میراث‌خواران یک قطعنامه سفارشی

قطعنامه آژانس انرژی اتمی علیه ایران که هفته گذشته با هدایت صهیونیست‌ها و همراهی قدرت‌های غربی و دست‌نشاندگان آن‌ها و بدون اجماع کامل به تصویب رسیده است، در عین آشکارسازی بی‌اعتباری این نهاد بین‌المللی، از یک‌سو فرصتی را ایجاد کرده تا ماهیت برخی بازیگران بین‌المللی و فعالان داخلی بیشتر آشکار شود. از سوی دیگر دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران، آسان‌تر مسیر آینده خود را تنظیم کنند.
بعد از صدور قطعنامه آژانس نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که نقش اصلی را در تنظیم چارچوب فکری گروسی، مدیرکل آژانس داشته و دارد در گفتگو با نشریه انگلیسی اکونومیست با ادعای اینکه ما دیگر با شاخه‌های اختاپوس بازی نمی‌کنیم و سر آن را هدف می‌گیریم، پرده‌ها را کنار زده و با ادعای انجام برخی از اقدامات تروریستی علیه ایران می‌گوید: «ما تجهیزات خود را افزایش داده‌ایم و اسرائیل در یک سال گذشته علیه سر اختاپوس اقدام کرده است و نه‌فقط در برابر دستان اختاپوس همان‌طور که در سال‌های قبل برعلیه آنان در منطقه اقدام کرده است» بنت با اشاره به برخی حوادث اخیر مدعی شد‌: «روز‌های مصونیت که در آن ایران به اسرائیل آسیب می‌رساند و نفوذ و اقدامات خود را از طریق شبه‌نظامیان وابسته‌اش در منطقه گسترش می‌دهد، اما خودش آسیبی نمی‌بیند به پایان رسیده است. ما در هر زمان و مکانی برعلیه ایران اقدام می‌کنیم و به این کار را ادامه خواهیم داد.»
آنچه که بنت را به نتیجه بخشی این راهبرد- که در نقطه مقابل راهبرد شکست‌خورده این رژیم علیه مردم ایران که در چند ماه قبل تحت عنوان راهبرد «مرگ با هزار خنجر» مطرح کرده بود- امیدوار کرده است برخی واکنش فعالان داخلی و برخی اعتراضات محدود به گرانی‌هاست که وی در این رابطه سعی می‌کند از آن به نفع خود بهره‌برداری و می‌افزاید:ما می‌بینیم که مردم شجاع ایران به خیابان‌ها می‌آیند و دست به تظاهرات می‌زنند. این اظهارات بنت بلافاصله با واکنش مراکز امنیتی رژیم صهیونیستی مواجه و سازمان‌های امنیتی این رژیم، از نفتالی بنت انتقاد کردند. وبسایت صهیونیستی bhol در این رابطه نوشت:پس از اظهارات بنت در کمیته امور خارجه و دفاع، یک منبع امنیتی ارشد گفت: «این کار یعنی انگشت کردن در چشم ایرانیان، یک اقدام غیرضروری که ممکن است انگیزه آن‌ها را برای شدیدتر کردن انتقام افزایش دهد. ایران در حال برنامه‌ریزی یک حمله انتقام‌جویانه است و دلیلی برای تشویق بیشتر آن‌ها برای انجام آن وجود ندارد.»
بلافاصله پس از صدور قطعنامه اخیر آژانس، جریان‌های افراطی داخلی نیز عملیات رسانه‌ای چندوجهی را در همراهی با اهداف این قطعنامه ضد ایرانی اجرا کردند. سعید حجاریان تئوریسین جریان افراطی با القای پرهزینه و بی‌فایده بودن صنعت هسته‌ای و تکرار دوگانه دروغین «معیشت- هسته‌ای» سعی در القای بی‌ثمر بودن پیشرفت‌های هسته‌ای و ایستادگی و مقاومت ایران در برابر فزون‌خواهی‌های غرب دارد. از سوی دیگر بیانیه به‌اصطلاح ۶۱ اقتصاددان با کلیدواژه «تورم ۳ رقمی قریب‌الوقوع» و هراس افکنی و بن‌بست نمایی وضعیت کشور منتشر می‌شود و در ادامه آن جبهه اصلاحات ایران در حمایت از اعتراضات معلمان و فرهنگیان و القای بی‌توجهی حاکمیت به اقشار مختلف مردم بیانیه می‌دهد و رسانه‌های منتسب به این جریان نیز با ضریب دادن به تجمع کاسبان و فروشندگان در پی اجرای قانون مالیات و مقابله با قاچاق کالا و القای رشد سرسام‌آور قیمت دلار در آینده نزدیک، تلاش دارند پشتوانه ملی در پیگیری سیاست‌های اصلاحی اقتصادی را تخریب کنند.


