منطق ایران در حمایت از مقاومت

مقاومت سه روزه و شجاعانه جهاد اسلامی فلسطین در برابر سیاست خدعه‌آمیز رژیم غاصب صهیونیستی وحامیانش، باردیگر موضوع «مقاومت» را در معرض توجه جهانیان قرار داد و به تعبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه زیاد النخاله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی ثابت کرد که هر بخش از مجموعه مقاومت، به‌تن‌هایی هم می‌تواند بینی دشمن را به خاک بساید. رهبر معظم انقلاب در ادامه با تأکید بر اینکه ما همچنان در کنار شماییم، یاد آور می‌شوند: شما با پیوند زدن مجاهدت در غزه با کرانه، و دیگر نیرو‌های مقاومت با حمایتشان از حرکت جهاد، توانستید یکپارچگی جهاد ملت فلسطین را به رخ دشمن خبیث و خدعه‌گر بکشید. همه سعی گروه‌های فلسطینی در همه سرزمین فلسطین باید برای حفظ این یکپارچگی باشد.
واژه مقاومت که برگرفته از تعالیم وآموزه‌های قرآنی است با پیروزی انقلاب اسلامی و در بطن فرهنگ انقلاب تبلور یافت، به گونه‌ای که حضرت امام خمینی (ره) تشکیل هسته‌های مردمی حزب‌الله در سراسر جهان را به عنوان یکی از آرمان‌ها و دستورکار‌های آینده انقلاب اسلامی در سطح جهان قرار دادند و بار‌ها بر آن تأکید کردند. ایشان در ماه‌های پایانی عمر با برکتشان (۲/۹/۶۷) با تأکید بر اینکه باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، یاد آور شدند: باید هسته‏های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. (صحیفه نور ج ۲۱ ص ۵۳)
این اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب در سال‌های بعد با هدایت حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای (مدظله العالی) و مجاهدت هسته‌های مقاومت علاوه بر اینکه تحقق عینی یافت بلکه در قالب یک نظریه برای اداره جهان مورد تأکید قرار گرفت. معظم له در دیدار روز دوازدهم آبان سال ۱۳۹۷ خود با دانش آموزان بر ضرورت تبلیغ «نظریه مقاومت» تأکید و یادآور می‌شوند: نظریه مقاومت در مقابل دشمن قوی پنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضی تصور نکنند که، چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاه‌های تبلیغاتی دارد و از این قبیل، ما عقب نشینی کنیم. نه خیر، نظریه مقاومت یک نظریه اصیل و درست است. هم در مقام نظر، هم در مقام عمل.
اما حمایت ایران از مقاومت که بیشتر فکری ومعنوی است تا مادی وتسلیحاتی، ریشه در تعالیم مذهبی ومبانی اندیشه‌ای ناب قرآنی واسلامی دارد. مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشور‌های اسلامی ۲۵ /۱/۹۷ در زمینه چرایی حمایت ایران از مقاومت درجهان اسلام می‌فرمایند:ما اگر چنانچه به توحید اعتقاد داریم، نمی‌توانیم زیر بار زور برویم، نمی‌توانیم زیر بار ظلم برویم، نمی‌توانیم در مقابل ظالم نایستیم، این طبیعت توحید است. اینکه جمهوری اسلامی اعلام می‌کند که هر جا مظلومی هست و نصرتی لازم است، ما آنجا حاضریم، به‌خاطر این است؛ اینکه ما روی مسئله فلسطین این‌جور اصرار داریم، به‌خاطر این است. چون لازمه توحید این است که انسان در مقابل زورگویی ظالم به مظلوم بایستد؛ حقیقت توحید این است و بعثت این را به ما یادآوری می‌کند؛ و این مطمئناً پیشرفت هم دارد. ایستادن ما در کنار گروه‌های مقاومت، در منطقه غرب آسیا به همین دلیل است. حضور ما در سوریه، در مقابله و مواجهه با تروریست‌هایی که امریکا و عوامل امریکا در منطقه به وجود آورده بودند، به این دلیل است. اینکه گفته بشود «جمهوری اسلامی ایران توسعه‌طلب است، می‌خواهد فلان‌جا را تصرف کند»، این‌ها حرف‌های مهمل و بی‌معنا و خلاف واقع و دروغی است؛ نه، ما قصد توسعه و نگاه توسعه‌طلبی به هیچ نقطه‌ای از دنیا نداریم؛ احتیاج هم نداریم، بحمدالله کشور بزرگ، آباد و پرظرفیتی در اختیار ملّت ایران است. [این حضور]به‌خاطر این است که در منطقه سوریه، در غرب آسیا، مقاومت در مقابل ظلم وجود داشت و وجود دارد؛ به این دلیل ما آنجا حضور پیدا کرده‌ایم؛ لذا ملاحظه می‌کنید که به توفیق الهی، [جبهه]مقاومت به برکت کمک‌هایی که شد و به برکت شجاعتی که نیرو‌های سوری داشتند، توانستند بر تروریست‌های حمایت‌شده بلکه به‌وجودآمده به‌وسیله امریکا و غربی‌ها و مزدورانشان در منطقه -مثل سعودی و مانند اینها- غلبه پیدا کنند، آن‌ها را شکست بدهند.


