مفرح اما بی‌قصه

گروه فرهنگ و هنر: ساخت سریال‌های چندفصلی حالا تبدیل به یک روال ثابت در تلویزیون شده است؛ سریال‌هایی که تجربه‌های موفق و ناموفق گوناگونی در میان آنها دیده می‌شود؛ از «پایتخت 6» که یک بدنامی تمام‌عیار برای سازندگان آن و تلویزیون بود تا فصل‌های دوم و سوم «نون ‌خ» که آبروی تلویزیون را پس از حواشی متعدد «پایتخت» خرید. نوروز امسال هم فصل سوم «زیرخاکی» از شبکه یک سیما روی آنتن رفت؛ سریالی که فصل نخست و دوم آن بر اساس نظرسنجی‌های سازمان صداوسیما تعداد مخاطبان قابل توجهی در رسانه ملی داشت. از سوی دیگر معمولا رسم این است که تولید‌کنندگان سریال‌های پرمخاطب، پس از اینکه بازخوردهای مثبتی از پخش سریال خود از منتقدان تا مردم گرفتند، تصمیم به تولید فصل بعدی سریال می‌گیرند تا روند رو به رشد خود را ادامه دهند. این اتفاق معمولا در همه جای دنیا رسمی معمول و منطقی است که تیم نویسندگان یک اثر، بر اساس همه بازخوردهایی که دریافت کردند، شروع به نوشتن ادامه آن برای فصل بعدی می‌کنند. در ایران اما این قاعده استاندارد بخوبی رعایت نمی‌شود و مسائل و المان‌های حاشیه‌ای بسیاری در این امر تاثیرگذار است. در یک دهه اخیر سریال‌های فراوانی به فصل‌های چندم خود رسیده‌اند که بدون ‌شک در این مسیر تنها چیزی که برای سازندگان آنها اهمیت نداشته، نظر مثبت مخاطبان بوده است، چون بعدها متوجه شده‌ایم مثلا فلان سریال به دلیل آماده نشدن برای تدوین یا تمام‌نشدن تصویربرداری آن در زمان مشخص، به فصل بعد کشیده شده است. از مسائلی که به عنوان آسیب‌شناسی ساخت سریال‌های چندفصلی می‌توان مطرح کرد، مدیریت حفظ عوامل و تیم تهیه آن سریال است، چون مخاطب با شخصیت‌های یک سریال همزاد‌پنداری می‌کند و برای حذف یا اضافه شدن یک شخصیت دلیل موجهی باید آورده شود. نمونه ضعیف این ماجرا را می‌شود در سریال «بچه مهندس» عنوان کرد؛ سریالی که در ۳ فصل به کارگردانی علی غفاری با همه ضعف‌ها و مزایای خود ساخته شد و ناگاه به دلایلی، علاوه بر اینکه بازیگر نقش اول این سریال در فصل چهارم کنار گذاشته شد و فرد دیگری جایگزین آن شد، علی غفاری، کارگردان ۳ فصل قبلی این سریال نیز کنار گذاشته شد. احمد کاوری در حالی به تیم تولید این مجموعه اضافه شد که بعد از یک هفته، تصویربرداری کار شروع و تغییرات متنی این فصل در میانه کار اعمال شد. همه این موارد دست به دست هم داد تا از فصل چهارم این مجموعه به عنوان یکی از ضعیف‌ترین فصل‌های سریال یاد شود. سریال «از سرنوشت» نیز از دیگر سریال‌های چند فصلی تلویزیون است که فصل چهارم آن این روزها روی آنتن شبکه ۲ رفته است و علاوه بر بازیگران فصل‌های قبل، تعداد زیادی از هنرمندان نیز در فصل جدید «از سرنوشت» به ایفای نقش پرداخته‌اند؛ ساناز سعیدی، سولماز غنی، نگین صدق‌گویا و رضا بنفشه‌خواه مقابل دوربین خسرو دادگر‌مرام، مدیر