اين شهر به حكمران نياز دارد

عباس آخوندي، وزير سابق راه و شهرسازي در يادداشتي به مستند «آقاي مدير» پرداخته و معتقد است در بحث مديريت شهري، هويت محلي كاملا بي‌معناست و شهر هيچ هويتي برايش وجود ندارد. عباس آخوندي، وزير سابق راه و شهرسازي درباره مستند «آقاي مدير» به كارگرداني علي نيكبخت، تهيه‌كنندگي احمد شفيعي و توليدشده در خانه مستند كه اين روزها به تازگي اكران خود را آغاز كرده، پرداخته است و به نكاتي درباره مديريت شهر تهران و نوع نگاه اين مستند به اين كلانشهر اشاره مي‌كند. متن اين يادداشت بدين شرح است. 
«اقليم، يك ظرفيت مشخص دارد ولي امروزه به تكنيك غره شده‌ايم و گمان مي‌كنيم كه با تكنيك مي‌شود بسياري از مشكلات را حل كرد. در ايران كسي ظرفيت‌هاي اقليمي را به رسميت نمي‌شناسد و محدوديت‌هاي ظرفيت را با تكنيك نمي‌شود برطرف كرد.  اينكه دولت اخيرا تصميم گرفته آب درياي عمان را به سمت زاهدان بياورد...
 آقاي احمدي‌نژاد تصميم گرفت آب خزر را به سمت سمنان بياورد، آقاي روحاني نيز گمان كرد كه بايد آب خزر را به سمت سمنان ببرد، همه نشانه چنين نگاه اشتباهي است. در اولين جلسه هيات وزيران در سال 1392 كه در مشهد تشكيل شد، اولين خواسته نمايندگان هدايت آب درياي عمان به سمت مشهد بود و عقد يك قرارداد با تاجيكستان تا آب به سمت مشهد بيايد! در ابتدا گمان كرديم كه دولت را دست انداخته‌اند و ماجرا بيشتر شبيه يك شوخي بود ولي بعد ديديم كه اتفاقا خيلي هم ماجرا براي‌شان جدي است كه 2000 كيلومتر آب را به سمت مشهد پمپ كنند و حتي بحثي جدي درباره مشخص شدن هزينه اين عمليات داشتند و من حيرت‌زده تنها به دنبال اين سوال بودم كه چرا بايد آب شهر مشهد وابسته به يك كشور ديگر باشد؟ بعدها آب از درياي عمان به سمت شهر يزد آمد و كلي هم در بوق و كرنا شد كه چه كار عظيمي صورت گرفته است!
در مستند «آقاي مدير» به مفهوم اقليم توجه شده و اين نكته بسيار مهم و مثبتي است. نكته ديگري كه در اين مستند به آن كمتر توجه شده اين است كه تمدن براساس يك نظمي در تعامل انسان و طبيعت خلق مي‌شود و اگر جايي اين نظم لحاظ نشود، غيرممكن است كه تمدن شكل بگيرد. اين نظم در مفهوم تمدن، وجوه مختلفي دارد كه يك وجه آن، سازگاري اقليمي و پذيرش نظم طبيعي و كيهاني است و اتفاقا اين مساله، يكي از ويژگي‌هاي تمدن ايراني است و به نظرم يكي از مشكلات ما، فراموشي اين ويژگي تاريخي در تمدن‌مان است. نظم اجتماعي نيز در اين ميانه بسيار مهم است. شهر به مثابه يك سازمان اجتماعي و يك پديدار تاريخي است كه يك پيشينه تاريخي و تمدني دارد كه البته در مستند «آقاي مدير» اصلا به اين مفهوم پرداخته نشده است. اصلي‌ترين مساله تهران، عدم توجه به نظم تمدني است كه يك بخش آن عدم توجه به نظم كيهاني و پيشينه طبيعي و يك بخش آن عدم توجه به پيشينه تاريخي و تمدني است. شهر به مثابه يك سازمان اجتماعي، نياز به اراده جمعي و اعمال آن و تامين منافع جمعي دارد. اين شهر نياز به مديريت ندارد، نياز به حكمران دارد. مدير كسي است كه دستوري از بالادستي مي‌گيرد تا اهدافي كه توسط فردي ديگر تعيين شده با منابع در اختيار مدير، محقق سازد. حكمراني يك عمل جمعي است كه اين جمع، خودشان براي خودشان هدف، منابع و نظام تنفيذ و اجرا تعيين مي‌كنند. ادبيات حكمراني با ادبيات مديريت، بسيار متفاوت است.  اين مستند، به ادبيات مديريتي وفادار است. خطاب به مديراني است كه خودشان اصلا تعيين‌كننده نيستند. من اساسا با نام «آقاي مدير» مشكل دارم در حالي كه بحث، بحث حكمراني است. در نظام قديم حكمراني، نظام دولت شهر وجود داشته و سيستم حكمراني محلي حاكم بوده است. در حكومت رضاشاه، مركزيت كاملي به وجود آمد و هويت محلي حذف شد و شهر به مثابه سازمان اجتماعي بي‌معنا شد.  نكته مهم اين است در بحث مديريت شهري، هويت محلي كاملا بي‌معناست. زماني كه قرار باشد دولت مركزي و وزرا براي همه شهرها به صورت متمركز تصميم بگيرند، براي‌شان شهرها هيچ تفاوتي ندارند، يعني رقابت و توسعه محلي كاملا در اين حالت متمركز بي‌معناست. اصلا چرا بايد سطح حكومت مركزي به اين صورت باشد و شهر هيچ هويتي برايش وجود نداشته باشد؟  در نظام تقسيمات كشوري، حكمراني محلي و شهري هيچ اهميت و معنايي ندارد. محله‌محوري در سال‌هاي اخير مطرح شده است كه در صورتي معنا پيدا مي‌كند كه شهر را به مثابه سازمان اجتماعي بپذيريم.