اما در تقویم مقاومت روز ۲۳ مردادماه جایگاه ویژه‌ای دارد. درروز ۲۳ مردادماه سال ۱۳۸۵ یکی از مهم‌ترین تحولات جهان در پی یک جنگ ۳۳ روزه رقم خورد وپدیده «مقاومت اسلامی» از دل یک جنگ نابرابر که در یک سوی آن حزب‌الله لبنان ودر سوی دیگر آن جبهه مشترک امریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و برخی احزاب لبنان قرار داشتند، تجلی یافت. در تابستان سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶ میلادی) در جنگی که در میان لبنانی‌ها به «نبرد تموز» شهرت یافت، قرار بود براساس یک «نقشه جامع» این جبهه مشترک، در عرض یک هفته با شکست حزب‌الله لبنان، پرونده مقاومت بسته شود، اما ایستادگی نیرو‌های حزب‌الله در این جنگ نابرابر، سرنوشت آن را به گونه‌ای دیگر رقم زد وشکست سنگینی را بر ارتش رژیم صهیونیستی ومتحدانش تحمیل کرد. امریکایی‌ها که تصور می‌کردند با حمایت گسترده از رژیم صهیونیستی قادرند حزب‌الله را شکست داده وبه زعم خانم کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا طرح خاورمیانه بزرگ را با سزارین از دل این جنگ محقق کنند، اما به‌رغم شش بار تمدید شش روزه این جنگ نهایتاً بعد از ۳۳ روز در برابر مقاومت تسلیم شدند. تکرار شکست‌های رژیم صهیونیستی از مقاومت فلسطین در جنگ‌های ۲۲ روزه، و... جنگ سه روزه اخیر، از یک سو رژیم صهیونیستی را در محاصره نیرو‌های مقاومت قرار داد واز سوی دیگر زمینه ساز سربرآوردن و عیان‌تر شدن نقش جریانی قدرتمندی با نام جبهه مقاومت شد به گونه‌ای که اکنون با محوریت ایران به یک قطب قدرت در تحولات جهانی تبدیل شده و با ظهور نیرو‌های مقاومت، عرصه سیاسی و اجتماعی کشور‌های منطقه دچار تحول شده و فارغ از ساختار‌های سنتی موجود در این کشور‌ها و نفوذ نهادینه‌شده قدرت‌های غربی منطقه در حال تجربه آرایش جدید با محوریت نیرو‌های جبهه مقاومت است.
این آرایش به دلیل نقش و نفوذ و پایگاه مردمی این نیرو‌ها در میان ملت‌ها و ابتنای آن‌ها به ارزش‌های فرهنگی و اسلامی حاکم، از یک عمق و پویایی معناداری برخوردار است و به دلیل الگو‌گیری و اتکا به حرکت انقلاب اسلامی مردم ایران از پشتوانه و استحکام لازم برخوردار و می‌تواند منشأ تحولی بنیادین در کشور‌های منطقه باشد.
فشار‌هایی که در سال‌های اخیر به ایران اسلامی برای خودداری از کمک و حمایت از نیرو‌های جبهه مقاومت با ادعای جلوگیری از صدور تروریسم صورت گرفته و می‌گیرد، همین دلیل است و حتی راهبرد‌های آن‌ها در مذاکره با ایران بر سر موضوعاتی مانند هسته‌ای و یا حقوق بشر و حتی موشکی باهدف قطع این ارتباط و نفوذ صورت گرفته و به‌زعم خود می‌خواهند از این تحول جلوگیری کنند و حتی با ادعای برخی از تعابیر در مورد این نیرو‌ها نظیر هلال شیعی و... می‌خواهند آن را فرقه‌ای جلوه و آن را فاقد ظرفیت و پایگاه مردمی در این کشور‌ها جلوه دهند.
اما آنچه سبب تحکیم موقعیت و نفوذ این نیرو‌ها در کشور‌های خودشان و یا دیگر کشور‌های منطقه شده ابتنا بر ارزش‌های اسلامی و اتکا به پایگاه مردم است. وگرنه اگر قرار بود صرف کمک‌های مادی و تسلیحاتی نظام اسلامی زمینه‌ساز موقعیت و نفوذ این نیرو‌ها در کشور‌های خودشان و یا دیگر کشور‌های منطقه شود امریکایی‌ها به دلیل هزینه کرد صد‌ها میلیارد دلار برای حمایت و راه‌اندازی گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه و... باید موفق‌تر بوده و اکنون باید محور گسترده‌ترین نفوذ مادی و معنوی در این کشور‌ها می‌بودند، اما چرا این اتفاق نیفتاده است و حتی فرماندهان امریکایی در سال‌های اخیر بار‌ها اعتراف کردند که به‌رغم صرف مبالغ کلان و آموزش‌های گسترده و پیچیده نظامی و انتقال تجهیزات پیشرفته انفرادی نظامی، حتی نتوانستند یک گروه صدنفره تشکیل دهند مستلزم درک مبنای این تحول است که این پول پاشی و کمک‌های مالی و تسلیحاتی نیست که می‌تواند زمینه‌ساز نفوذ و شکل‌گیری این نیرو‌های جان‌برکف باشد که آمادگی ایثار و جان‌فشانی درراه آرمان و عقیده خود را داشته باشند بلکه این ظرفیت‌های بلند تفکر دینی و ارزش‌های اسلامی و انقلابی است که منشأ این تحول در جهان معاصر است.