آبادشهر در مقابل آرمان‌شهر

محمدعلی نویدی - در این مجال و مقال مجمل به برخی از ویژگی‌ها و تمایزات «آباد‌شهر و آرمان‌شهر» اشاره خواهم کرد: پرسش این است که چنانکه برخی از نویسندگان و متفکران دوران های مختلف مثل فارابی، تامس مور، نظامی گنجوی و دیگران راجع به آرمان شهر و تعالی و تقدس آن گفته و نوشته اند، آیا واقعاً آرمان شهر مقدم و مقصد و شهر ایده آل و مطلوب واقعی انسان است؟ به عبارت دیگر، آیا شهر زمینی و زمانی و مکانی آدمی ملهم و پیرو شهر آرمانی است؟ یا می تواند برعکس باشد؟
منظور من از شهر آباد و آبادان شهر، شهر زمانی و مکانی و زمینی و خاکی زندگی انسان است. شهر واقعی و مستقر در روی کره زمین و شهر انسان ساخته. از شهر آدمیان این جهانی و این زمانی سخن می گویم؛ در مقابل شهر آرمانی و ایوتپاو آن جهانی و آسمانی است. بنابراین، آباد شهر، در برابر شهر خیالی و شاعرانه است که با تخیل خلاق و تجسم تیره و تار همراه است، می باشد. از شهر شفاف و راستین سخن می گویم نه از شهر مبهم ولی متعالی. آباد شهر، شهری است که توسط آدمیان و شهروندان و به واسطه عقل و اندیشه و علم و تکنولوژی ساخته شده است، نه به واسطه خیال پردازی و مفهوم سازی. در ساختن «آبادشهر» عقل اثربخش و سازنده دخیل و موثر بوده است. آبادان شهر، با کارگر و بنا و معمار و مصالح و طرح و نقشه ی واقعی و حقیقی قابل تعریف است. یعنی، آباد شهر، شهر ملموس و مشهود و با زیبا و زشت و خوبی و بدی و بلندی و کوتاهی و بافت قدیم و جدید سر و کار دارد. آبادان شهر، محل واقعی اقامت و اسکان شهروندان است نه محل دور دست و در آینده ی نامعلوم. پس آباد شهر، شهر معلوم و مشخص است نه شهر مجهول و مبهم آرمانی. آباد شهر بر خلاف آرمان شهر، با احساس و عاطفه و همدلی و همکاری و تعامل و حتی رقابت ساکنان مواجه و درگیر و تنیده است. نه مثل آرمان شهر در ذهن و خیال شاعران و نویسندگان. آباد شهر، شهر زندگی و مرگ است و با طبیعت واقعی مرتبط و متصل می باشد. انواع مسائل و معضلات و موضوعات در آباد شهر با هم در ارتباط و اتصال هستند و هیچ وقت ایده آل و آرمانی نیست بلکه درد و رنج و شادی و خوشی بطور واقعی متجلی است و در زندگی تک تک مردم قابل مشاهده است. شهری که در آن تولید مثل و نسل و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و هنر و ادبیات و نظایر عملاً اثر دارد، اثر ها قابل سنجش هستند. مثلاً قدرت خرید مردم و رفاه و رونق زندگی و کیفیت زندگانی قابل مشاهده و معاینه و سنجش است. آیا این ویژگی ها در آرمان شهر یافت می شود؟ آیا احاله زندگی نقد و واقعی امروز به امر آرمانی و نامعلوم، دردی از مردم گرفتار را دوا می کند؟
آبادشهر، شهر انسان زمانی و مکانی و شهر انسانیت محصل و محقق و پدیدار شده است. شهر انسان و انسانیت. به نظر بنده، با استناد به استدلال و برهان و تجربه و تاریخ و فرهنگ جهانی، آباد شهر نمی تواند استمرار و ملهم از شهر آرمانی باشد. چون درگیر واقعی با مسائل واقعی و امروزین است. زیرا آبادشهر، شهر در دسترس و شهر ماهاست و زندگی بدون ماها و انسان بی معنی است. متعالی و آرمانی بودن شهر، شاید، با تحقق و تحصیل فضایل و نیکی‌ها و بالندگی اندیشه‌ها و رشد خردمندی ها و بلوغ عقلی و عملی انسان ربط دارد. متعالی و آرمانی بودن شهر با سروسامان معیشت و آرامش مردم مرتبط است نه با خیال و رویا و اسطوره‌های باستانی. بنابراین مردمی که شهر آباد و آبادان شهر داشته باشند، می‌توانند به ترسیم و طراحی و تحقق شهر آرمانی یاری برسانند. دقت کنیم که بنده از منظر تفکراثربخش و اصالت اثر و واقعیت اصیل زندگی سخن می گویم. از داشته‌ها و محدودیت‌ها واقعی بحث می‌کنم. تصور آرمان شهر و نقش آن اثر خود را دارد لیکن آدمی با تصور و تصدیق شهر واقعی و آباد شهر سرو کار دارد؛ این زندگی و آبادی این شهرها و روستاها محل عمل و اثر و ساختن هستند. گویی، شهر آرمانی، به دنبال شهر آباد ظهور پیدا می‌کند. گویی، آرمان شهر، استمرار انسانیت انسان و آبادی زندگی او در این جهان حقیقی است.