بحران گراني در راه ...

گراني‌هاي اخير در كنار مجموع شرايط خاص و پيچيده و پرمساله كشور نگران‌سازتر از آن است كه با سكوت مسوولان بلندپايه از سر بگذرد يا چاره‌اش فضا‌سازي‌هاي مالوف باشد.خسارت‌ها از هر طرف قابل مشاهده است و اگر با همين روند پيش رويم، معلوم نيست با چه شرايطي به يك‌سالگي دولت خواهيم رسيد! اگر گذشت 9 ماه از آغاز به كار دولت براي ارزيابي عملكرد او كم باشد قطعا اين مدت براي ارايه برنامه‌هاي مورد نياز در بخش‌هاي مختلف كافي است و اگر دولتي پس از اين همه مدت قادر به ارايه برنامه‌هاي خود نباشد مسلما در ميدان اجرا كه سخت و ناهموار است و انواع پيشامدهاي غيرمنتظره در آن طبيعي است، ضعيف‌تر جلوه خواهد كرد.اكنون مزيد مشكلات كشور در ابعاد گوناگون بيش از هر زماني سوال‌آفرين شده است كه برنامه‌هاي دولت براي مقابله با بحران‌هاي مختلف خصوصا تورم و انفجار قيمت‌ها چيست؟ چگونه مي‌خواهد به جذب سرمايه‌گذاري بپردازد و اشتغال ايجاد كند؟ باوجود تحريم‌ها و تعليق مذاكرات هسته‌اي نه تنها اميدي به سرمايه‌گذاري خارجي نيست كه سرمايه‌هاي مادي و نيروي انساني كشور سيل‌آسا خارج مي‌شوند و اقتصاد نحيف را با ضربات سهمگين روبه‌رو مي‌كنند.وقتي در اوج تحريم‌ها به سر مي‌بريم و امكان واردات و صادرات گسترده و شفاف وجود ندارد و بازار سياه با انبوهي از فساد و رانت و گراني دمادم سيطره خود را افزايش مي‌دهد، اگر همه دستگاه‌هاي كشور براي نظارت بر قيمت‌ها بسيج شوند كار چنداني از پيش نخواهند برد كما اينكه تاكنون براي جهش قيمت‌ها نتوانسته‌اند مزاحمتي ايجاد كنند! دولت آقاي روحاني جنس و تاثير تحريم‌ها را مي‌دانست، ظاهرا دولت فعلي هنوز شناخت كاملي از تحريم‌ها و آثار گسترده و مخرب آن ندارد و مجموعه عريض و طويل اداري دولت هم از چنين شناختي بي‌بهره شده است و همين خود مشكلات تحريم را مضاعف مي‌كند.به نظر مي‌رسد بسياري از مديران تازه‌كار كنوني شعارهاي كوچك‌نمايي تحريم‌ها را باور كرده و با همين پيش‌زمينه و سهل‌انگارانه وارد ميدان اجرا شده‌اند! به عبارت ديگر افزون بر انواع مشكلات و چالش‌هاي گسترده غفلت از نوع و جنس معضلات كشور در مديريت‌هاي جديد چالش بزرگي است كه هنوز آثار خود را به صورت كامل به نمايش نگذاشته است.مديران ضعيف و بي‌تجربه در سطحي وسيع به‌ كار گرفته شده‌اند كه بعضا با الفباي حوزه‌هاي محوله آشنايي ندارند.نگاهي به سوابق مديريت‌هاي ارشد در هيات دولت آن هم در شرايط بغرنج كنوني و تنگناي زمان واقعا تكان‌دهنده است.مسلما وزير جواني كه تا پيش از اين مسوول بخش كوچكي از يك نهاد غيردولتي بوده است در بهترين شرايط معاوناني همتراز خود را به ‌كار مي‌گمارد و آنها هم به ترتيب به مديريت‌هاي ضعيف‌تر و كم تجربه‌تر مسووليت مي‌دهند و ما با يك ضعف اداري گسترده و شلخته و كم سابقه روبه‌رو شده‌ايم كه نمي‌داند كجا مي‌خواهد برود و يك اقتصاد بدون مشكل را هم دچار آسيب‌هاي جدي خواهد كرد.