مطالبه‌گر واقعی، دست به تخریب نمی‌زند

سیدحسن موسوی‌چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران  
 
 
موضوعي که الان با آن مواجه هستيم، اين است که متعرضاني هستند که به ناکارآمدي، سياسي‌کاري، مشکلات اقتصادي، تضمين و تامين حقوق شهروندي اعتراض دارند و حساب آنها از اغتشاشگران و سوءاستفاده کنندگان جداست. در يک جامعه‌اي که تحت فصل 27 قانون اساسي اعتراض غيرمسلحانه حق مردم است. طبيعتا در چنين مواقعي انتظار اين است که پاسخگويي شفاف، دقيق و قانع کننده به معترضان در يک گفت‌وگوي هم‌سطح داده شود. به اين معنا که از بالا نگاه نکنيم، دستوري عمل نکنيم. در اين فضا بايد به حقوق معترضان در هر جامعه و سازماني آشنا باشيم و بعد احترام بگذاريم و در چارچوب وظايف قانوني‌مان مطالبه‌گري‌هايي که انجام مي‌شود در يک فضاي بدون تخريب، بدون تحقير با داشتن حق برابر و فرصت برابر پاسخ داده شود. و يکي از راه‌ها اين است که مديريت رسانه و مديريت اطلاع‌رساني انجام شود. چند مثال مي‌زنم: زماني که اين اتفاقات افتاد، پاسپورت علي دايي را گرفتيم. يکسري با حرف‌هايي که مي‌زنند، تحريک مي‌کنند و من مي‌گويم اين تحريک نيست بلکه تحقير مي‌کنند. آقاي نبويان، نماينده تهران مي‌گويد که اينها کف روي آب هستند و... شما توقع داريد در مقابل اين روند چه اتفاقي بيفتد؟ مردمي که حقوقشان را مطالبه مي‌کنند، منتظر پاسخ هستند. همين محدوديت اينترنت و فضاي مجازي... درحالي که گوگل محل سرچ کارمند و استاد و دانشجو و خبرنگار و بقيه بود. خشونت به شکل‌هاي مختلف اعمال مي‌شود. يک جايي مشارکت سياسي نمي‌کنند و يک جايي واکنش نشان مي‌دهند که به اشکال مختلف و در قالب اعتراض نشان مي‌دهند گرچه معتقدم آنها که مطالبه‌گر حقوق سياسي‌شان هستند هيچگاه تخريب نمي‌کنند هرچند يک عده از آب گل‌آلود ماهي مي‌گيرند. بالاخره دشمن، دشمن است و شما نمي‌توانيد از دشمن توقع داشته باشيد. حالا که آب گل آلود مي‌شود، عروسي‌شان است ولي مي‌خواهم بگويم ما خيلي جاها با ادبياتمان، گفتارمان و ندادن فرصت برابر، به نوعي تحقير کرده‌ايم. ضمن اينکه خود پاسخ ندادن به مطالبات پاسخ نداده از قبل عامل مهمي است. بالاخره اتفاقي که در بورس براي سرمايه‌گذاران افتاده است چه شد؟ البته برخي دنبال منافع فردي و تخريب هستند که اينها مطالبات بحق نيست و ما همه جا داريم و در هر تشکل و سازمان و هر حزبي هست. مطالبات بحق، سوالات بحق، پرسشگري و مطالبه ‌گري درست بر مبناي وظايف قانوني، حق مردم است. طبيعي است که اين روند يک جايي به شکل خشونت خودش را نشان مي‌دهد. همين که کار خود را درست انجام ندهيم و برخي ناراضي‌اند، به نحوي داريم خشم‌مان را بروز مي‌دهيم. دستگاهي که در کارخانه خراب مي‌کنند يا خراب مي‌شود و درصدد درست کردن برنمي‌آيند از جمله اين مصاديق است. ظهور و بروز خشونت حتما اسلحه دست گرفتن و زدن نيست و من دارم به اشکال ديگر خشونت اشاره مي‌کنم. اميدواريم اين را متوجه شويم که هيچکس در مقابل تحقير ساکت نمي‌نشيند .