تصویربرداری این سریال رفته‌اند. داستان سریال‌های چند فصلی با همه حواشی‌‌ مثبت و منفی، حالا تبدیل به ماجرایی شده که اگر مدیریتی آگاه و هوشمند پای کار نباشد، به از دست دادن مخاطبان فراوان تلویزیون ختم خواهد شد؛ اتفاقی که کم‌کم صدای آن به گوش می‌رسد. اما مجموعه تلویزیونی «زیرخاکی ۳» ساخته جلیل سامان که در نوروز ۱۴۰۱ روی آنتن شبکه یک رفت، با اعلام بخش‌های خبری صداوسیما توانست بیننده‌ای 69.2 درصدی جذب کند و پرمخاطب‌ترین سریال تلویزیون در این ایام لقب گیرد. جالب اینکه در چند سال اخیر که آمار مخاطبان سریال‌های تلویزیون براساس نظرسنجی‌های مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما اعلام می‌شود، همواره سریال شبکه یک سیما بوده است که در رقابت سریال‌های نوروزی پیروز شده و بیشترین مخاطب را به خود اختصاص داده است، البته ناگفته نماند اغلب این سریال‌ها همانند «پایتخت»، «نون خ» و همین «زیرخاکی» از تولیدات سیمافیلم بوده‌اند که برای پخش از میان شبکه‌های مختلف، شبکه یک را انتخاب کرده‌اند. از سوی دیگر کاهش سطح کیفی تولیدات سریال‌های مناسبتی سایر شبکه‌های اصلی هم در پرمخاطب‌تر شدن سریال‌های «نون خ»، «پایتخت» و «زیرخاکی» در ایام نوروز چند سال اخیر بی‌تاثیر نبوده است. اما از این مبحث فاصله بگیریم و به سطح کیفی فصل سوم مجموعه زیرخاکی نگاهی داشته باشیم. فصل سوم سریال درست در بحبوحه جنگ آغاز می‌شود؛ جایی که باز هم فریبرز باغ‌بیشه با همان سفاهت همیشگی به دنبال گنج خود سرگردان است و باز هم همان کاراکترهای تکراری که ۲ فصل پیش دیده‌ایم، باز هم همان لوکیشن‌ها و اساسا همه چیز همان است، فقط تنها نکته متفاوت در پایان‌بندی سریال دستگیری «اسکندر» نقش منفی قصه است. در واقع کل فصل جدید چیزی به داستان اضافه نمی‌کند و انگار اساسا ساخته شده بود تا پایانی باشد بر فصل ۲ که ناقص مانده بود. اساسا این نکته که سریال‌های‌ پرمخاطب باید به چندین فصل تبدیل شوند نکته‌ای بود که از چند سال قبل در صداوسیما مد شد، البته بدون توجه به این نکته که سریال‌هایی که در قالب چند فصل منتشر می‌شوند، در اشل جهانی معمولا حرف جدیدی برای گفتن دارند و خود را به این شکل اثبات می‌کنند که کاراکترهای جدیدی وارد داستان می‌شوند و داستان جهت متفاوتی به خود می‌گیرد. اساسا شاید جای نقش خوب و بد در داستان عوض شود و اتفاقاتی از این دست در داستان بیفتد اما چیزی که در سریال‌های ایرانی که به فصل چندم کشیده می‌شوند دیده می‌شود، خلأ کاراکتر و داستان جدید است که به نظر می‌رسد باید به نوپا بودن اینگونه سریال‌سازی در ایران مرتبط دانست و امید داشت این روند اصلاح شود. کما اینکه پایان فصل سریال زیرخاکی هم به نحوی بود که می‌شود برای آن فصل چهارم متصور بود. امیدواریم در صورت ساخت فصل چهارم جلیل سامان رویه متفاوتی نسبت به فصل سوم در پیش بگیرد.