در واقع دولت با شعار اخراج مسببان وضع موجود از تجربه 40 ساله مديريتي كشور خود را محروم كرده است.همان مديريت‌ها با آزمون و خطا و هزينه‌هاي سنگين مجرب شده‌اند ولي ظاهرا باز هم مي‌خواهيم همه‌ چيز را از صفر شروع كنيم، چنانچه گويي دوباره انقلاب شده و هر كس مسووليتي داشته است نه تنها نبايد از تجربه‌اش استفاده كرد، بلكه به كارها و برنامه‌ها و حتي مشاوره و دلسوزيش با سوءظن نگريست! اين معنا به تعبيري شايد خطري بزرگ‌تر از خطر تحريم باشد و روزي چشم باز كنيم و ببينيم كه شيرازه امور در هم پيچيده شده است.كدام كشور با سرمايه‌هاي علمي و عملي و انساني و كارشناسانه خود اين‌گونه برخورد مي‌كند؟كارشناسان شاكله اداري هر كشوري را تشكيل مي‌دهند كه مديريت‌هاي سياسي تنها در كنار آنان و بخش كوچكي از تمشيت امور را برعهده مي‌گيرند.قابل قبول است كه مديريت‌هاي سطح بالا سياسي باشند ولي حداقلي از كار اجرا را بلد باشند و با فرض غلط بودن جهت‌گيري‌هاي قبلي در سيستم‌ها تغييرات مثبت ايجاد كنند ولي هر چه پايين‌تر بياييم بايد از جناحي بودن آنها كاست و به دانش و تجربه و كارنامه‌شان نگاه كرد.اگر يك سيستم سازماني با تغيير بي‌ضابطه و جناحي مديريت‌ها كاركرد معمول خود را از دست بدهد حتي اهداف سياسي مديران ارشد را هم نمي‌تواند تامين كند.هنگامي كه همه مقدمات يك اقتصاد سالم و پويا در سطح ملي فراهم شود ولي از داشتن يك سيستم كارآمد و كارشناسانه محروم باشد، فرصت‌هاي بزرگ از دست مي‌روند و به جايش خسارت‌ها شكل مي‌گيرند.در دولت آقاي روحاني هم به علت فشارهاي سياسي و بدسليقگي تصميم‌گيران اصلي آنچنان‌كه بايد از تجارب گران انواع مديريت‌هاي پس از انقلاب استفاده نشد.چه بسا اگر آن دولت در اين زمينه شجاعت به خرج مي‌داد و از فرصت برجام تا پيش از خروج امريكا حداكثر استفاده را مي‌برد.به نظر مي‌رسد دولت كنوني حتي از مديران باتجربه اصولگرا هم خود را محروم كرده و مسووليت‌ها را به ثمن بخس به كساني سپرده است كه در ميان‌شان اشتراك برنامه‌اي وجود ندارد و صرفا جوان و هم‌شعارهستند و مرتبا ايده‌هاي انقلابي مافوق پسند بدون كوچك‌ترين ضمانت اجرا مي‌دهند!با چنين مجموعه مديريتي بدون تحريم و كرونا و خشكسالي و تشنج در روابط بين‌الملل هم مشكلات از هر سو سر بر مي‌آورند!چنانكه دولت آقاي احمدي‌نژاد زمينه‌هاي آماده براي كار و صندوق ذخيره ارزي پروپيماني تحويل گرفت و عاقبت، كشور را با بدهي و هفت قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل و انبوه چاه‌هاي غيرمجاز در اوج خشكسالي و رشد منفي اقتصادي و حداقل اشتغال ممكن تحويل داد.بحران بزرگ از همين ناحيه به سرعت به سوي‌مان در حركت است.