چرا «روحانیت هوشمند» مخالفان بیشتری دارد؟

در نگاه اسلامی آثار قلمی علما با خون شهدا سنجش و ارزش‌گذاری می‌شود: «امام صادق علیهالسلام:، چون روز قیامت شود، خداوند عزّ و جلّ مردم را در یک زمین مسطّح گردهم می‌آورد، و میزان‌ها برقرار می‌شود، پس خون‌هاى شهیدان با مرکّب دانشمندان سنجیده می‌گردد، ولى وزن مرکب دانشمندان بر خون‌هاى شهیدان راجح و افزون باشد. من لایحضره الفقیه ج ۶ ص ۳۴۵». برحسب بسیارى از روایات، علما وارثان انبیا هستند؛ مانند روایت معروف «اِنَّ العُلَماءَ وَرثه الأنبیاءِ». علما از آن مرزى دفاع مى کنند که در مقابل شیطان و عفریت‌هاى او قرار دارد؛ از آن سنگرهایى که در بین مسلمانان و مؤمنان از یک سو و شیطان و عفریت‌هاى او از سوى دیگر است دفاع مى کنند و مانع از تسخیر قلوب مردم مى شوند. روحانیت یک شغل و وسیله کسب درآمد نیست، بلکه یک مسئولیت و تکلیف شرعى بزرگ است. به عبارت روشن‌تر بزرگ‌ترین جهادى است که در این زمان به روحانیون واگذار شده است.
وقتی دشمن روحانیت را برای حمله هدف‌گذاری و به آن حمله می‌کند نشان‌دهنده این است که او روحانیت را برای تحقق اهداف خود خطرناک می‌بیند. امروز شاهد هستیم ترور روحانیون هدف اصلی دشمنان است و دلیل آن نقش‌آفرینی این قشر در بیداری و بصیرت‌افزایی جامعه است. امروز دشمنان، روحانیون را مانع اصلی در مسیر رسیدن به اهداف خود می‌دانند. امروز روحانیت آماج حملات دشمنان است. روحانیت پرکارترین، کم توقع ترین، مظلوم‌ترین و پردشمن‌ترین قشر جامعه ایرانی در طول نهضت اسلامی به شمار می‌رود. از قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا امروز روحانیت شیعی آماج حملات ناجوانمردانه دشمنان خارجی و عوامل داخلی دشمن بوده است. حقیقت این است که اکثریت مطلق روحانیت مظلوم‌ترین قشر جامعه است که به جمیع جهات در پایین‌ترین دهک جامعه قرار داشته و در عین حال در خط مقدم دفاع از مردم، انقلاب و اسلام حضوری پررنگ داشته و به نسبت جمعیت بیشترین شهید را در راه اسلام تقدیم مردم شریف ایران کرده است. در شرافت و تعهد قشر روحانیت همین بس که در فقر مادی و اوج مظلومیت همدرد و همراه مردم در کمبودها، بلایای طبیعی و سوءمدیریت‌ها بوده و است.
در نگاه رهبر معظم انقلاب امروز روشنگری دینی مهم‌ترین زرهی است که جامعه اسلامی ما می‌تواند بر تن خودش بکند و در مقابل حملات دشمن بایستد؛ لذا با روحانیت و حضور فعال روحانی مخالفند. اگر روحانی مؤمن و فعال و کارآمد و هوشمند و هوشیاری باشد، با او بیشتر مخالفند و او را بیشتر آماج حملات خودشان قرار می‌دهند. امروزه قلم‌های مزدور و دست‌های فروخته شده به دشمن، در کار آنند که این پشتوانه معنوی انقلاب را در چشم مردم تضعیف کنند. دشمن انقلاب، جامعه روحانیت را در صورتی تحمل می‌کند که روحانیون از دخالت در امور سیاست و حضور در صحنه‌های انقلاب کنار بکشد و مانند جمعی از روحانیون بی‌خبر و متحجر گذشته و حال، به کنج مدارس و مساجد اکتفا کند و کشور و زندگی مردم را به آنان بسپارند و از جمله پدیده‌های پرمعنی آن است که در تمام مدت مبارزات و نیز سال‌های پس از پیروزی، علمای متحجر و بیخبر از حوادث کشور و دور از جریان‌های سیاسی، هیچ‌گاه در معرض تهاجم دشمنان قرار نگرفتند. بلکه حتی گاه مورد ستایش و تمجید نیز واقع شدند و حملات جسمی و تبلیغی و حتی تهمت ارتجاع و واپسگرایی از سوی روشنفکرنمایان عامل بیگانه، تنها متوجه علما و روحانیونی شد که از لحاظ اندیشه سیاسی و نوآوری‌های عرصه علم و عمل، درخشیده و به عنوان قشری پیشرو و مترقی و آگاه، شناخته شده اند.
قدرشناسی از روحانیون بزرگوار و تبعیت از آنان، که هدف آماج حملات دشمن هستند وظیفه‌ای دینی و ملی و انقلابی است. روحانیت مهم‌ترین و کارآمد‌ترین پشتوانه معنوی انقلاب و در همه صحنه‌ها در کنار مردم بوده و به همین دلیل همواره آماج حملات تخریبی، فیزیکی و رسانه‌ای است، اما فراتر و خطرناک‌تر از هجمه دشمن به روحانیت، تحجّر و واپسگرایی برخی از روحانیون و توجه به منافع شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیور‌های مادی و سوء استفاده از امکانات اجتماعی است که خطرش برای روحانیت متعهد، به مراتب بیشتر از حملات دشمن است.
وجه ممیزه روحانیت در عرصه‌های اجتماعی ساده زیستی (به تعبیر امام راحل زی طلبگی) و پرهیز از تجمل گرایی و اشرافی‌گری است. آلوده شدن دامان برخی روحانیون در عرصه‌های سیاسی به اشرافی‌گری بیشترین لطمه را به وجهه روحانیت متعهد و انقلابی زده و طمع ورزی دشمنان برای پیشبرد اهداف آنان در تخریب را در پی داشته است. تعلق خاطر روحانیت به جناح بندی‌های سیاسی نیز در تخریب وجهه روحانیت بی تأثیر نبوده است. شکی نیست که توجه به مسائل و دغدغه‌های مردم به‌عنوان اولویت روحانیت باطل‌السحر اقدامات تخریبی دشمن تلقی می‌گردد. در میان مردم بودن، درک فضای عمومی جامعه و توجه به مسائل اجتماعی‌ای که مردم با آن‌ها درگیرند اهمیت بسیاری دارد؛ و نکته آخر اینکه روحانیت باید از لحاظ علمی به مردم پاسخگو باشد. مردم باید احساس کنند روحانیت از لحاظ علمی پاسخگوی نیاز‌های جامعه است و به درد جامعه می‌خورد؛ به‌گونه‌ای که اگر روحانیت نباشد، مشکلاتی پدید خواهد آمد.