تنش با اروپا برجام را به محاق خواهد برد

آرمان ملی- احسان انصاری: « این احتمال وجود دارد که کشورهای اروپایی مکانیسم ماشه را در برجام فعال کنند. این اتفاق در چارچوب برجام رخ خواهد داد و در چنین شرایطی ما به وضعیت قبل از امضای برجام باز خواهیم گشت. به هر حال با توجه به شرایط کنونی این احتمال وجود دارد که ما به دوران قبل از امضای برجام بازگردیم. در چنین شرایطی ما به قطعنامه2231 بازمی‌گردیم و تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل دوباره علیه ایران فعال خواهد شد. درنتیجه فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران تشدید خواهد شد. اگر برجام امضا نشود و تحریم‌های مرتبط با اوکراین و حقوق بشری تحقق پیدا کند تنش بین ایران و کشورهای غربی افزایش پیدا می‌کند. این در حالی است که نشانه‌های شکل گیری یک اجماع بین‌المللی علیه ایران وجود دارد.» جملات ذکر شده سخنان دکتر یوسف مولایی، استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه تهران و تحلیل‌گر روابط بین‌الملل در گفت‌و‌گو با «آرمان ملی» است. مولایی در این گفت‌وگو به مهم‌ترین چالش‌های پیش روی ایران در عرصه داخلی و خارجی می‌پردازد که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید. اوکراين مدعي است که روسيه در جنگ عليه اين کشور از پهپادهاي ايراني استفاده مي‌کند. زلنسکي رئيس‌جمهور اين کشور نيز در اظهارات اخير خود ايران را متهم به حمايت از روسيه در جنگ اوکراين کرد. اين ادعا به چه ميزان قابليت اين را دارد که در شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران تصميم گيري شود؟
اگر ادعاي اوکراين در بند هفت و ماده39 منشور شوراي امنيت سازمان ملل قرار بگيرد اين احتمال وجود دارد که شوراي امنيت تحريم‌هايي را عليه ايران اعمال کند. بندهفت منشور شوراي امنيت سازمان ملل درباره کشورهايي است که صلح جهاني را به خطر مي‌اندازند و يا اقدامات آنها امنيت يک يا چند کشور جهان را به خطر مي‌اندازد. در چنين شرايطي شوراي امنيت درباره اقدامات آن کشور تصميم گيري مي‌کند و اقدامات لازم را انجام مي‌دهد. نوع ديگري از تحريم‌ها نيز وجود دارد که برخي از کشورها به تنهايي يا به صورت دسته‌جمعي عليه يک کشور ديگر اعمال مي‌کنند. اين تحريم‌ها هيچ نوع سازوکار حقوقي مشخصي ندارد. از نظر حقوق بين‌الملل در چنين شرايطي دولت‌ها از نظر حاکميتي تصميم گيري مي‌کنند که سطح ارتباط آنها با يک کشور ديگر از نظر اقتصادي، سياسي و فرهنگي در چه سطحي قرار داشته باشد. به همين دليل اگر کشوري يک کشور ديگر را تحريم کند هيچ اقدام غيرقانوني صورت نگرفته و نمي‌توان براي آن مجازاتي در نظر گرفت. هر کشوري مي‌تواند کشور ديگري را تحريم کند که چه کالايي به آن کشور بفروشد يا نفروشد و يا اينکه برخي افراد و مقامات کشورهاي ديگر را مورد تحريم قرار بدهد. براساس تعريفي که سازمان ملل از تحريم دارد اين گونه اقدامات تحريم نيست و بلکه يک اقدام غيردوستانه است که يک کشور عليه کشور ديگر انجام مي‌دهد. در حقوق بين‌الملل نيز منعي براي آن وجود ندارد. تنها زماني حقوق بين‌الملل در اين زمينه اقدام مي‌کند که توسل به زور صورت گرفته باشد و عمليات نظامي اتفاق افتاده باشد. در نتيجه اگر تحريم‌ها و اقدامات يک کشور عليه کشور ديگر اقتصادي و سياسي باشد منعي براي آن وجود ندارد.
