ژوبین صفاری اپیدمی بدبینی

طی روزهای گذشته رئیس جمهوری صحبت از یک تصمیم بزرگ کرد بدون آنکه از محتوای این تصمیم سخنی بگوید. واکنش‌ها و گمانه‌زنی‌ها نسبت به این مطلب البته در جای خود قابل تامل و بررسی است. آنچه پس از سخنرانی ابراهیم رئیسی با آن روبرو شدیم سیلی از گمانه‌زنی‌ها برای تصمیم جدید بود. نکته قابل توجه اما آن بود که اکثر پیش بینی‌ها حاکی از اتفاق یا اتفاق‌های ناخوشایندی به لحاظ اقتصادی برای مردم بود‌. به طوری که سخنگوی دولت چند ساعت بعد نسبت به آن واکنش نشان داد و موضوع گران شدن بنزین را تکذیب کرد. این مسئله نشان می‌دهد فضای عمومی تا چه اندازه آمادگی پیشامدهای منفی را بیش از مثبت دارد و دچار نوعی اپیدمی منفی گرایی شده است. به بیان دیگر تسلسل اتفاق‌های بد اقتصادی طی چند سال گذشته که به دنبال آن پیامدهای اجتماعی منفی نیز به همراه داشته و از سوی دیگر عدم تکثرگرایی در سپهر سیاسی سبب افزون شدن بی اعتمادی مردم نسبت به هر تصمیمی از جانب مسئولان شده است.
این مسئله نشان می‌دهد که هر تحولی در فضای اقتصادی نیازمند زمینه سازی و اعتمادسازی افکار عمومی است که کمک جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی متخصص را هم می‌طلبد. به بیان صریح‌تر اصلاح قیمت‌ها که از آن به عنوان جراحی نام برده شد فارغ از درستی یا نادرستی آن به صورت تخصصی، همان حلقه مفقوده‌ای را داشت که در سال ۹۸ و در ماجرای افزایش قیمت بنزین نیز داشت. شاید تنها تفاوت آن واریز یارانه نقدی بود که البته هنوز تداوم آن در هاله‌ای از ابهام است و البته در صورت تداوم نیز اثر تورمی آن هم نامعلوم است. با این همه با فرض درست بودن این اقدام دولت، باز هم به نظر می‌رسد افکار عمومی همچنان نسبت به آنچه که پیش روی آن‌هاست سردرگم است. نتیجه آنکه دولت سیزدهم در زمینه تبیین برنامه‌های خود همان راه دولت قبل را در پی گرفته هرچند که محتوای برنامه‌هایش متفاوت از قبل باشد. واقعیت آن است که حمایت صرف رسانه‌های رسمی با گزارش‌های نمایشی و یا تیترهای همه چیز آرام است به تنهایی کنش مناسبی برای اقناع افکار عمومی نیست. جامعه ایران آن‌قدر بالغ شده که فرق نقد واقعی یا مخرب و یا حمایت مبتنی بر منطق تا حمایت سیاسی را بفهمد. به نظر می‌رسد مسئولان دولتی بهتر است با علم به این آگاهی و البته واکنش‌های معنادار مردم قبل از هر اقدامی در بستری شفاف مردم را برای هر تصمیم و تغییری آماده و همراه کنند.