شهادت امام صادق (ع) را تسلیت می گوییم

 دوران امامت امام صادق(ع)، فرصتی طلایی برای نشر معارف اهل‌بیت(ع) و برخورداری جهان اسلام از دانشی بود که جز در محضر معصومین(ع) نمی‌شد به آن دست یافت. فردا سالروز شهادت آن امام همام است؛ هم‌ او که مذهب شیعه اثنا‌عشری، به نام مبارکش مزیّن و به شیعه جعفری مشهور شده است. برای بهتر شناختن سیره علمی و عملی آن پیشوا و امام بزرگوار، به سراغ دانشمند ارجمند، جناب آقای دکتر محمود مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه و مترجم برجسته متون مشهور تاریخ اسلام رفتم. گفت‌وگوی ما درباره این موضوع، به درازا کشید و استاد، اطلاعات جامعی را درباره برکات آن وجود مقدس برای اسلام و مسلمین ارائه کرد؛ آن‌گونه که سخنان او، مجموعه‌ای از فضایل شنیده و ناشنیده سیره علمی و عملی امام جعفر صادق(ع) را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. دکتر مهدوی دامغانی معتقد است که امام صادق(ع)، «الگوی تلاش برای ابقای علوم اسلامی» است. آن‌چه در پی می‌آید، مشروح گفت‌وگوی من، با این استاد گران‌قدر است.   برای شروع گفت‌وگو، اگر ممکن است چشم‌اندازی از دوران امامت امام صادق(ع) را برای خوانندگان خراسان ترسیم بفرمایید. در تاریخ شهادت امام صادق(ع)، اختلافی میان مورخان نیست؛ همگان بر این امر هم‌داستانند که امام ششم(ع)، در شوال سال 148ق به شهادت رسید. بسیاری از منابع تاریخی، سن آن وجود مقدس را 65 سال ذکر کرده‌اند؛ بنابراین، از خوشبختی‌های پیروان امام صادق(ع)، یکی این است که عمر آن بزرگوار از تمام ائمه معصومین علیهم‌السلام بیشتر بوده و باید سپاسگزار رحمت پروردگار باشیم که آن امام معصوم(ع)، توانست 34 سال در مسند امامت شکوفا بماند و چه آثار ارزنده‌ای که به برکت این حضور، به جامعه بشری ارزانی شد. دوران حیات امام صادق(ع)، مصادف با دوران فتنه و آشوب در جهان اسلام است؛ اولاً انشعاب در میان شیعیان در قالب زیدیه و کیسانیه به وجود آمد؛ با بروز برخی زیاده‌روی‌ها، تعدادی از مسیر تشیع راستین، جدا و درباره بزرگانی مانند جناب زید بن علی و جناب محمد بن حنفیه، دچار سخنان غلوآمیز شدند. ثانیاً، این دوران مصادف است با ایامی که حکومت بنی‌امیه به روزهای پایانی عمر خود نزدیک می‌شود؛ عملاً بعد از سال 105ق، قدرت بنی‌امیه رو به افول گذاشت و در سال 132ق، امویان کلاً ساقط شدند و به زباله‌دان تاریخ افتادند. اگر حضرت صادق(ع) را متولد سال 80ق بدانیم، سقوط امویان در 52 سالگی حضرت اتفاق افتاده‌است. به این ترتیب، امام(ع) در فرصت میانه سقوط بنی‌امیه تا روی کار آمدن بنی‌عباس، توانستند به نورافشانی علمی موفق شوند و جهان اسلام را با دانش خود منوّر کنند و توفیق بسیار بزرگی که از عنایات پروردگار به همه مسلمانان و به خصوص شیعیان است، رقم خورد. دوران امامت امام صادق(ع) با 16 سال نخست روی کار آمدن بنی‌عباس، همزمان شد که امام(ع) در بخشی از این دوره هم، به فعالیت‌های علمی خودشان ادامه دادند.   درباره جلسات علمی و تعداد زیاد شاگردانی که در جلسات درس امام ششم(ع) حضور پیدا می‌‌کردند، سخن بسیار است. آیا می‌توانیم همه این شاگردان را صرف نظر از نوع دانشی که از آن حضرت فراگرفتند، در صداقت و روش علمی، صاحب یک سطح بدانیم؟  درباره عظمت محفل علمی و تعداد شاگردان حضرت امام صادق(ع)، روایات و گزارش‌های فراوانی در دسترس است؛ چنان‌که شهرت دارد، حدود چهارهزار نفر در جلسات درس آن حضرت شرکت می‌کردند. من شمار اصحاب امام صادق(ع) را با استناد به کتاب «رجال» شیخ توسی، احصا کرده و به رقم سه هزار و 226 نفر رسیده‌ام که در این میان، 12 تن از اصحاب و شاگردان آن حضرت، از بانوان مکرّمه بوده‌اند. با توجه به دوران 34 ساله امامت امام صادق(ع)، می‌توان به رقم تربیت 100 شاگرد در هر سال رسید. هرچند این رقم را باید رقمی قابل توجه بدانیم، اما نباید از یاد ببریم که در میان این افراد، برخی کسان هم حضور داشتند که نااهل بودند و حتی برخی را می‌توان یافت که در جرگه نفوذی‌های حکومت جا داشتند. به همین دلیل است که گاه در روایات می‌بینیم که امام صادق(ع) برخی از شاگردان خودشان را طرد کرده‌است و به صراحت می‌فرماید که به قول این افراد اعتماد نکنید. شیخ توسی، در «رجال»، رسماً درباره این افراد، مانند یونس بن ظِبیان کوفی، اظهارنظر می‌کند که جاعل حدیث بوده‌ و البته شناخت چنین مواردی، به تخصص لازم نیازمند است و به ویژه، باید با روایاتی که بوی غلو می‌دهد، با احتیاط برخورد کرد و لازم است که کارشناسان و افرادی  که حق اظهار نظر در این موارد را دارند، درباره‌اش نظر بدهند.   