فهم مغرضانه و ساده‌لوحانه جریان غربگرا از روابط ایران و چین

یادداشت
عبدالرضا هادی‌زاده
 روزنامه‌نگار



جریان غربگرای داخلی، سفر رئیس جمهور چین به عربستان را به معنای پشت کردن چین به روابطش با ایران تفسیر کرده‌اند؛ تفسیری ساده لوحانه از روابط بین‌الملل که البته در بازی‌های رسانه ای  این روزها ممکن است خریدار هم پیدا کند.  این تفسیر  ساده لوحانه بی‌اعتبار است چرا که کشورها می‌توانند همزمان با چندین کشور که با یکدیگر مناسبات عادی ندارند در همکاری راهبردی به سر ببرند. حتی دولت‌ها می‌توانند در عین آنکه روابط استراتژیک با یکدیگر دارند اختلافاتی نیز در برخی مواضع داشته باشند. اختلاف چین با عربستان در مسائل مختلف نمونه واضح این مسأله است. با وجود آنکه عربستان در اغتشاشات اخیر ایران دست داشته و ادامه آن را به نفع خود می‌‎بیند، چینی‌ها به صراحت در مقابل این مسأله موضع گرفته‌اند. آنها در برابر قطعنامه حقوق بشری مورد حمایت برخی کشورهای غربی و عربی رأی منفی داده و دخالت در امور داخلی ایران را محکوم کرده‌اند. با این حال این موضع باعث نشده است که سعودی و چین در همکاری راهبردی خود تأخیر بیندازند و آن را تحت‌الشعاع اختلافات خود قرار دهند. در روابط ایران و چین نیز می‌تواند مشابه همین مسائل وجود داشته باشد. بیانیه مشترک اخیر چین و عربستان از جانب اصلاح‌طلبان مهر ابطال روابط راهبردی تهران و پکن تلقی می‌شود  اما واقعیت آن است که این مسأله به معنای عدول از روابط راهبردی دو کشور نیست هرچند که برخی مواضع اتخاذ شده در این بیانیه با واکنش منفی دیپلماتیک جمهوری اسلامی نیز مواجه شده است و مقامات چینی نیز باید اشتباه صورت گرفته را اصلاح کنند.
روابط ایران و چین برای دو کشور فوق راهبردی است،  چینی‌ها بخوبی می‌دانند که مولفه اصلی برای نقش آفرینی و بهره گیری از منطقه استراتژیک غرب آسیا، حفظ امنیت در این منطقه است. بر همین اساس است که آنها برای همکاری با ایران به عنوان کشور امنیت‌زای منطقه حاضر به پرداخت «هزینه» هستند و در قبال همکاری با عربستان به عنوان کشور امنیت‌زدا، هزینه «طلب» می‌کنند. به بیان دیگر  ایران به عنوان کشوری مستقل در منطقه و به دلیل نقش ثبات‌آفرین خود در غرب آسیا غیر قابل جایگزین است و به همین دلیل روابط با تهران را مغتنم می‌شمارد. چین در دوره جنگ سوریه که توسط کشورهای غربی و رژیم‌هایی چون عربستان سعودی پشتیبانی می‌شد در کنار ایران در جبهه مقابله با تروریست‌ها قرار داشت و بارها با حق وتوی خود توطئه‌های ضدامنیتی در منطقه را خنثی کرد. می‌توان یکی از دلایل همراهی چین با ایران در شرایط تحریم چه در حوزه خرید نفت از ایران، چه در مقابله با قطعنامه‌های غرب در شورای حکام علیه کشورمان و حتی برگزاری رزمایش‌های نظامی مشترک را در همین مسأله دید؛ موضوعی که بیانگر عمق روابط راهبردی دو کشور است.
با این حال جریان فکری و رسانه‌ای حامی دولت قبل در فهم این مسأله دچار مشکل هستند. آنها که در هشت سال دولت‌های یازدهم و دوازدهم به روابط نامتوازن و یک‌سویه با کشورهای غربی بسنده کرده بودند با پشت کردن به دوران گذار در نظام بین‌الملل عملاً راه را برای همکاری با کشورهای آسیایی و قدرت‌های نوظهور بسته بودند. راهبرد غربگرایانه صرف بود که در شرایط خروج امریکا از برجام توانست منافع ملی کشور را به شکل جدی تهدید کند، چرا که کشورهای شرقی همچون چین به دلیل کنار گذاشته شدن از پرونده همکاری اقتصادی عملاً در بسیاری از زمینه‌ها از ایران اخراج شده بودند. این کارنامه بخوبی نشان می‌دهد که این جریان سیاسی علی‌رغم ادعاهای خود در دانستن زبان دنیا دستاورد پایداری در این حوزه نداشته است. این اقدام تا جایی پیش رفت که محمدجواد ظریف در روزهای پایانی مسئولیت خود نسبت به این اشتباه راهبردی اعتراف کرد و در گزارشی به کمیسیون امنیت ملی مجلس نوشت: اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از ایران نرنجانده بودیم، دوستان‌مان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی رهایمان نمی‌کردند.البته گلایه جریان غربگرای امروز از آنچه که رویگردانی چین از ایران می خوانند نه از سر دلسوزی و نه برای منافع ملی ایران است بلکه آنان همسو با جریان رسانه‌ای بین المللی غربی در جهت تضعیف روابط ایران با چین می‌کوشند  تا راه‌حل را صرفاً در وادادگی در مقابل امریکا نشان دهند. به بیان دیگر این جریان به دنبال ارائه تصویری غیرقابل اعتماد از چین است تا بتواند برای امریکا و شرکای غربی‌اش مشروعیت بتراشد. 
عرصه سیاست خارجی در این دولت برخلاف دولت قبل منطق مشخص و درستی  دارد؛ روابط بر مبنای کسب منفعت حداکثری. میزان فروش نفت به چین و کسب ارز از این کشور در کنار افزایش تجارت خارجی بیانگر آن است که سیاست خارجی ایران در تعامل با چین برای کشور «آورده اقتصادی » دارد. جریانی که با بازی رسانه‌ای و با الفاظ و تیترهای گوناگون به دنبال تضعیف این روابط است در واقع به دنبال تضعیف «آورده اقتصادی» ایران در حوزه سیاست خارجی است  یا به بیان دیگر در پازلی بازی می‌کند که طراحان تحریم آن را طراحی کرده‌اند.