آینده غبارآلود برجام

 این روزها پس از صدور قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سوالی که بسیار مطرح می‌شود و جزو ابهامات فضای سیاسی کشور ماست، آینده برجام است و این که در ماه‌های آینده وضعیت پرونده هسته‌ای ایران چه خواهد شد؟ چقدر احتمال رفتن پرونده ما به شورای امنیت وجود دارد و آیا باید برجام را تمام شده دانست؟ واکنش ایران در این صورت چه خواهد بود؟ پاسخ به این سوالات در یک متن نه چندان بلند کار سختی است و پیش بینی در دنیای سیاست سخت‌تر؛ اما به صورت اجمالی می‌توان گفت با صدور قطعنامه از سوی کشورهای غربی و پاسخ‌های ایران در حوزه فنی از جمله قطع کامل همکاری‌های فراپادمانی ( بیش از قوانین NPT) وارد دوره جدیدی از تنش بین ایران و غرب بعد از سه ماه توقف در مذاکرات وین شده ایم. این تنش حداقل طی دو سال اخیر از سال 1399 که آخرین قطعنامه ضد ایرانی در آژانس تصویب شد، سابقه نداشته و این انتظار وجود داشت که یک سال مذاکرات میان ایران و 1+4 به صورت مستقیم و با آمریکا به صورت غیرمستقیم، میزانی از کنترل تنش را میان دو طرف ایجاد کرده باشد حتی زمانی که توافق میان ایران و آژانس در اسفند 1400منعقد شد، امیدواری‌ها برای بسته شدن پرونده سه مکان ادعایی آژانس و در نتیجه توافق نهایی در وین بسیار افزایش یافت. با این حال و با رصد فضای به وجود آمده در ساعات تصویب این قطعنامه در تهران، وین و پایتخت‌های اروپایی و آمریکا و در این پنج روز، مشاهده می‌شود که به رغم اقدامات متضاد با مذاکرات هسته ای، هیچ طرفی نمی خواهد به عنوان کشوری که باعث شکست مذاکرات بوده، معرفی و به عنوان از بین برنده برجام لقب بگیرد. در حوزه مذاکرات بین‌المللی همین اراده مقصر نبودن در بازی blame game خودش عاملی است تا بتوان یک مذاکره بین‌المللی در آستانه شکست را احیا کرد. از سوی دیگر اعلام  امیر عبداللهیان  وزیر خارجه کشورمان  مبنی بر ارائه یک بسته پیشنهادی جدید به اروپا و درخواست گروسی مدیرکل آژانس برای سفر به تهران از نشانه‌هایی است که می‌توان امیدوار بود طرفین ضمن توجه به کنترل تنش های  به وجود آمده به دنبال راه‌هایی برای تماس مجدد نیز هستند. با این حال در عالم سیاست باید همه نوع احتمال را در نظر گرفت. بر این اساس اگر توافقی هم در سه ماه آینده در وین شکل نگیرد و آمریکایی‌ها بخواهند پرونده ایران به شورای امنیت برود و به نوعی سطح تنش افزایش شدیدی پیدا کند، دو راه اصلی دارند. اولین راه از طریق قطعنامه‌های شورای حکام است. نزدیک‌ترین نشست شورای حکام در ماه سپتامبر (شهریور) خواهد بود که در صورت ادامه این وضعیت می‌تواند قطعنامه‌ای حاوی ضرب الاجل برای ایران به تصویب برسد و در صورت نبود همکاری مدنظر آن‌ها از سوی ایران و با اتمام ضرب الاجل، پرونده ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به نیویورک و شورای امنیت برود. در آن صورت نیاز به تصویب قطعنامه جدید شورای امنیت است که البته احتمال وتوی آن از سوی روسیه و چین وجود دارد. این مسیر حدود 4 تا 5 ماه زمان نیاز دارد. راه دیگر استفاده از بند 37 برجام موسوم به مکانیسم ماشه است که می‌تواند با درخواست یکی از کشورهای 1+4 شروع شود و ظرف 65 روز به بازگشت قطعنامه‌های شش گانه قبلی شورای امنیت بینجامد، این جا وتوی روسیه و چین اثری نخواهد داشت. اما ایران در صورت هرکدام از این احتمالات چه خواهد کرد؟ در صورت ادامه مسیر فعلی یعنی مسیر آژانس تا شورای امنیت، تهران گزینه‌های فنی هسته‌ای و غیر هسته‌ای متنوعی دارد که می‌تواند متناسب با قطعنامه‌ای که تصویب می‌شود، ارائه دهد. این گزینه‌ها می‌تواند از امحای تصاویر گذشته تا کاهش شدید تعداد بازرسان و غنی سازی 90درصد  باشد. همچنین در صورت استفاده طرف مقابل از «اسنپ بک» به احتمال زیاد ایران قبل از نهایی شدن روند، از برجام خارج خواهد شد اما در هر دو مسیر، تهران در نامه رسمی رئیس دولت قبل  به سران 1+4 در 18اردیبهشت 1398 و در آستانه اجرای گام اول کاهش تعهدات برجامی پس از یک سال صبر راهبردی، اعلام کرد که بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت و تصویب قطعنامه جدید یا احیای قطعنامه‌های گذشته به منزله پایان همکاری ایران با آژانس و خروج تهران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خواهد بود. با همه احتمالات، این امیدواری وجود دارد که هیچ طرفی به دنبال رسیدن به این نقطه نیست، نه دولت بایدن که با شعار احیای برجام روی کار آمد و تبعات امنیتی چنین تنش فزاینده‌ای را می‌داند و نه  ایران که آمادگی خود را برای احیای برجام به شرط رفع اشکالات قبلی و منتفع شدن از مزایای اقتصادی آن اعلام کرده است. همین امیدواری می‌تواند مبنایی برای از سرگیری دوباره مذاکرات احیای برجام باشد اما زمان برای این تصمیم هم زیاد نیست. تصویربرداری نکردن دوربین‌های برجامی، نزدیک شدن به انتخابات آمریکا، مشکلات اقتصادی و احتمال خرابکاری و هر عمل ضد توافق از سوی رژیم صهیونیستی و عوامل دیگری که ممکن است همچون جنگ اوکراین بر مذاکرات اثر منفی بگذارند، همگی در جهت خلاف جریان رسیدن به توافق هستند و طرفین این مذاکرات  و به ویژه غرب اگر اراده جدی برای رسیدن به توافق دارند، باید زمان را از دست ندهند. جمهوری اسلامی ایران همچنان اعلام کرده آماده گفت‌وگوست و حاضر است در صورت رعایت خط قرمز اصلی‌اش یعنی انتفاع کامل از منافع اقتصادی برجام پای توافق وین را امضا کند، حالا آمریکا و اروپا هستند که باید ثابت کنند در ادعاهای خود صادق‌اند و آن‌ها هم احیای برجام را به نفع خود و در چارچوب اهداف خود می‌دانند.