برخی مدعی هستند که آن‌چه درباره محفل علمی امام صادق(ع) روایت می‌شود، بیشتر محدود به علوم دینی، مانند فقه و اصول است. در پاسخ به این افراد، چه می‌توان گفت؟ نکته بسیار مهمی که باید درباره دستاوردهای تلاش علمی حضرت صادق(ع) مدنظر داشته‌باشیم، این است که ماحصل آن تلاش‌ها، محدود به مباحث فقه و اصول نمی‌شود و این مسئله، حتی مورد تأیید علمای برجسته اهل‌سنت هم قرار دارد. به عنوان نمونه، 52 عالم بزرگ اهل‌سنت، بر این موضوع تأکید دارند که جابر بن حیّان کوفی یا توسی، دانشمند نامدار و شیمی‌دان شهیر، فقط یک استاد داشته و آن هم امام صادق(ع) بوده‌است. هرچند که برخی خاورشناسان، در کمال بی‌انصافی و کم‌لطفی اظهارنظر کرده‌اند که جابر، از خالد بن یزید که البته مردی فرهیخته، هنرمند و عالم بوده، دانش آموخته ‌است؛ حال آن‌که وی، درگذشته سال 704 میلادی است؛ اما جابر بن حیان در سال 745 میلادی به دنیا آمده است و چنین ادعایی، اصولاً قابل پذیرش نیست. حتی برای انکار این افتخار، یعنی شاگردی جابر بن حیان نزد امام صادق(ع)، برخی از وابستگان به دربار خلافت عباسی، مدعی شدند که منظور از جعفر در روایات مربوط به این قضیه، جعفر برمکی است! حال آن‌که وی نیز، اصولاً سیاستمداری به دور از چنین دانش‌هایی بود و سرانجام، خود به غضب هارون عباسی دچار و کشته شد. ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که به طور کلی، جایگاه امام صادق(ع)، در عرصه تلاش برای بقای آثار شیعه، به دلیل همین موقعیتی که به آن اشاره کردم، بیشتر از همه امامان معصوم(ع)، حتی پدر بزرگوارش امام باقر(ع) است. به هر حال زمینه فعالیت در این عرصه، برای امام ششم(ع) آماده‌تر و این امکان فراهم‌تر بود که بشود در این زمینه گام‌های بلندی برداشت. جالب است بدانید که در پرتو همین تلاش‌ها، 400 تن از شاگردان امام صادق(ع) توانستند، 400 کتاب پدید بیاورند که در تاریخ تشیع به «اصول اربعمائه» مشهور شد؛ این 400 کتاب و رساله، زیربنای فقه شیعه را تشکیل می‌دهد و به همین دلیل، مرحوم کلینی، نام کتاب خودش را «اصول کافی» گذاشت و از واژه «اصول» برای این نام‌گذاری بهره برد.   علمای اهل‌سنت چه دیدگاهی در این زمینه دارند؟ امام صادق(ع) جایگاه رفیعی در میان علمای همه مذاهب اسلامی دارد. ابوحنیفه افتخار می‌کرد که دو سال در محضر آن حضرت، به تعلّم پرداخته‌است و همیشه می‌گفت: «لولا سنتان، لهلک نعمان»؛ اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) از بین رفته‌بود. قضاوت‌هایی که جناب مالک بن انس، رئیس مذهب مالکی نسبت به امام صادق(ع) دارد و همچنین، دیدگاه‌های جناب محمد بن ادریس شافعی، رئیس مذهب شافعی درباره آن‌حضرت و نیز، دیگر بزرگان اهل‌سنت، سراسر احترام و فروتنی در برابر امام صادق(ع) است. مرحوم داود الهامی، آن دانشمند گمنام و زحمتکش که خدایش بیامرزد، در کتاب «ائمه شیعه(ع) در آثار اهل‌سنت»، از 54 عالم برجسته مذاهب مختلف اسلامی نام می‌برد که با تواضع بسیار از امام صادق(ع) یاد کرده و جایگاه علمی آن حضرت را ستوده‌اند.   یکی از وجوه مهم سیره علمی و عملی امام صادق(ع) که شاید کمتر به آن پرداخته می‌شود، نوع رفتار آن حضرت در مباحثه و مناظره با افراد منتقد است. لطفاً در این باره هم، مطالبی را بیان بفرمایید. اشاره‌ای در آثار قدما، درباره شهادت امام صادق(ع) وجود دارد که گفته‌اند: «توفیت الآمال»، با شهادت او، آرزوها هم از میان رفت. امام ششم(ع) نمونه کامل صبر و شکیبایی در برابر کلام مخالفان و منتقدان بود. افرادی مانند حسن بصری یا ابن‌ابی‌العوجا که با آن حضرت و دیدگاه‌های ایشان، زاویه داشتند، مسائل مدنظرشان را نزد امام(ع) مطرح می‌کردند و آن بزرگوار، بدون این‌که خم به ابرو بیاورد یا از انتقادها ناراحت شود، با رویی گشاده به پاسخگویی می‌پرداخت و حتی می‌کوشید که افراد دارای شأن اجتماعی، هنگام دریافت پاسخ، دچار شرمندگی نشوند؛ چنان‌که گاه آن‌ها را به خلوت فرامی‌خواند و پاسخ انتقاداتشان را می‌داد.