاهی به مناسبات قطر و عربستان درست بعد از سفر ترامپ به منطقه و نیز تنش‌های ریاض و تهران این مهم را اثبات خواهد کرد که اساسا آمریکایی‌ها نان و امتیاز را در آشوب و عدم ثبات سیاسی منطقه می‌بینند و بر همین اساس است که در مسئله مناقشات عربستان و هم پیمانانش و قطر سیاست میانه را در پیش گرفته است. در یک کلام بازی بر هم زن منطقه، ترامپ و دولت ایالات متحده امریکا است؛ شک نکنید.

و به عنوان آخرین سوال؛ عربستان در این میان چه نقشی بر عهده دارد؟
عربستان یک اهرم و قدرت اجرایی است که باید بخشی از سیاست‌ها و خواست‌های ایالات متحده آمریکا در منطقه را اجرایی کند. این اهرم اجرایی گاهی با پول و دلار نشان داده می‌شود گاه با بردن منطقه به سمت تنش‌هایی نزدیک به رویارویی‌های نظامی و گاه با ادبیات تند سیاسی.
عربستان دقیقا بر اساس سیاست‌های ایالات متحده آمریکا حرکت می‌کند و با مدیریت
تل آویو در منطقه و معرکه گردانی واشنگتن کمک می‌کند تا همه سیاست‌های منطقه‌ای قدرت‌های جهانی در منطقه رنگ واقعیت بگیرد.