دنياي وارونه!
از هنگامي كه ترامپ ورود اتباع هفت كشور را ممنوع اعلام كرد، منتقدين اعلام كردند كه اين امر برخلاف حقوق بشر يا سنت امريكايي است. اتفاقا گفتهاند كه خود ترامپ هم فرزند يك مهاجر غيرقانوني است. جالب اينكه زن او نيز اصالتا غيرامريكايي و از اروپاي شرقي است. ولي به نظر ميرسد كه اين موارد گرچه قابل توجه و درست هم است ولي نقد اصلي به اين سياست جاي ديگر است. او مدعي است كه اين كار را براي دفاع از امنيت كشورش انجام داده است. طبعا بايد از امنيت مردم و كشورش دفاع كند ولي اين ادعا دروغ محض و وارونگي حقيقت است، زيرا اين اتباع عربستان، كشورهاي حاشيه خليج فارس و مصر و پاكستان و تونس و مراكش و... هستند كه كارهاي مورد نظر ترامپ را انجام ميدهند. جالبتر اينكه بيشتر از اتباع خارجي، اين اتباع امريكايي هستند كه بسياري از اين جنايت عليه امريكاييان را مرتكب شدهاند. و اتفاقا اتباع سفيدپوست آنان در اجراي اين كارها پيشگام هستند. در اروپا هم اتباع همين كشورها مشغول اين نوع اقدامات هستند. آخرين مورد آن در پاريس و در حمله به موزه لوور بود كه يك مصري اقدام به تعرض كرد. جالب اينكه مردم كشورهايي كه مشمول دستور ترامپ شدهاند، بيشترين خسارت را از تروريسم ديدهاند.
در همين چارچوب وزير جديد دفاع امريكا نيز جمله جالبي را گفته و ايران را بزرگترين حامي تروريسم خوانده است. چه خوب بود اين جمله را در ديدار با پادشاه سعودي اظهار ميكرد. اين اظهارات وقتي بيان ميشود كه تروريستها در عراق و سوريه بيش از همه دشمنانشان از ايران واهمه دارند. در واقع مشكل اصلي در ممنوعيت ورود ايرانيان و ساير كشورها، در اصل اعمال چنين حقي نيست، مشكل در منطق بهشدت متقلبانه و دروغ اين سياست است. ولي از اين مشكل مهمتر هم هست. اينكه يك جامعه بايد دچار زوال سياسي شود كه رييس دولت آن بتواند به اين واضحي خلاف بگويد و براساس آن نيز عمل كند. آنان كه ترامپ را تحليل ميكنند، بايد نسبت به اين وجه از دروغگويي او و نداشتن شجاعت در بيان منظور واقعياش از اين تصميم نيز بپردازند.
اين فرهنگ زشت به حكام منطقه نيز سرايت كرده است. برخي از كشورهاي منطقه نيز ايران را متهم به دخالت در امور كشورهاي عربي كردهاند. بزرگترين دروغ ماجرا اين است كه اعراب و فلسطينيها به اندازهاي كه به دست همين كشورهاي عرب كشته و آواره و تارومار شدهاند، هيچگاه به دست ديگران كشته نشدهاند. از سپتامبر سياه سال 1967 كه ملك حسين، فلسطينيها را تارومار كرد تا جنايات اخير سعوديها كه دو سال تمام در حال بمباران مردم عرب يمن هستند، تلفات اين اقدامات دهها برابر كشتههاي اعراب به دست ديگران است. اتحاديه عرب چه معنايي دارد، وقتي كه فقيرترين كشورهاي جهان يعني سومالي و يمن در كنار ثروتمندترين كشورهاي دنيا در اين اتحاديه حضور دارند؟ چرا عربستان و قطر منابع كشوري خود را ميان مردم عرب توزيع نميكنند، و اگر هم پولي در اين كشورها توزيع ميشود براي انجام كودتا و مزدورپروري است؟ آيا در اين مواقع چيزي به نام ملت عرب نداريم؟
خلاصه كلام اين است كه چيزي به نام اتحاديه عرب وجود ندارد و در مهمترين اتفاقات تاريخي براي كشورهايي با مردم و زبان عرب، اين اتحاديه يا غيب بوده يا در كنار متجاوزان به مردمان عرب بوده است. از نظر بينالمللي نيز عضويت در چنين اتحاديههايي مجوز دخالت در امور داخلي كشورهاي منطقه را صادر نميكند. به همين دليل سعوديها و ساير شيخنشينها به صفت عضويت در اين اتحاديه حق ويژهاي براي دخالت در كشورهاي ديگر منطقه ندارند، و تنها حكومتهاي مشروع هر كشوري است كه حق درخواست حمايت از ديگران را براي مقابله با دخالتهاي خارجي دارد. دخالت سعوديها در سوريه به همان ميزان غيرقانوني است كه هر كشور ديگري در آن دخالت كند.
اين حق هر كشوري است كه براي مقابله با نيروهاي مورد حمايت كشورهاي خارجي، از دولتهايي كه پاسخ مثبت ميدهند دعوت به حمايت و حضور كند. اين مفهوم از اتحاديه عرب دروغي است كه اگر بزرگتر از دروغ ترامپ نباشد، حداقل به همان اندازه است. اتحاديه عرب جمع كشورهاي متضادي است كه در بهترين حالت فقط زبان مشتركي دارند. اگر زبان مشترك براي يكي شدن كشورها كافي بود، امروز كشورهاي فرانسوي زبان يا انگليسي زبان بايد يك اتحاديه مشابه ميداشتند. اين دنياي وارونه از هر چيز ديگري براي بشريت خطرناكتر است.