کشورهاي اروپايي به دليل آنچه عنوان مي‌کنند دخالت ايران در جنگ اوکراين است اقدام به تحريم ايران کرده‌اند. تحريم‌هاي اروپا عليه ايران چه چشم‌اندازي را پيش‌روي روابط دوجانبه ايران و اتحاديه اروپا قرار خواهد داد؟
تحريم‌هاي اروپا عليه ايران در گذشته نيز وجود داشته که در شرايط کنوني نيز مطرح شده است. به هر حال کشورهايي که يکديگر را تحريم مي‌کنند روابط آنها را تحت تأثير قرار مي‌دهد و اين اتفاق در شرايط کنوني بين ايران و اتحاديه اروپا نيز شکل گرفته است. هر گونه تنش بين کشورها در عرصه جهاني تبعات خاص خود را دارد و کشورهايي که چنين رويکردهايي را در پيش مي‌گيرند بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که پس از تحريم‌هاي دوجانبه روابط اين کشورها به سمت تيرگي مي‌رود و برخي از فرصت‌هاي موجود از بين مي‌رود. قبل از امضاي برجام اتحاديه اروپا تحريم‌هاي گسترده‌اي را عليه ايران اعمال کرده بود که بخش‌هاي عمده آن به مسائل حقوق بشر ارتباط پيدا مي‌کرد. با اين وجود و در عين حالي که اتحاديه اروپا ايران را تهديد کرده بود اما همچنان روابط ايران و کشورهاي اروپايي برقرار بود و تعاملاتي صورت مي‌گرفت. نکته مهمي که در شرايط کنوني وجود دارد اين است که موضوع اوکراين براي کشورهاي اروپايي در اولويت قرار دارد و به همين دليل رابطه اروپا و ايران در سطح عادي به عنوان يک هدف شناخته نمي‌شود.


در هفته‌هاي اخير کشورهاي اروپايي در حال ميانجي گري بين ايران و آمريکا درباره مذاکرات هسته‌اي بودند. با توجه به اتفاقات اخير و تحريم کشورهاي اروپايي عليه ايران سرنوشت برجام چه خواهد شد؟
ما بايد اين واقعيت را بپذيريم که تنش با اروپا در نهايت برجام را به محاق خواهد برد. در شرايط کنوني برجام به دو دليل به محاق رفته است. نخست به دليل بحران اوکراين و اهميتي که اين موضوع براي کشورهاي اروپايي دارد. اين در حالي است که رئيس‌جمهور اوکراين ايران را به همکاري با روسيه در اين جنگ متهم کرده است. از سوي ديگر در شرايط کنوني کشورهاي غربي نسبت به اتفاقات داخلي ايران حساس شده‌اند.به دليل برخي مسائل حقوق بشري که کشورهاي اروپايي درباره ايران مطرح مي‌کنند ديگر مانند گذشته اشتياق کافي براي ارتباط و تعامل با ايران ندارند. اين مسائل نشان مي‌دهد که در شرايط کنوني اولويت نخست کشورهاي اروپايي برجام نيست، بلکه يا بحران اوکراين است. تنها در شرايطي که برجام بتواند خود را با اين اولويت‌ها منطبق کند مي‌تواند دوباره در دستور کار قرار بگيرد و درباره سرنوشت آن تصميم گيري شود.
اگر اين اتفاق رخ ندهد و برجام نتواند با اين دو اولويت خود را منطبق کند چه اتفاقي رخ خواهد داد؟
اگر اين اتفاق رخ ندهد اين احتمال وجود دارد که کشورهاي اروپايي مکانيسم ماشه را در برجام فعال کنند. اين اتفاق در چارچوب برجام رخ خواهد داد و در چنين شرايطي ما به وضعيت قبل از امضاي برجام بازخواهيم گشت. به هر حال با توجه به شرايط کنوني اين احتمال وجود دارد که ما به دوران قبل از امضاي برجام بازگرديم. در چنين شرايطي ما به قطعنامه2231 بازمي‌گرديم و تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل دوباره عليه ايران فعال خواهد شد. در چنين شرايطي فشارهاي اقتصادي و سياسي عليه ايران تشديد خواهد شد. اگر برجام امضا نشود و تحريم‌هاي مرتبط با اوکراين و حقوق بشري تحقق پيدا کند تنش بين ايران و کشورهاي غربي افزايش پيدا مي‌کند. اين در حالي است که نشانه‌هاي شکل گيري يک اجماع بين‌المللي عليه ايران