چه كسي ظواهري را لو داد؟

همه روساي جمهوري امريكا بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در امريكا، به نوعي وامدار اين واقعه تروريستي بودند و هر كدام احساس وظيفه مي‌كردند كه براي جلب افكار عمومي، دست‌كم يكي از عوامل دخيل در اين واقعه و سران جريان را حذف كنند. اتفاق‌هاي مشابهي در هر سه دوره رياست‌جمهوري بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاده است. امريكا از سال‌ها قبل دنبال دستگيري يا كشتن ايمن الظواهري بود. پس از اعلام خبر كشته‌شدن ايمن الظواهري، اين شائبه مطرح شد كه شايد مقام‌هاي طالبان به صورت پنهاني با اهداف سياسي، عامدانه محل اختفاي او را به دولت ايالات متحده امريكا گزارش كرده‌ باشند. واقعيت اين است كه امريكايي‌ها ۳-۴ سال پيش يك بار محل اختفاي ايمن الظواهري را شناسايي كرده ‌بودند. در آن دوران امريكايي‌ها از تحريك طالبان پاكستان خواستند كه ظواهري را تحويل دهند، اما طالبان پاكستان نه تنها اين كار را نكردند، بلكه محل اختفاي او را عوض كردند تا از تيررس امريكايي‌ها در امان باشد. در مورد احتمال معرفي ظواهري از سوي طالبان، به لحاظ فرهنگي من معتقدم كه سير و سلوك مردم افغانستان اينگونه نيست. درست است كه در عالم سياست هيچ‌چيز ثابت نيست، اما معمولا طالبان در اين قبيل مسائل دست به چنين كارهايي نمي‌زند. اتفاق‌هاي اينچنيني مسبوق به سابقه است. جريان اسامه بن‌لادن شاهدي بر اين ماجرا است، در آن دوران پيش از اينكه امريكايي‌ها تصميم به اشغال افغانستان بگيرند، امريكايي‌ها به طالبان پيشنهاد داده ‌بودند كه  بن‌لادن را تحويل بگيرند و به جاي آن از حمله چشم‌پوشي كنند، اما طالبان زير بار نرفت و او را در مرزهاي پاكستان پنهان كرد. تاريخ اين را نشان مي‌دهد كه دست‌كم در گذشته طالبان چنين مرامي نداشته است.
ظن من بيشتر اين است كه پاكستاني‌ها اطلاعات در مورد محل اختفاي ظواهري را به واشنگتن داده ‌باشند. پاكستاني‌ها در اين زمينه پيشروتر هستند و چندين بار هم تا حالا شاهد معاملاتي از اين دست توسط پاكستاني‌ها بوده‌ايم.
مطلب ديگري كه وجود دارد، از آنجايي كه طالبان مبلغ هنگفتي پول نزد امريكا دارد و به‌شدت براي حل مشكلات اقتصادي به آن نياز دارند، قطعا بدشان نمي‌آيد كه بتوانند كه به طريقي مشكلات‌شان را با امريكايي‌ها حل بكنند. اما صورت قضيه اين را نشان نمي‌دهد، چرا كه طالبان براساس توافق دوحه قرار بود كه محل اختفا و مامن هيچ‌يك از جريان‌هاي تروريستي نباشند، اما به هر حال ايمن الظواهري در خانه سراج‌الدين حقاني پناه داده‌ شده ‌بود، اين را كه نمي‌توان انكار كرد. در صورت قضيه و روي كاغذ اين را مي‌توان ديد كه رابطه امريكا و طالبان پس از اين پيچيده‌تر مي‌شود و رابطه پاكستان با امريكايي‌ها كه در دوران عمران خان دچار افول شده‌بود، بهتر خواهد شد. شهباز شريف و جريان جديدي كه در پاكستان قدرت را در اختيار دارند، بر اساس نياز به امريكا تلاش مي‌كنند تا رابطه خود را با واشنگتن بهبود ببخشند و از هر فرصتي براي بهبود روابط استفاده مي‌كنند. تحليل من اين است كه اگر معامله‌اي صورت گرفته‌ باشد از جانب پاكستاني‌ها است.
در عين حال مي‌توان تحليل ديگري هم داشت، چرا كه در حال حاضر طالبان دست‌كم به سه دسته مختلف و گهگاه معارض تبديل شده است: گروه بازماندگان ملاعمر، گروه حقاني و گروهي كه طالبان حاكم هستند. اين سه گروه هميشه باهم همسو نيستند و عدم تجانس‌هايي دارند و درگيري‌هايي دارند. علاوه بر اين سه دسته نبايد داعش خراسان را هم ناديده گرفت.
