گوش شنوایی نبود

اسماعیل کهرم استاد دانشگاه  
 
 
 


روز جمعه درست زماني که تعدادي از هموطنانمان در استهبان فارس در کنار رودخانه مشغول استراحت بودند، يک مرتبه در بالادست بارندگي شديد رخ داد و دچار سيلي مرگبار و غيرمنتظره شده و درواقع غافلگير شدند. اتفاقا آن منطقه را خوب مي‌شناسم که منطقه‌اي خشک بين دو رودخانه بسيار کم آب واقع شده است. يک رودخانه به نام پهن‌آبه و رودخانه ديگري به نام پلنگون در آن منطقه وجود دارد که به رودخانه اورگان مي‌ريزند. يعني وقتي که رودخانه پلنگون و اورگان به هم مي‌ريزند و يکدست مي‌شوند در منطقه بسيار وسيعي به نام سلطان شهباز به رودخانه رودبال مي‌ريزند که رودخانه‌اي کم آب است و تحمل آب زياد را ندارد. حال وقتي اين دو با هم به داخل رودخانه رودبار ريختند اين سيل ايجاد مي‌شود. اما اشکال اينجاست که مردم آن بالادست که يا شخصي يا نظامي بودند، وقتي مي‌بينند سيل دارد ايجاد مي‌شود و به سمت پايين دست کشيده مي‌شود، هراسان شده و مي‌ترسند و با موتورهايشان به‌شدت به سمت پايين روانه شده و به مردم اخطار مي‌کنند که بلند شويد، سيل دارد مي‌آيد. اما متأسفانه از ميان 50 خانواده‌اي که در کنار اين رودخانه‌هاي رودبار و اورگان نشسته بودند، تنها 5 خانواده به اين هشدار اعتنا کردند و بقيه همچنان نشستند، دچار اين سيل شدند و اين خسارت عظيم به‌وجود آمد. درحالي که اگر همه افراد همانند 5 خانواده از کنار درياچه بلند مي‌شدند، چنين نمي‌شد. در اينجا با وجود اينکه نيت هموطنان خير بوده و هشدار سيل دادند اما گوش شنوايي وجود نداشت. درباره حقابه رودخانه هيرمند هم که مسئولان افغانستان زير بار نمي‌روند، بايد بگويم طي قراردادي در زمان آقاي هويدا با نخست وزير وقت افغانستان قرار شد وقتي سد کجکي را ساختند، ثانيه‌اي 24 مترمکعب به ما آب دهند، ولي ندادند.