چرا بعد از فتح خرمشهر مذاكره نشد

محسن هاشمي رفسنجاني در 6يادداشت قبلي كه با عنوان كلي «مانيفست انقلاب و خطر افراط» دوشنبه‌ها منتشر شد با بررسي روزهاي قبل از پيروزي انقلاب تا ايام فتح و پيروزي تلاش كرد تا تلاش برخي جريانات افراطي براي رخنه در خط مقدم انقلاب را تشريح كند. اين روايت بعد از فراز و نشيب‌هاي فراوان به ايام جنگ تحميلي و برخي تحركات افراطي براي تقسيم‌بندي نيروها در جبهه جنگ و فضاي كلي جامعه در دهه 60 رسيد. در نخستين يادداشت سال 1401، محسن هاشمي رفسنجاني تلاش كرده به برخي ابهامات در خصوص چرايي ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر پاسخ دهد.  اگر چه هم اكنون بيش از 33 سال از پايان جنگ تحميلي 8 ساله مي‌گذرد ولي همچنان اين سوال مطرح است كه چرا بعد از فتح خرمشهر به مذاكره پرداخته نشد و 6 سال جنگ ادامه پيدا كرد. چرا شعاري چون جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم داده شد، ولي در عمل شعار جنگ جنگ تا پيروزي عمل شد؟ 
چرا شعار «راه قدس از كربلا مي‌گذرد» كليدي بود و حتي براي حفظ تماميت ارضي و روحيه دادن به رزمندگان و مردم از بركت جنگ گفته شد. همان‌طوركه هم اكنون از بركت تحريم‌ها گفته مي‌شود. در هر صورت مدتي است كه عده‌اي سعي مي‌كنند با تحليل‌هاي افراطي، شبهه رويارويي نظر امام خميني و هاشمي رفسنجاني را مطرح و ثابت كنند. مي‌گويند نظر امام «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم بود» و نظر و عمل هاشمي «جنگ جنگ تا يك پيروزي مهم براي مذاكره» بوده است. در صورتي كه نظر امام، استدلال ديني است نه سياسي يا نظامي، اگر چنين بود چرا امام مخالف ورود نيروها به خاك عراق بودند؟ عمليات در خاك عراق را منوط به سرزمين‌هاي خالي از مردم و آسيب نزدن به مردم عراق كرده‌اند و آيت‌الله هاشمي در هنگام قبول جانشيني فرماندهي جنگ به امام گفتند كه من بناي فرماندهي را بر ختم جنگ با عمليات‌هاي بزرگ موفق و سرنوشت ‌ساز مي‌گذارم و با توجه اين نظر آيت‌الله هاشمي، امام خميني در طول جنگ از ايشان حمايت جدي داشتند. 
از سال 62 كه هاشمي با حكمي از امام براي فرماندهي جنگ به جبهه رفت. بعد به پيشنهاد آيت‌الله خامنه‌اي ايشان را به عنوان جانشين فرماندهي كل قوا انتخاب كردند، براي پيروزي در جنگ و خاتمه جنگ و اثبات متجاوز بودن عراق تلاش موفقي داشتند. با تدبير با اصلاح قطعنامه 598 جنگ با احكام پرداخت ميلياردها دلار خسارت و برگشت آزادگان به پايان رسيد. شايان ذكر است كه نه حضرت امام(ره) و نه آيت‌الله هاشمي رفسنجاني كه جانشين فرماندهي او بود، از فرماندهاني نبودند كه در حين جنگ و عمليات روحيه نظاميان و مردم را ضعيف كنند. تا لحظه آخر هميشه از شكست دشمن و حماسه مي‌گفتند و رجزخواني لازم را داشتند، زيرا كه اين طبيعت جنگ است و بايد روحيه طرف مقابل را شكست و نبايد روحيه نيروهاي خودي تضعيف شود. بر اين اساس تمام تلاش خود را براي هماهنگي سپاه و ارتش در قرارگاه خاتم‌الانبياء به خرج دادند. زيرا كه ارتش و سپاه دو شيوه مختلف آموزشي و نظامي داشتند. ارتش نظم آهنين داشت و تفكر و عمل سپاه انقلابي واقعي بود و تصميم مي‌گرفتند و پيش مي‌رفتند و خط‌شكني مي‌كردند، ارتش با هواپيما، هلي‌كوپترها و توپخانه‌ها و نيروهاي پشتيباني مي‌كرد. با اين هماهنگي‌ها و تعامل‌ها، پيشرفت‌‌هايي به دست آمد و ده‌ها عمليات افتخارآميز نيز انجام شد. لذا عراق به استفاده از سلاح‌هاي غيرمتعارف از جمله شيميايي و كشتارجمعي و حمله كور به شهرها و مردم رو ‌آورد كه از آخرين نمونه‌هاي آن كشتار مردم خود در حلبچه بود. استفاده از سلاحي كه مردم فقط با تنفس كشته مي‌شدند. هاشمي از حلبچه بازديد كرد و اين‌طور در خاطرات خود نوشت كه: «در برگشت اشكم قطع نمي‌شد. لذا نزد امام رفتند و نظر خود را براي اتمام جنگ گفتند. بعد از مشورت‌ها و نامه‌نگاري فرماندهان امام قانع شدند و پذيرفتند و هاشمي گفت و نوشت كه يكي از لحظات شيرين زندگي‌ام اتمام جنگ است.» در صورتي كه هنوز افراطي‌‌هايي هستند كه اين حركت هاشمي را جنايت فرض مي‌كنند. البته از موفقيت‌‌هاي مهم زندگي خود، فتوحات افتخارآميز در جنگ را هم مي‌دانستند. ولي ‌گفتند نمي‌توانند به آن بنازند چون از دو طرف ايران و عراق انسان‌هاي زيادي شهيد و كشته مي‌شدند. خوشبختانه آتش خاموش شد، اگر جنگ ادامه پيدا مي‌كرد با فاجعه‌اي به پايان مي‌رسيد. لذا شعار افراطي خيانت خواندن پايان افتخارآميز جنگ، شعاري توخالي است چرا كه هيچكس (از جمله آيت‌الله هاشمي رفسنجاني) در جنگ به خيانت نمي‌انديشيد، بلكه به فكر توسعه كشور و جان‌هايي بودند كه از دست مي‌رود.  بايد اين پرسش را از تندروها پرسيد كه اگر امام با سياست هاشمي موافق نبودند چرا بعد از حكم فرماندهي ايشان در سال 62 مجددا جانشيني فرماندهي كل قوا را به ايشان دادند؟ و در حكم ايشان نوشتند كه با توجه به همه جوانب فرد مناسب براي تصدي اين مسووليت شما هستيد، در نتيجه با نظر گرفتن جميع جهات راهبرد امام(ره) در جنگ تحميلي عراق عليه ايران نه فقط جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم نبود بلكه ايشان راهبرد انتخابي هاشمي رفسنجاني را مغاير راهبرد خود نمي‌دانسته‌اند، لذا تا آخر هم از هاشمي حمايت كردند.