گروه القاعده، هر چند به‌شدت تحليل رفته است، اما از سوي امريكا هنوز يك تهديد امنيتي جدي ارزيابي مي‌شود. ايمن الظواهري، رهبر اين گروه در جايي دورافتاده، در غارها، كوهستان‌ها و نقاط صعب‌العبور پنهان نشده است، بلكه در قلب كابل حضور داشت. منطقه شيرپور در وزيراكبر خان كابل، محلي كه من شخصا در دوران ماموريتم سال‌ها در آن سكونت داشتم، جاي دورافتاده يا پنهاني نيست. اين نوع پناه دادن‌ها به معناي دهن‌كجي طالبان به امريكاست و شايد ترور بعدي شخص سراج‌الدين حقاني، سرپرست وزارت داخله طالبان باشد كه محل اقامتش را در اختيار ظواهري قرار داده ‌بود. اگر حقاني هدف حمله امريكايي‌ها قرار بگيرد، مي‌توان گفت كه مساله افغانستان بار ديگر به يك بحراني جدي بين‌المللي تبديل خواهد شد.
پيوندهاي سببي طالبان و القاعده


اينكه طالبان همچنان رابطه نزديكي با القاعده حفظ كرده است به اين معنا نيست كه همين رابطه را با ديگر گروه‌هاي افراطي هم داشته‌باشد. گروه طالبان و القاعده نه تنها پيشينه مشتركي با يكديگر دارند، بلكه باهم قرابت فاميلي هم دارند. خانواده بن‌لادن از سال‌ها پيش با خانواده رهبران طالبان پيوند ازدواج برقرار كرده‌اند. به همين دليل مي‌توان گفت كه رابطه طالبان با القاعده با گروه‌هاي ديگر افراطي و تروريستي از جمله داعش متفاوت است. روي ديگر سكه اين است كه طالبان با داعش در تعارض هستند تا اينكه همسو باشند. داعش به دليل توفيقات صوري كه در عراق و سوريه داشت، هنوز غره به آن پيروزي‌هاي خلق‌الساعه بود و وقتي كه از آنجا رانده‌شدند، به دنبال جغرافياي تازه‌اي گشتند و به افغانستان آمدند. در طول اين مدت چندين بار درگيري‌هاي خونيني ميان طالبان و داعش اتفاق افتاده است. ظن من اين است كه ارتباط طالبان، از طريق خانواده جلال‌الدين حقاني با خانواده سران القاعده، باعث استوارتر شدن پيوند دو گروه شده است اما در برابر اختلاف ميان طالبان و داعش روز به روز افزون‌تر مي‌شود. اقدامات داعش نه تنها گهگاه مستقيما به نيروهاي طالبان آسيب مي‌رساند، بلكه عمدتا به ضرر طالبان هم هستند.
جغرافياي امن براي تروريست‌ها
پيش‌بيني مي‌شود كه اين اقدام امريكا در هدف قرار دادن رهبر يكي از گروه‌هاي افراطي در خاك افغانستان، ديگر كشورهاي صاحب منفعت در منطقه را هم تشويق كند كه راسا براي حل مشكلات خود در خاك افغانستان وارد عمل شوند. جريان‌هايي كه در شمال افغانستان، در ماه‌هاي اخير خاك ازبكستان و تاجيكستان را هدف حملات پراكنده خود قرار داده‌اند، عمدتا وابسته به داعش هستند. داعش از طريق متشنج كردن مرزهاي افغانستان، تلاش مي‌كند كه مرزهاي افغانستان را ناامن كند. طالبان به اندازه كافي در داخل افغانستان مشكل دارد در نتيجه بعيد است كه در راستاي ناامن كردن مرزهاي افغانستان با ديگر كشورها فعاليت كند. اما داعش به دليل اينكه در تخاصم با حاكميت طالبان است، از اين طريق در افغانستان و منطقه قدرتنمايي مي‌كند. بعد از عمليات امريكا و با توجه به فقدان توانايي و اقتدار طالبان براي كنترل مرزها، هر آن بايد منتظر اقداماتي مشابه از سوي همسايگان افغانستان براي مواجهه با عوامل ناامن‌كننده خاك خودشان در خاك افغانستان باشيم.
مجموعه شرايط نشان مي‌دهد كه وضعيت طالبان وضع خوبي نيست. طالبان در داخل نيز با جبهه مقاومت ملي افغانستان درگير است كه اخيرا نيروگيري خود را افزايش داده است و در مقابل طالبان ايستادگي مي‌كند.
من بارها در نوشته‌هايم اعلام كرده‌ام كه امروز بهترين پناهگاه براي گروه‌هاي تروريستي، جغرافياي افغانستان است. نمونه بارزش همين ايمن الظواهري بود كه به عنوان يك نيروي خطرناك، دست‌كم از ديدگاه امريكايي‌ها به راحتي در منطقه وزيراكبرخان در قلب كابل زندگي مي‌كرد. فارغ از اينكه طالبان از گروهي حمايت بكند، مانند القاعده يا حمايت نكند، مانند داعش، افغانستان بهترين پناهگاه براي گروه‌هاي تروريستي است.