تشویق به افزایش زاد و ولد به شرط استفاده از ظرفیت جوانی جمعیت

نرخ رشد جمعیت در یک مقطع تبعات و یا مواهبی برای بازه‌های زمانی در دوره‌های بعد دارد. تاکید و تشویق بر افزایش موالید می بایست همراه با برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و اجتماعی برای بیست سال به بعد در آینده باشد.
نرخ رشد جمعیت عددی بین گاها منفی که مربوط به کشورهای پیشرفته اروپایی مانند آلمان، فنلاند، سوئد و....در مقاطعی می باشد که اتفاقا همواره با کمبود نیروی جوان فعال روبرو هستند تا حداکثر ۴ درصد که معمولا نرخ بالای ۳ درصد مربوط به کشورهای جهان سوم مانند تانزانیا، بنگلادش و ....است. بر این اساس نرخ بیش از ۳ جزو بالاترین نرخ رشدهای جمعیت در جهان است که کشور ما در مقطعی آن را تجربه‌ کرده است.
در دهه ۶۵_۵۵ نرخ رشد طبیعی جمعیت در ایران ۳/۱ (سه و یک دهم)و نرخ رشد مطلق ۳/۹ (سه و نه دهم) درصد بود، که البته افزایش هشت دهم در رشد مطلق مربوط به مهاجرین ورودی از افغانستان بود که با این رقم کار نداریم.
نرخ رشد جمعیت ایران در دهه ۷۵۶۵ افت شدید پیدا کرد و به رقم ۱/۵ (یک و نیم) رسید. در دهه ۸۵۷۵ این رقم به ۱/۶ رسید و در دهه ۹۵_۸۵ به کمترین میزان یعنی ۱/۲۴ رسیده است.


جمعیت ۳۰ تا ۴۰ ساله تحصیل کرده بیکار و سرخورده و ناراضی امروز مربوط به همان بازه زمانی یعنی دهه شصت است. بواسطه همین گرفتاری‌ها، فرزند کمتر= زندگی بهتر شعاری بود که به منظور کنترل رشد جمعیت، چندین سال بر روی بنرها، پلاکاردها، تابلوهای تبلیغاتی و دیوارهای شهر به چشم می خورد.
از این رو اگر قرار بر افزایش نرخ رشد جمعیت است لازم است که برنامه ای برای بهره گیری از پتانسیل جوانی برای فعالیت های اقتصادی فراهم شود. در غیر اینصورت بالا رفتن نرخ رشد بدون استفاده از ظرفیت آن می تواند بحران اشتغال مانند آنچه که امروز به چشم می خورد و ناشی از نرخ رشد بسیار بالای دهه شصت است را در پی داشته باشد.
همچنین باید اشاره شود که میزان تراکم جمعیت باید با پتانسیل های سرزمینی یک کشور نیز هم خوانی داشته باشد. طبیعی است که جمعیت کشور ما نسبت به وسعت آن بسیار کم است. به عنوان مثال میانگین تراکم جمعیت در ایران ۳۵ تا ۴۰ نفر بر کیلومتر مربع و در ژاپن حدودا ۳۵۰ نفر بر کیلومتر مربع است.
اگرچه میزان تراکم جمعیت در بعضی استان‌ها وضعیت غیر نرمالی دارد که خود داستان و موضوع دیگری است و تحلیل مربوط به خود را می طلبد،
اما بخش وسیعی از سرزمین ایران را بیابان‌ها و صحاری خشک تشکیل می دهند که شرایط طبیعی لازم و بخصوص آب را برای سکونت ندارند. آب مسئله و مشکلی است که در دهه های پیش رو بیشتر دامن ایران و جمعیت آن را خواهد گرفت.
بنابراین در بحث افزایش نرخ رشد و تشویق به آن، ضروریست نگاه بلند مدت به این داستان داشت و اگر قرار به افزایش زاد و ولد و بالا بردن نرخ رشد است لازم است همگام با آن برنامه‌ریزی برای بهره گیری از این ظرفیت در زمان جوانی را نیز مد نظر قرار داد تا زمانی دیگر مانند امروز این همه نیروی فعال جامعه را بیکار و بلااستفاده در کنار خود نبینیم و شاهد این میزان نارضایتی تحصیل کرده های بیکار نباشیم.
بی‌شک نیروی فعال اقتصادی یا همان جوانی جمعیت ظرفیت بی‌نظیری می باشد که خیلی از کشورهای پیشرفته جهان آرزوی چنین پتانسیلی را دارند تا از آن در رشد و توسعه اقتصادی کشور خود استفاده کنند.
در پایان باید اشاره شود که در صورت در نظر داشتن موارد مطرح شده نرخ رشد حدودا ۲ برای کشور ما رقمی قابل قبول است.
حمید بابلی موخر
دکترای جغرافیا و برنامه ریزی محیطی