سنگرداران هویت و استقلال ایران اسلامی

در طول چندین قرن از غیبت کبری که روحانیت شیعه، مقام نیابت عام امام معصوم (ع) را بر عهده داشته است، حوزه تأثیر روحانیت منحصر به مناسک و ضوابط فقهی نمانده و به اذعان دوست و دشمن اصلی‌ترین عنصر تأثیرگذار بر حرکت جامعه ایرانی بوده است. نگاه موسعی که مکتب اهل‌بیت (ع) به اسلام دارد و نگرش تنگ‌نظرانه و تقلیل‌گرایانه سکولاریستی را نفی می‌کند، سبب شده است که روحانیت در طول چند قرن اخیر در حوزه‌های گوناگون حیات اجتماعی ایرانیان از جمله سیاست داخلی و روابط خارجی و فرهنگ عمومی و سبک زندگی کنشگری تعیین‌کننده باشد و بسیاری از موفقیت‌های بزرگ ملت ایران مرهون همین نقش‌آفرینی جدی است.
در طول چند قرن اخیر مهم‌ترین چالش ایرانیان در مواجهه با تمدن غربی بر سر استقلال و هویت بوده و اتفاقاً در همین آوردگاه مهم، روحانیت شیعه مهم‌ترین عامل استقلال‌خواهی و هویت‌یابی جامعه ایرانی در برابر طمعکاران بیرونی بوده است. ایستادگی در برابر معاهدات ذلیلانه در دوره قاجار، رشادت در برابر برکشیدن و تحمیل یک عنصر دست‌نشانده به عنوان شاه پهلوی، پیگیری حق مالکیت ملت ایران بر منابع نفتی‌اش و نهایتاً بریدن پای استعمار و استکبار از ایران در انقلاب اسلامی، مهم‌ترین گام‌های روحانیت در دو قرن اخیر در جهت تحقق استقلال تمام‌عیار جامعه ایرانی بوده است. از سویی مواجهه و ایستادگی در برابر غربزدگی افسارگسیخته، روشنفکری ضددین، مکاتب مادی و الحادی مهاجم و تحمیل سبک زندگی بی‌هویت غربی بخش مهمی از برنامه روحانیت در جهت پاسداری از هویت اسلامی ایرانی جامعه در برابر فرهنگ مهاجم بوده است.
البته حساسیت روحانیون مبارز به مرز‌های عقیدتی، سیاسی و فرهنگی با دشمن، هیچ‌گاه سبب غفلت از وضعیت جامعه و مسئولیت اجتماعی آنان نشده است. از دیرباز روحانیت مهم‌ترین ملجأ و تکیه‌گاه اقشار گوناگون و به ویژه محل رجوع تظلم‌خواهان و محرومان بوده است. در هر کوی و برزن بیت علما و روحانیون محلی میزبان همه مراجعان و کانونی برای حل آسیب‌های اجتماعی و رسیدگی نیازمندان بوده و اصطلاحاً در هنگامه خطر مهم‌ترین پناهگاه مظلومان «خانه آقا» بوده است.
حرّیت روحانیت در برابر سلاطین جور و طواغیت که ناشی از ایمان به قدرت لایزال الهی و استقلال مالی از دربار پادشاهان بود، قدرتی در اختیار علمای بزرگ قرار داد که در برابر اقدامات ضد اسلامی حکومت‌های غیرالهی بایستند و نهایتاً خیزش انقلابی حضرت امام (ره) نیز در امتداد همین مسیر اسلام‌خواهانه منجر به اسقاط نظام جور و برپایی حکومت الهی شد. همین آزادگی و آزادمنشی روحانیت شیعه بود که حسادت سیاستمداران غربزده و دشمنی استعمارگران را علیه این قشر شعله‌ور کرد و سبب شد مرارت‌ها و رنج‌های فراوانی را در جهت تحقق آرمان‌های اسلامی متحمل شوند و به تعبیر امام راحل عظیم‌الشأن (ره) «از دیوار‌های فیضیه گرفته تا سلول‌های مخوف و انفرادی رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‌ها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است.»


پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز روحانیت در صف اول پیگیری آرمان‌های اسلامی و مطالبات به‌حق جامعه قرار داشت و به‌رغم فرصت‌های متعددی که به واسطه تغییر نظام سیاسی برای روحانیون فراهم آمد، اغلب آنان همچنان زهد را بر رفاه دنیوی ترجیح دادند و امروز هرکس با روحانیون از نزدیک معاشرت داشته باشد، تصدیق می‌کند که از طلاب تازه‌محصل و فضلای مجرب گرفته تا علمای تراز اول و مراجع معظم تقلید در ساده‌زیستی و بی‌اعتنایی به زخارف دنیوی الگوی جامعه‌اند. سبک زندگی امامین انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) جلوه تام‌وتمامی از حیات طیبه و زاهدانه روحانیت مبارز را نمایان می‌سازد. همین امروز بیشتر طلاب و روحانیون با حداقل شهریه دریافتی (که بسیار کمتر از حداقل دستمزد یک کارگر ساده است) و در عین حال با خانواده‌هایی نسبتاً پرجمعیت، بی‌ادعا گذران زندگی می‌کنند.
جالب اینجاست اندک بودجه حمایتی در قالب بیمه درمانی و... که مشابه همه اقشار دیگر جامعه در اختیار طلاب قرار می‌گیرد مورد حسادت برخی قرار گرفته و زبان نیش و کنایه ضدانقلاب را می‌گشاید، فارغ از اینکه سرانه بودجه حمایتی طلاب به مراتب کمتر از دانشگاهیان و بسیاری دیگر از اقشار بوده و در برابر مبالغ تخصیصی به دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی تقریباً هیچ است!
طلاب و فضلای حوزه و بسیاری از مردم می‌دانند که دلیل اصلی حقد و کینه دشمنان نه این ادعا‌های پوچ که ترس استعمارگران کهنه و نو از جایگاه روحانیت و نقشی است که در حراست از هویت و استقلال جامعه ایرانی در برابر مطامع دشمنان دارد. هنوز اثر ضربه‌ای که فتوای میرزای شیرازی بر پیکره استعمار پیر وارد کرد در کینه رسانه‌های انگلیسی نسبت به روحانیت شیعه هویداست و علت خشم و نفرت وابستگان استعمار از این سنگرداران استقلال و هویت ایران را آشکارا می‌توان دریافت.