راهکارهای دیپلماتیک در اوج بحران‌ها

داریوش قنبری استاد دانشگاه  
 
 
 


واقعيت اين است که موضوع برجام بسيار پيچيده شده و هرازگاهي يکسري اميدها ايجاد مي‌شود و بعد از آن اميدهايي که براي احياي برجام ايجاد مي‌شود با ابهاماتي مواجه مي‌گردد. وقتي مذاکرات قطر مطرح شد، به نوعي اميد به احياي برجام دوباره قوت گرفت اما بعد از مذاکرات با اظهارنظرهايي که از طرف مقابل شنيده شد، آن اميدها خيلي پايدار نماندند و به زودي باز بر ابهامات افزوده شد. الان هم موضوع نسبت به گذشته بسيار پيچيده‌تر شده و با توجه به اظهارنظرهايي که از طرف مقابل به گوش مي‌رسد، اينکه اميدوار باشيم به اين زودي احياي برجام را شاهد باشيم، خيلي خوشبينانه است؛ چون روز به روز بر ابهامات دارد افزوده مي‌شود. درخصوص پيشنهاد جديد آقاي بورل هم معلوم نيست که چه اجزايي دارد و جزئياتش چيست. به هر حال آنچه هست از تلاش‌هاي اروپايي‌ها فقط مي‌توان فهميد که نياز آنها به برجام ظاهرا بيشتر از آمريکا و حتي ايران است. با توجه به اوضاع اوکراين و وضعيتي که براي فروش نفت ايران ايجاد شده از شدت نيازي که در گذشته ايران به احياي برجام داشت تا حدودي کاسته شده و از طرف ديگر آمريکا هم ظاهرا پس از بحران اوکراين مساله احياي برجام را در اولويت سياست خارجي خود نمي‌بيند. اما اروپايي‌ها به‌شدت نياز دارند و تکاپوي آنها براي احياي برجام نشان دهنده نياز بيشترشان نسبت به احياي برجام است. به هر حال احياي برجام مي‌تواند نفت ايران را روانه بازارهاي اروپايي کند و تا حدودي فشارهاي ناشي از تحريم روسيه بر مساله انرژي را براي اروپايي‌ها کاهش دهد. دورنماي حل بحران اوکراين هم باز با ابهامات بسيار زيادي مواجه است و به نظر نمي‌رسد اين بحران به اين زودي‌ها قابل حل باشد و درواقع هر روز که مي‌گذرد بر طولاني بودن اين بحران افزوده مي‌شود و اميدواري چنداني براي حل اين بحران وجود ندارد. جنگ دارد طولاني مي‌شود و اروپا بايد خودش را براي يک بحران انرژي آماده کند. سپتامبر هم نزديک است؛ ماهي که اروپا به تدريج به سمت سرما پيش مي‌رود و پاييز و زمستان و نياز به انرژي بيشتر را در پيش دارد. اقدام اخير آقاي بورل را در همين چارچوب در قالب نيازي که اروپا دارد مي‌توان تفسير کرد اما آمريکايي‌ها آن نيازي که اروپايي‌ها به انرژي دارند را ندارند. از طرف ديگر فشار به اروپا تاحدود زيادي باعث مي‌شود رقابت‌هاي اقتصادي بين آمريکا و اروپا به نفع آمريکا پيش برود. شايد آمريکايي‌ها بدشان نمي‌آيد که از بحران اوکراين براي کاهش رشد اقتصادي اروپا استفاده کنند هرچند کاهش رشد اقتصادي چين هم مدنظرشان است. وابستگي آمريکا به واردات انرژي مانند اروپا و چين نيست. آمريکا خودش يکي از بزرگ‌ترين توليدکنندگان نفت جهان است و نياز خاصي ندارد. به هر حال بحران انرژي مي‌تواند باعث آسيب جدي‌تر اقتصادي براي اروپا و چين شود. ضمن اينکه اروپايي‌ها نگراني از بابت بحران خاص در منطقه خاورميانه را هم دارند. يک بحران در منطقه خاورميانه مي‌تواند آنها را با فشارها و مشکلات بيشتري مواجه کند و از اين لحاظ است که دارند اقداماتي را براي احياي برجام انجام مي‌دهند. اما بايد ديد که جزئيات پيشنهاد بورل چيست و آيا اهداف ايران را تامين مي‌کند و تضاميني که ايران بر آن پافشاري مي‌کند در پيشنهاد بورل در نظر گرفته شده يا خير؟ از اظهاراتي که از مسئولان سياست خارجي کشورمان ديديم، مشخص است که اين پيشنهاد خيلي در چارچوب آن اهدافي که مسئولان سياست خارجي ايران مدنظر دارند ارزيابي نمي‌شود و اين هم باعث مي‌شود اميدواري چنداني نسبت به اين پيشنهاد جديد بورل وجود نداشته باشد اما قطعا و يقينا راهي جز ديپلماسي هم براي حل اين مساله وجود ندارد. هم ايران و هم طرف‌هاي مقابل راهي جز ديپلماسي ندارند و شرايط بين‌المللي هم طوري است که تنها راه حل اين مشکل که خود طرف مقابل بيشتر به آن دامن زده، ورود به مذاکرات و انتخاب راه حل ديپلماتيک باشد اما اين راه حل ديپلماتيک کي به نتيجه مي‌رسد، خيلي مهم است و بستگي به تعديل مواضعي دارد که از طرفين ديده شود. به‌خصوص طرف آمريکايي در ارتباط با مساله تحريم‌ها که براي ايران حياتي است بايد نرمش و انعطاف بيشتري به خرج دهد . آنچه براي ايران حياتي است برداشته شدن تحريم‌هاست که بتواند از مواهب اقتصادي توافق بلندمدت با طرف‌هاي مقابل خود سود ببرد. با توجه به اظهارنظرهاي صورت گرفته به نظر نمي‌رسد پيشنهاد بورل آن منافع حداکثري و اختياراتي که ايران دارد را برآورده کند اما به هرحال اينکه اين پيشنهاد ارائه مي‌شود، حداقل حسنش اين است که همچنان راه ديپلماسي را باز گذاشته و اين خودش مي‌تواند اميدوارکننده باشد. در اوج بحران‌ها هميشه راهکارهاي ديپلماتيک وجود دارد.