فاصله بین نسل‌ها را مدیریت کنیم

نبی‌ا... عشقی ثانی فعال اجتماعی فاصله بين نسل‌ها موضوعي جهاني و واقعيتي است که نيازمند فهميده شدن، پذيرفتن و مديريت کردن است. فاصله بين نسل‌ها تحت تاثير تفاوت سن، زندگي در گذشته، اکنون وآينده است. مساله بر سر پذيرش خصوصيات مختلف دونسلي است که با هم و در کنار يکديگر زندگي مي‌کنند و بر يکديگر اثر مي‌گذارند. نسل بزرگ‌تر داراي تجارب فراوان وخصوصيات سني ويژه خود است، آرام متين، دلخوش به خواسته‌هاي محدود قابل تعريف است، دل بسته به خاطرات و خانواده بوده به شکل سنتي زندگي مي‌کند، مورد احترام جامعه است و همواره در مقابل تحولات و تغييرات مدافع حفظ ثبات است. ترس از دست دادن موقعيت و زندگي معمولي که دارد باعث سازش او با اصول و پايه‌هاي نگهدارنده جامعه است اگرچه به وضع موجود و مشکلاتي که وجود دارد، معترض است به ‌خصوص به‌ خاطر نگراني از آينده جوانان که فاقد شغل مناسب و مشخصي بوده، امکان صاحب مسکن شدن و ازدواج و تشکيل خانواده بسيار کم شده و رشد جمعيت رو به کاهش است و به سوي سالمندي حرکت مي‌کند در نتيجه اميدچنداني براي خوشبختي فرزندان‌شان ندارد. در مقابل نسل جوان کم‌تجربه، پويا، متحرک و جست‌وجوگر دنياهاي جديد است پيوسته به‌دنبال ابداعات و نوآوري بوده و بيشتر وقتش را با دنياي مجازي صرف مي‌کند و از آن خسته نمي‌شود زود تحت تاثير ديگران و دنياي توسعه يافته قرار مي‌گيرد و آن را الگوي خود قرار مي‌دهد. به فوريت مي‌پذيرد، تصميم مي‌گيرد و به‌شدت پيرو هم‌نسلان خود است اگر لازم باشد به سادگي عصيان مي‌کند مي‌خواهد همه چيز را عوض کند، مي‌خواهد دنياي خاص خود را ايجاد کند از اينکه مي‌بيند خواسته‌هايش به حساب نمي‌آيد و مجبور به پيروي از باورهاي گذشتگان است که آن را درک نمي‌کند، رنج مي‌برد. نسل جديد عاشق و شيفته دنياي مجازي است، دنيايي که پر از موضوعات تازه و نو است که مي‌تواند به افکار و انديشه‌هايش پرواز دهد. از تکرار‌ها خسته شده و شيفته دگرگون شدن است. چيزهاي تازه او را جذب مي‌کند و به سمت خود مي‌کشاند. تاريخ نشان مي‌دهد تغييرات و تحولات پيوسته تحت تاثير انرژي فراوان و فداکاري نوجوانان و جوانان بوده است در حالي که مسن‌ترها پيوسته در مقابل تغييرات مقاومت کرده‌اند اما در پايان به ناچار تسليم شده و با خواسته‌هاي جوان‌ترها دير يا زود موافقت کرده و با آنها همراهي کرده‌اند. اين تفاوت‌ها تا زماني که جنبه زيستي مثل خوردن، خوابيدن و پوشيدن باشد که ملموس‌تر است و فهميده مي‌شود همراهي مسن‌ترها را هم دارد و با آن سازش مي‌شود. ليکن زماني که تفاوت به سبک زندگي و انتظارات از حيات و آينده بشر که پر از دگرگوني است برمي‌گردد اوضاع به نوعي ديگر مي‌شود و موجب برخورد آرا و درگيري فکري مي‌شود. در اينجا دو ديدگاه وجود دارد يک؛ ديدگاهي که مي‌گويد جوانان بايد احترام بزرگ‌ترها را نگهدارند و دستاوردهاي نسل گذشته را که با کار و تلاش و زحمت فراوان به ‌دست آورده‌اند پاس دارند و به ‌دنبال بر هم زدن همه چيز و بي‌ارزش شمردن وضع موجود نباشند. گروه دوم مي‌گويند دنياي جديد متناسب با واقعيت‌هاي جهان امروز و نيازهاي آينده شکل مي‌گيرد و امروز نمي‌توان با ايده‌ها و تفکرات گذشتگان زندگي کرد. آنچه اهميت دارد، وقوف به اين موضوع است که فاصله بين نسل‌ها موضوعي جهاني است که نيازمند درک متقابل از يکديگر است با آموزش، آگاهي بخشي، پذيرش تفاوت‌ها احترام به جوانان و مديريت صحيح مي‌توان با آن کنار آمد و از تجربه مسن‌ترها در کنار انرژي و خلاقيت جوانان زندگي همراه با خوشبختي و رو به جلو ساخت به صورتي که جوانان هم براي آينده خود شرايط و امکانات لازم را فراهم ببينند و حرفشان شنيده شود و ضوابط حاکم بر جامعه را چون قيد وبندي براي آينده‌شان تصور نکنند.