وجود دارد. شکل‌گيري اين اجماع نيز در مرحله نخست به دليل امضا نکردن برجام و خطري است که کشورهاي غربي نسبت به برنامه هسته‌اي ايران احساس مي‌کنند. اين در حالي است که در شرايط کنوني موضوع اوکراين نيز وجود دارد و از سوي ديگر مسائل داخلي ايران و اتفاقاتي که در هفته‌هاي اخيردر کشور رخ داده نيز کشورهاي غربي را نسبت به مسائل داخلي ايران حساس کرده است. دولت‌ها در عرصه بين‌المللي در عرض هم قرار دارند. دولتي در جامعه جهاني وجود ندارد که بالاي سر بقيه دولت‌ها قرار داشته باشد که بتواند کشورها را مجبور به کاري کند. تضمين اصلي احياي برجام بايد در منافع دولت‌ها وجود داشته باشد. تضمين‌ها بايد به شکلي به طرفين داده شود که دولت‌ها در حفظ و تداوم آن منفعت داشته باشند. هنگامي که يک کشور در يک توافق بين‌المللي منافعي نداشته باشد تضميني نيز براي حضور آن کشور وجود ندارد. به همين دليل بايد منافع طرفين قرارداد تأمين شود تا نسبت به دادن تضمين اقدام کنند. در جامعه جهاني هيچ نيرو و دولتي وجود ندارد که بالاي سر دولت‌ها قرار داشته باشد که بتواند دولت‌ها را تحت فشار قرار بدهد تا تعهدات بين‌المللي خود را انجام بدهند. در دهه‌هاي گذشته اغلب معاهدات بين‌المللي که منعقد شده به همين صورت بوده و کشورهاي مختلف با توجه به چنين شرايطي تعهدات خود را انجام داده‌اند. اين ساختار را نمي‌توان تغيير داد، بلکه بايد واقعيت را پذيرفت.
اگر اين اجماع بين‌المللي عليه ايران شکل بگيرد چه چشم‌اندازي پيش‌روي کشور قرار خواهد گرفت؟
بدون ترديد هر اتفاقي که در دنياي سياست رخ مي‌دهد تبعات خود را خواهد داشت. ما نمي‌توانيم به صورت قطعي عنوان کنيم که در آينده چه اتفاقي رخ خواهد داد. با اين وجود آنچه مشخص است اين است که اتفاقاتي که در شرايط کنوني در حال رخ دادن است مثبت نيست و باعث بهبود اوضاع اقتصادي نخواهد شد. مردم در سال‌هاي اخير تحت فشارهاي اقتصادي زيادي قرار داشته‌اند و اگر قرار باشد با تحريم‌هاي جديد فشارهاي اقتصادي بيشتري به مردم وارد شود مشکلات تشديد مي‌شود. آنچه امروز ما مشاهده مي‌کنيم مسائلي نيستند که بتوان عنوان کرد به دليل آنها مشکلات در آينده کاهش پيدا خواهد کرد. کارشناسان و دلسوزان کشور در گذشته بارها اين نکته را متذکر شده‌اند که کشور نيازمند يک گفت‌وگوي فراگير ملي است. اين گفت‌وگوي ملي نيز بايد همه ديدگاه‌هاي فکري و سياسي و اجتماعي را در بربگيرد تا با تعامل و هم‌انديشي با يکديگر و همچنين با حاکميت بتوان يک الگوي مناسب براي توسعه پايدار و امنيت پايدار در ايران در نظر گرفت. متأسفانه هرچه زمان بيشتري گذشت راه براي گفت‌و‌گو و هم‌انديشي ملي تنگ‌تر شد. امنيت پايدار در هر جامعه در پرتو رضايتمندي دروني مردم است و تا زماني که اين رضايتمندي وجود نداشته باشد امنيت پايدار شکل نخواهد گرفت. اگر رضايت دروني مردم نسبت به حاکميت سياسي وجود داشته باشد اگر کشورهاي خارجي تلاش کنند کشور را تحت فشار قرار بدهند موفق نخواهند شد. تنها در شرايطي که رضايت دروني مردم وجود نداشته باشد فشارهاي خارجي مي‌تواند تأثيرگذار باشد. به صورت طبيعي هنگامي که پايه‌هاي رضايت دروني مردم از حاکميت سياسي ضعيف شود به همان اندازه فشارهاي خارجي تشديد مي‌شود و تأثيرگذاري بيشتري پيدا مي‌کند. راهي که امروز براي کشور باقي مانده گفت‌وگوي فراگير ملي است و تنها در چنين شرايطي است که مي‌توان اعتماد عمومي را افزايش داد، رضايت دروني مردم را افزايش داد و تهديدهاي خارجي را از بين برد.