همان‌طور که پیش‌ازاین تحلیلگران و اندیشکده‌ها و رسانه‌های غربی اذعان کرده بودند، هدف اصلی از اقداماتی ازجمله صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تأثیرگذاری روانی بر بازار‌های ایران و افکار عمومی مردم ایران و درنهایت وادار کردن ایران به عقب‌نشینی از خواسته‌های خود است؛ که تجمع‌های اعتراضی و برخی اقدامات محدود ضد امنیتی و طرح شعار‌های ساختار شکنانه که عمدتاً از سوی برخی عوامل وابسته به بیگانه مطرح و به‌صورت هدفمند در رسانه‌های معاند مطرح می‌شود تکمیل‌کننده این سناریو است. نکته‌ای که در ماه‌های پس از فتنه ۸۸ و یا اغتشاشات آبان ۹۸ به‌خوبی نمایان شد. برخی اعتراضات پراکنده در هفته‌های گذشته و همچنین فعال شدن دوباره ضلع عملیات روانی داخلی تکمیل‌کننده پازل غرب در ایران است که صهیونیست‌ها را برای تدوین یک برنامه جدید ضد امنیتی امیدوار کرده است.
در مواجهه با این همگرایی جریان داخلی و بیگانگان، تردیدی نمی‌توان داشت که این‌ها بخشی از پازل جنگ ترکیبی دشمنان علیه مردم ایران هستند که از یک‌سو با اعمال فشار‌ها و تحریم‌ها علیه مردم ایران و از سوی دیگر به دلیل کم‌کاری‌ها وندانم کاری‌های گذشته، به اعتراضات مردمی برای ضربه زدن به کشور امید بسته و با تصور القای ناکارآمدی نظام چشم‌انتظار تسلیم یا فروپاشی نظام هستند.
اما در مواجهه با این تحولات باید تصریح کرد که آژانس انرژی هسته‌ای در این میان از خود اراده‌ای ندارد و میدان دادن اروپائی‌ها و امریکا به صهیونیست‌ها برای سیاست‌گذاری برای آژانس، ناشی از انفعال آن‌ها در برابر تحولات بین‌المللی به‌ویژه جنگ اوکراین و افولی است که برای هژمونی خود در نطفه وجهان می‌بینند؛ و گنده‌گویی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در این میان نیز ناشی از فرافکنی نسبت به مسائل داخلی این رژیم و جلوگیری از فروپاشی دولت متزلزلی است که بقای آن تنها به رأی یکی از نمایندگان کنیست وابسته است، صهیونیست‌ها هم درگذشته به‌صورت آشکار و پنهان، تاوان آتش‌افروزی‌های خود را داده‌اند و در آینده نزدیک هم در پاسخ به برخی اقدامات بزدلانه عوامل خود، باید تاوان سهمگین‌تری را بپردازند.
در عرصه داخلی، اما شرایط کمی دشوارتر است، چراکه از یک‌سو نیازمند برنامه‌ریزی هوشمندانه‌تر و دقیق‌تر دولتمردان برای اجرای مراحل دیگر طرح تحول اقتصادی و کاهش آلام مردم و تلاش برای تنویر افکار عمومی و به‌تبع آن مهار تورم انتظاری است و از سوی دیگر در مقابله با عملیات رسانه‌ای مخرب جریان تندرو و افراطی، لازم است تا مجموعه‌ای از اقدامات رسانه‌ای باهدف اقناع افکار عمومی صورت بگیرد؛ که محور‌های آن عملیات رسانه‌ای می‌تواند شامل موارد زیر باشد:
- آشکار نمودن ماهیت برخی از مخالف خوانی‌ها نظیر بیانیه به‌اصطلاح ۶۱ اقتصاددان و اعتبار زدایی از این بیانیه و امضاکنندگان آن.
-تبیین ریشه برخی از مشکلات و نارسایی‌ها که از دولت گذشته باقی‌مانده است.
- تبیین تحولات بین‌المللی که در حال حاضر به‌واسطه جنگ اوکراین، بسیاری از کشور‌های جهان و ازجمله کشور‌های غربی با گرانی و مشکلات عدیده در کالا‌های استراتژیک ازجمله گندم و روغن مواجه شده‌اند.
- افشا وبی اعتبار‌سازی عملیات رسانه‌ای جریان غرب‌گرا مبنی بر اینکه «همه دنیا وضعیت عالی است و فقط مردم ایران در تنگنا و مشکل هستند».
-بیان اقدامات مثبت دولت در بخش‌های مختلف ازجمله مقابله با کرونا، تولید گندم و حمایت از کشاورزان، مقابله با رانت‌خواران و قاچاقچیان و تشریح فواید و مزایای آن.
-تبیین دقیق ابعاد جنگ ترکیبی دشمن برای شکست اراده مقاومت و ایستادگی مردم ایران.