محمدکاظم انبارلویی در گفت‌وگو با «وطن‌امروز»: ضدانقلاب دنبال تکرار ترورهای دهه 60 است

فریده طهماسبی: اغتشاشات و آشوب‌آفرینی ضدانقلاب در کشورمان بیش از پیش رنگ و بوی خشونت عریان و ترور کور را به خود گرفته است. جریانی که حدود 3 ماه پیش با شعار «زن، زندگی، آزادی» سعی داشت خود را به عنوان نیرویی طرفدار تساهل و مدارا نشان دهد، حالا نقاب از صورت برداشته، همانند گروه‌های تروریستی با مخالفان خود برخورد می‌کند. روزی نیروهای مدافع امنیت را به شیوه داعش زجرکش می‌کند و به شهادت می‌رساند و روز دیگر یک کاسب جزء را به جرم(!) مصافحه با رئیس‌جمهور به ترور تهدید می‌کند، ضدانسانی‌ترین و ضداخلاقی‌ترین شعارها را به زبان می‌آورد و آرزوی حمله نظامی دشمنان به خاک کشورمان را در ذهن می‌پروراند. با این حال تمام این اهداف شوم را در یک فضای رسانه‌ای و جنگ روانی پیش می‌برد؛ آنچه این روزها از آن به عنوان «جنگ ادراکی» یاد می‌شود. در این زمینه با «محمد‌کاظم انبارلویی» کارشناس امور سیاسی گفت‌وگو کردیم. *** در آشوب‌های اخیر اگر کسی ذره‌ای همسویی با نظام نشان می‌داد یا حتی به زندگی روزمره و عادی خود می‌پرداخت، مورد حمله و تهدید قرار می‌گرفت. مثلاً در سفر اخیر رئیس‌جمهور به کردستان، اغتشاشگران مغازه‌داری را که به آقای رئیسی شکلات تعارف کرده بود مجبور به عذرخواهی کردند. نظر شما درباره روند آشوب در کشور و رفتارهایی که برخلاف ادعای آشوبگران، کاملا ضدآزادی است، چیست؟ آمریکا از جنگ ‌شناختی و ادراکی عبور کرده و به جنگ کثیف رو آورده است. جنگ کثیف یعنی تهدید آزادی و حریت ورزشکاران و هنرمندان و تهدید آنها به مرگ و آتش زدن خانه و کاشانه‌شان، یعنی تهدید کامیونداران و مغازه‌داران و کسبه برای اعتصاب، یعنی آتش‌ زدن قرآن و مسجد و چادر کشیدن از سر زنان محجبه، یعنی تحمل نکردن تعارف چند شکلات یک مغازه‌دار به رئیس‌جمهور از سر میهمان‌نوازی و تهدید وی به مرگ و آتش زدن دکان و منزلش، یعنی ترویج بی‌ناموسی، همجنس‌بازی و تجزیه‌طلبی.  آمریکا، رژیم اشغالگر صهیونیستی، انگلیس و سایر دشمنان این مرز و بوم که در عرصه‌های دیگر توان رویارویی مستقیم با ایران را ندارند، در جنگ با ملت ایران تمام قواعد اخلاقی و انسانی را زیر پا گذاشتند تا بلکه بتوانند ملت ایران را به زانو درآورند اما نقشه‌های آنها با هوشیاری مردم شکست خورد. * این آشوب‌ها با یک دروغ آغاز شد که مرحوم مهسا امینی بر اثر ضرب‌وجرح کشته شده است و پدر وی نیز به این دروغ دامن زد. در ماجرای ایذه نیز مادر کیان پیرفلک همین راه را در پیش گرفت. اگر از همان ابتدا با این ادعاهای کذب برخورد می‌شد، آیا ماجرا به این سمت‌وسو و آشوب می‌رفت؟ ایران در میان معرکه یک جنگ تمام‌عیار با آمریکا و رژیم صهیونیستی و غرب قرار دارد. این دولت‌ها از همان ابتدای آشوب با دروغ و جعل روایت تلاش کردند جای شهید و جلاد را عوض کنند و با تحریک نیروهای انتظامی و امنیتی کشور، فرصت را برای کشته‌سازی و بهره‌برداری از خون بی‌گناهان فراهم کنند اما خوشبختانه با هوشیاری مردم و نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی این فرصت از آنها سلب شد و نتوانستند نقشه‌های خود را عملیاتی کنند.  به نظر من برخورد قضایی و انتظامی با این قضیه بدرستی انجام شد و نتایج خوبی داشت، زیرا در نهایت از آنجا که بیشتر از این نمی‌توانستند به این سیاست‌ها و رویکرد خود ادامه دهند، اغتشاشات خیابانی پایان یافت. * مانند ماه آبان که اخلالگران فراخوان 3 روزه اعتصاب دادند، برای روزهای 14 تا 16 آذر نیز چنین کردند ولی با بی‌محلی کامل مردم و کسبه روبه‌رو شدند. آشوبگران چه هدفی را از فراخوان برای اعتصابات مکرر در کشور دنبال می‌کنند و تا چه زمانی این روند ادامه خواهد یافت؟ توطئه آنها برای به آشوب کشاندن بازار و خیابان بویژه اخلال در صنعت حمل‌و‌نقل و توزیع کشور به شکست منجر شده و نتوانستند نتیجه‌ای از این اقدامات بگیرند. در نهایت مردم نیز با آنها همراهی نکردند و بشدت از این جریان عصبانی هستند و آنها را مانع کسب‌وکار خود می‌دانند. جریان آشوب تصور می‌کرد با گروهک‌های مجازی و رباتیک می‌تواند لشکر خیابانی خلق کند اما دروغ و فریب و جعل‌شان برای ملت روشن شد و مردم ایران با آنها همراهی نکردند و سیاست مأیوس‌سازی و پمپاژ احساس حقارت به مردم و بی‌ثبات‌سازی و ترسیم چهره ویران‌ شهری آنها شکست خورد و نظام مشروعیت خود را حفظ کرد و آنها که نتوانستند به اهداف خائنانه خود برسند، تلاش می‌کنند با اقداماتی از قبیل اعتصاب‌های چندروزه، آتش اغتشاش را روشن نگه دارند.  * برخی، رفتارهای آشوبگران را به حوادث دهه 60 و اقدامات منافقین شبیه‌سازی می‌کنند؛ تا چه اندازه این گزاره صحیح است؟ اتفاقات اخیر به نوعی بازتولید خشونت‌های تروریست‌های منافق در دهه 60 و تلفیقی از سیاست‌های خشن منافقین و داعش بود که اینها را در کارگاه‌های رژیم صهیونیستی و آمریکا و سازمان سیا آموزش دیده‌اند.  لیدرهای این جریانات پیش از شروع آشوب‌ها در ایران در کشورهایی چون ترکیه، آفریقای‌ جنوبی و برخی کشورهای اروپایی آموزش دیده بودند که هر کدام از تیم‌های رسانه‌ای ترور و خیابانی باید چه اقداماتی انجام دهند اما خوشبختانه نتوانستند آموزش‌هایی را که دیده بودند به طور کامل عملیاتی کنند و با هسته سخت نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی مردم مواجه شدند و مردم توطئه‌های آنها را خنثی کردند.