«ضرورت هم اندیشی و هم کنشی»

در هنگامه آشفتگی‌ها و بحران‌ها و ظهور گرفتاری‌های بی‌امان خردورزی و خردمندی یکی از راه‌های گره گشاست. آحاد و شهروندان جامعه حسب طبع و نیاز و ضرورت حفظ و رشد و توسعه حیات و زندگانی خود همواره در تاریخ به صورت یک مجتمع «‌complex» استمرار زندگی داشته اند. بنا بر همین ضرورت زندگی جمعی، هم اندیشی و هم کنشی از ارکان و عناصر اصلی زندگی بشر بوده است. یعنی، خاصیت زندگی جمعی و خصوصاً زندگی در قرن بیستم و یکم و ظهور و بروز مسائل و موضوعات پیچیده و چند وجهی، توجه و به‌کار گیری و بهره مندی از تمام نیروهای مفید و موثر اجتماع، امری لازم و غیر قابل تقلیل و تحویل و فروکاهش است. یک جامعه متعادل و خردمند هرگز به بهانه‌های واهی نیروهای خود را از دست نمی‌دهد . دایره و وسعت یاران خود را کم نمی کند، این قانون خرد و خردورزی است. برای اداره امور کشور و جامعه هم نیاز به هم اندیشی و هم‌فکری و هم نیاز به هم کنشی و همکاری داریم. بی تردید، حذف نیروهای اثربخش به خسران و ضرر و توقف رشد و توسعه جامعه و بروز گره‌های تازه تمام می شود.
زیست جامعه بصورت یک کلیت و تمامیت ارگانیک و اندام وار می باشد نه به صورت مکانیکی و مصنوعی. در چنین وضعی افراد و اشخاص در درون اجتماع بهم وابسته و تنیده می شوند و وابستگی‌های متقابل پیدا می کنند. این وابستگی متقابل هم در جنبه‌های مثبت و سازنده صدق می‌کند و هم در جنبه‌های منفی و مخرب، هم در بحران ها و آشفتگی ها و نابسامانی‌ها آشکار می‌شود و هم در همیاری ها و همکاری ها و تعاملات. شقاق و پراکندگی و پاره پاره شدن اندیشه‌ها و اندیشمندان، موجب انسداد و گرفتگی راه‌های گشایش می شود و حلقه اتصال و پیوند اجتماع قطع می‌گردد. بنابراین، هم به جمع اندیشی نیاز داریم و هم به جمع کنشی تا از ساحت عقلانیت و خردمندی به وادی بی خردی و خرابی پرتاب نشویم. این سخن عاقلان و قانون خردمندی است که گواه و دلیل آن تاریخ و سیر جوامع است.
‌همآرایی و همسازی اجتماعی سبب هماهنگی و همکاری می گردد. فشارها مثل گرانی و تورم، موجب افتادن به دام عصبانیت و خشم می باشد و آن هم منشا هدر رفت نیروها و عقلانیت. در واقع، در حالت ناهم اندیشی و ناهم کنشی، جامعه دو خسران و ضرر اساسی می بیند: یکم، نیرو‌ها و سرمایه های اصیل و اثربخش خود را از دست می دهد و دچار پراکندگی و تشتت می کند و دوم، با فقدان و خلا خردمندی و عقلانیت مواجه می شود. ریشه آشفتگی‌ها و نابسامانی ها و کاهش اعتماد اجتماعی، شاید، در همینجا ها جستجو و کنکاش گردد. از خصایص و ویژگیهای اصلی خردمندی، هم اندیشی و هم کنشی است. از نشانه‌های بارز دوری از خرد و خردورزی، تک روی و تک گویی و پاره پاره شدن است.
به نظر نگارنده اجتماع فعال و اثربخش، همیارانه و همکارانه اداره می شود تا رفتارهای اجتماعی سازنده و مفید تولید کند و موجب گشایش‌ها و سازگاری‌ها گردد. بن‌بست‌ها از کجا نشات می‌گیرد؟ گرفتاری‌ها چگونه ریشه می‌دواند؟ همبستگی اجتماعی چگونه دچار تطاول و پارگی می شود؟ آیا دوری از خرد و خردمندی افتادن در کوره راه‌ها نیست؟ عقل نیروی سامان و صلاح است و جهل و جهالت نیروی آشفتگی و زوال است. این مطلب صدای انسان و انسانیت و عقل است از جان و درون و عمق تاریخ بشریت.« کتاب صدای عقل». جامعه همیاران همانند طبیعت سالم عمل می کند و اثر می گذارد و پیشرفت می نماید و در ضمن جنبه‌های رقابت‌گرانه را فراموش نمی کند. چون معیار و میزان تعاملات و مناسبات خردمندی و اندیشه ورزی است نه تکبر و خودخواهی و خودبینی و نفع شخصی. آری، امروز بیش از هر زمان دیگری به خردمندی و خردمندان نیاز داریم تا گره ها بگشایند و هم کنشی و هم اندیشی پیش آورند.
محمدعلی نویدی.